آقا جان! اجازه هست؟! «مرده و حرفش!»

مقدمه:

تجربه‎‌ی این چند سال به بنده نشان داده است که از ده نفری که این یادداشت را باز خواهند کرد، حتی یک نفر، یادداشت را تا آخر نخواهد خواند و فیلم‎‌های داخل آن را به طور کامل نخواهد دید. ولی با این وجود برای این یادداشت بیشتر از تمام یادداشت‎‌های طولانی پیش از این وقت گذاشتم. این یادداشت را ننوشتم مگر به این قصد که یک سند بی‌پرده و بدون سانسور از افکار و دغدغه‌‎های ذهنی این روزهایم داشته باشم. افکاری که می‎‌توانند همین فردا تغییر کنند و دغدغه‎‌هایی که می‎‌‌توانند همین فردا کمتر یا بیشتر شوند. امیدوارم به فضل خدای عزیز اگر این افکار ناصحیح هستند، تغییرشان به سمت اصلاح باشد.

https://www.aparat.com/v/uvisL
توجه!
  • این یادداشت همچون تمام ۱۰۷۵ یادداشتی که پیش از این در سایت ویرگول نوشته‌ام، شهودی و کاملاً غیرتخصصی و غیرکارشناسی است. پس می‌تواند صحیح و یا اشتباه باشد. بر همین اساس، از شما مخاطب عزیز هم می‌خواهم ضمن حفظ خویشتنداری خویش، خیلی به خودتان سخت نگیرید و خاطر خود را حتی ذرّ‌ه‌ای مکدّر نفرمایید.

همین شب گذشته وقتی رسیدم به این سکانس از سریال به شدّت تلخ و ناگوار "I know this much is true"، به یاد این مقاله (اگر بتوان اسمش را گذاشت مقاله!) افتادم و با خودم گفتم باید این بخش از سریال را بیاورم تا از همین اول کار تکلیفم با شما و تکلیف شما با این یادداشت روشن شود:

https://www.aparat.com/v/IYxpB

پس ای یار موافق و ای همراه مخالف! ای نسیم صبا و ای باد صرصر! شما تا حدودی با همچون مقاله‎‌‌ای رو به رو هستید. باید از توانایی‌‎های خودتان برای در کنار هم قرار دادن پازل‌‎های گاهاً نامنسجم داخل این یادداشت، استفاده کنید تا با پوشاندن ضعف‌های نویسنده، به یک نتیجه‌‎ی صحیح و برداشتی منصفانه برسید. در غیر این‎صورت این یادداشت جز عصبانیت برای شما چیزی در بر ندارد. با وجود تمام این حرف‎‌های کمی تا قسمتی شوخی و کمی تا حدودی جدّی، این "شاید مقاله، شاید جُستار و شاید هم هیچ‎‌کدام" می‌خواهد بگوید:

الف: اولین انقلابی که باید در این کشور رقم بخورد، انقلاب تبدیل حرف‌‎ها و وعده‌‎ها به عمل است. در هر جایگاه و پست و مقامی که هستیم باید یاد بگیریم که به حرف‎‌هایمان عمل کنیم. حتی به قیمت جان و مال و... . و تنها در سایه‎‌ی این انقلاب است که اعتمادهای از دست رفته برخواهد گشت و مهم‎ترین سرمایه‎‌ی این نظام که همان بنیه‎‌ی مردمی است، نجات خواهد یافت.
ب: دومین انقلابی که در این کشور باید رقم بخورد، انقلاب شنیدن است. به جای این‎‌که اصرار بر فرو کردن حرف‎‌هایمان به گوش دیگران داشته باشیم، یک طرف با استفاده از ظرفیت رسانه‎‌های معمولاً ناشی و نابلد وابسته به نظام، حکومت و دولت و یک طرف با استفاده از ظرفیت شبکه‌‎ها و رسانه‌‎های مجازی دل‎سوز و گل‎سوز داخلی و خارجی!، کمی هم حرف‌‎های دیگران را در گوشمان فرو کنم. و تنها در سایه‎‌ی وقوع این انقلاب است که می‎‌توانیم به یک گفت‎‌وگوی سازنده و یک تعامل و وحدت همگانی دست یابیم. شنیدن حرف‎‌های هر طرف از سوی طرف مقابل، مایه‎‌ی امیدواری هر دو طرف برای رسیدن به تعامل، تفاهم و وحدت نسبی خواهد بود.
ج: سومین انقلابی که باید رقم بزنیم سرعت بخشیدن به انجام کارهای عقب‌‎افتاده و اولویت‎‌دار، برای جلوگیری از صدمات و عواقب جبران‌‎ناپذیر ناشی از عدم اجرای آن‌‎ها است. کارهای عقب‌افتاده‎‌ای مانند جلب اعتمادهای از دست رفته، مدیریت بحران آب با اجرای طرح‌های علمی نو و خلاقانه، اصلاح بافت‎‌های فرسوده در استان‎‌های زلزله‌‎خیز و مناطق پر تراکم کشور و برخورد جدّی، ریشه‌‎ای، غیرشعاری و بدون مسامحه و مصالحه با فساد در تمام ابعاد بزرگ و کوچک، به طوری که هیچ‌‎کس خود را در برابر فساد، دارای مصونیت نداند. پاک کردن کشور از لوث وجود مفت‌خوران، رانت‌‎خواران، مفسدین و مافیاهای جا خوش کرده در گوشه گوشه‌‎ی اقتصاد، بدون تردید بر امیدواری مردم و جلب اعتماد آن‎‌ها خواهد افزود. این گندزدایی باید قبل از این که دیر شود، و هر چه زودتر انجام شود.
  • نوشتن این یادداشت و انتشار آن، بنا به دلایلی که در آرشیو دلم موجود است، دست‎‌انداز را پیر کرد. می‎‌دانم الان آن کسانی که دست‎‌انداز پیرشان کرده است، حسابی خوشحال می‎‌شوند. امّا ای کاش بدانند که دست‎‌انداز، بیشتر از آن‌‎ها، خودش را پیر کرده است!
  • شاید این یکی از آخرین یادداشت‎‌های سیاسی بنده در ویرگول باشد. چرا؟ چون فکر می‌کنم هر چه باید را گفته‌ام. بعدش هم انگار تمام مسئولان کشور گوش ایستاده‌اند ببینند خُرده‌قلم‌ها و قلم‌شکستگانی امثال بنده چه می‌گوییم تا در اولین فرصت آن را بررسی و اجرا کنند. زیادی خودم را جدّی گرفته‌ام. جسارتاً شما هم سعی کنید زیادی بنده را جدّی نگیرید!
  • پیشاپیش بگویم که من به تمام کسانی که بنده را ماله‎‌کش و جیره‌خوار نظام خواندند و شاید می‌خوانند، حق می‌د‎هم. به شرطی که:

جزو کسانی باشند که حکومت جمهوری اسلامی نتوانسته باشد برایشان یک زندگی سالم و با رفاه مناسب شان یک ایرانی، یک مسلمان، یک ایرانی مسلمان یا یک مسلمان ایرانی، فراهم کند.

  • امّا:

آن مرفهین بی‎‌دردی که در زندگی واقعی‎‌، از رفاه خیلی بالایی برخوردارند ولی در فضای مجازی، با ترفند مظلوم‌نمایی، سیاه‌نمایی و دروغ و دبنگ، دنبال ماهی‎‌گیری از آب گل‌‎آلودِ وضعیت تقریباً همیشه کنونی کشورند، حق این کار را ندارند.

  • و شما ای مخاطب عزیز، چه موافق و چه مخالف:

پس از خواندن این یادداشت، اگر خود را یک ایرانی و آریایی باشرف می‌‎دانی، نباید دهان به توهین و فحاشی باز کنی و اگر یک مسلمان هستی، باز هم اسلام به تو اجازه نمی‌‎دهد دهان به توهین و فحاشی باز کنی. ولی اگر خودت را جزو هیچ‌‎کدام از این‎‌ها نمی‎‌دانی: هیچ آدابی و ترتیبی مجو. هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو! همچنان که پیش از این نیز بر همین روش نفاق‌‌انگیز و تفرقه‌انداز بودی و با همین روش می‎‌نمودی (نمود داشتی!).

  • این یادداشت، بدون تردید، دارای اشکالات بینشی و نگارشی زیادی است. اشکالات نگارشی به مرور اصلاح خواهند شد. اشکالات بینشی هم امیدوارم به مرور و با کمک شما دوستان، اصلاح شوند.
هرگز!
https://www.aparat.com/v/6gJut
آقای خامنه‌‎ای در سال ۵۴ گفتند: «در حکومت اسلامی قطره اشکی از چشم مظلومی نخواهد آمد.»
https://www.aparat.com/v/qSZoI
آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۲: «در دلمان می‌گفتیم کی بشه ما به این‌ها کمک کنیم؟ بفرمایید حالا همون وقت!»
https://www.aparat.com/v/ZXcS5
آقا جان! مگر حکومت اسلامی تشکیل نشد؟ پس این اشک‌‎ها چه هستند؟ آقا جان! اگر از شما نتوانیم دادمان را بخواهیم، دیگر از چه کسی دادمان را بخواهیم؟
https://www.aparat.com/v/ZKyG4
حکایت وعده‌هایی که عملی نمی‎‌شوند و اعتماد مردم، این سرمایه‎‌ی عظیم انقلاب که پیوسته دارد از بین می‌رود!
آقای رئیسی حرف‎‌های خودتان در مناظره‎‌های تلویزیونی را به خاطر دارید؟ و ما هنوز منتظر عمل به این حرف‎‌ها و جلوگیری از "از دست رفتن فرصت‌‌ها" هستیم.
https://www.aparat.com/v/3Nk1c
آقای رئیسی حرف‌‎های قاطع و قشنگ خودتان در برنامه بدون تعارف را به خاطر دارید؟
https://www.aparat.com/v/KJpSl
پس از حذف یارانه‌‎ها، دیدار آقای رییسی با مردم ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱:
یکی از مردم: به داد مردم برسید حاج آقا!
آقای رئیسی: از این چیزی که هست یه قرون گرون‌تر نمی‌شه!... تا من زنده هستم اجازه نخواهم داد...
https://www.aparat.com/v/vUZmr
یادداشتی که پس از آزادسازی قیمت کالاهای اساسی و آشفتگی قیمت‌‎های ناشی از آن در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ نوشتم و آن روز، به دلیل نظر مخالف برخی از دوستان عزیزم، احساس ‎کردم کمی تند رفتم ولی امروز مطمئن هستم کتند نرفته بودم!
https://vrgl.ir/LOBlY
خُب آقای رئیسی مگر شما قول نداده بودید که قیمت‎ کالاهای اساسی «از این چیزی که هست یه قرون گرون‌تر نمی‌شه!»، گوشت قرمز مگر یکی از همین کالاهای اسای نبود، یک قرون که هیچ، چرا چند برابر گران شد؟ مگر شما نگفتید من تا زنده هستم نمی‌‎گذارم آسیبی از این بابت به مردم برسد؟ خُب دارد به مردم آسیب می‎‌رسد و شما هم که هنوز ماشاءالله زنده هستید؟! آقای رئیسی بگویید مسئول دفترتان از قیمت‎‌های کالاهای اساسی مردم در اوایل خرداد ۱۴۰۱ که خودتان تعیین کردید و گفتید دیگر یک قران هم گران‎تر نمی‎‌شوند، یک کپی بگیرد و این کپی را بردارید ببرید بیرون و ببینید چقدر گرانتر شده‌‎اند؟
از اوایل خرداد ۱۴۰۱ تا پایان بهمن ۱۴۰۱، فقط نه ماه گذشته است. یعنی به میزان مدت بارداری و زایمان یک مادر حامله و ما، نر و ماده، زن و مرد، خُرد و کلان، همگی داریم زیر بار افزایش قیمت‎‌ها و نوسانات اقتصادی، زایمان می‎‌کنیم. عجب تناسبی! نه؟!
مصاحبه تلویزیونی آقای رییسی در ۵ تیر ۱۴۰۱: «دلیل گرانی‎‌ها باید برای مردم مشخص شود.» خُب بیایید مشخص کنید. امّا این مشخص کردن شکم مردم را سیر می‌‎کند یا خیر؟ امّا این مشخص کردن از فشار و اضطراب مخارج شب عیدی آن‎‌ها کم می‎‌کند یا خیر؟
https://www.aparat.com/v/OGmhL

رهبری در هفته‎‌ی دولت، در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۶ و در آغاز کار دولت سیزدهم: ای کاش تمام این سخنرانی را گوش دهید و ببینید اگر به همین توصیه‎‌ها که جزو توصیه‌های همیشگی ایشان است، عمل می‎‌شد، آیا اعتماد مردم این چنین آسیب می‌‎دید. ایشان در بخشی از این سخنرانی می‎‌گوید:

اعتماد مردم بزرگترین سرمایه‌ی دولت است که متاسفانه تا حدی آسیب دیده است و راه ترمیم آن، «یکی شدن حرف و عمل مسئولان» است. باید در صحبت‌ها بسیار مراقب بود و اگر وعده‌ای داده شد، حتماً به آن عمل شود زیرا دادن وعده و عمل نکردن به آن موجب سلب اعتماد مردم خواهد شد.
https://www.aparat.com/v/V9AZh
https://virgool.io/weeklyChallenge/%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87-%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%87%D8%AC%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D8%B9%D9%85%D9%84-k7ulrvjsgu4f
آقای رضایی: «من دکترای اقتصاد دارم، آن هم با معدل نوزده و خُرده‎‌ای!»
https://www.aparat.com/v/sUriI
محسن رضایی معاون اقتصادی دولت، در آذرماه ۱۴۰۰: «در سال‌های آینده درباره نرخ ارز مدیریت بهتری صورت خواهد گرفت.»
https://www.aparat.com/v/DwUPO
محسن رضایی در زمان انتخابات: من اقتصاددان هستم، آن‌ها نمی‌توانستند چون اقتصاد نمی‌دانستند! من اقتصاددان هستم و می‎‌دانم که می‎‌شود بدون افزايش قيمت‌ها اين عدد را به مردم ايران پرداخت کرد.
https://www.aparat.com/v/9bz7U
آقای رضایی مگر این شما نبودید که در زمان رئیس جمهور قبلی گفتید: دولت باید جلوی گرانی‎‌ها را بگیرد...؟!


آقای رضایی شما که دکترای اقتصاد، آن هم با معدل بالای نوزده داری، بیست سال هم فکر کردی، همه چیز هم سرت می‎‌شود، پس چرا حرف‌های شما عملی نشد؟ مگر شما در تیم اقتصادی دولت نیستی؟ پس این معدل بالای نوزده و این بیست سال فکر کردن شما چه نتیجه‌‎ای داشت؟ شما کجای این بازی هستید؟ چرا الان سکوت اختیار کرده‌‎اید؟! آقای رضایی! آیا این سکوت علامت رضاست؟!
یکم اسفند ماه سال هزار و چهارصد و یک
یکم اسفند ماه سال هزار و چهارصد و یک
آقای عبدالملکی شما هم که نیامده فرار را برقرار ترجیح دادید. ممنون که ضرب‌‎المثل «کنار گود نشسته، می‌گوید لنگش کن.» را برای ما معنی کردید!
آقای رئیسی جدا از این پرسش که آیا اقتصاددان‌هایی که می‎‌گفتید را به خط کرده اید یا خیر؟ آیا اقتصاددان دولت شما نباید همیشه آماده‌‎ی پاسخگویی در حوزه‎‌ی مسئولیت خودش باشد؟
https://www.aparat.com/v/wSO0U
اقتصاد و فرهنگ مانند دوقلوهای به هم چسبیده می‌‎مانند که هر اتّفاق خوب و بدی که برای یکی از آن‎‌ها رخ دهد، به طور مستقیم بر روی دیگری، تاثیر مثبت و منفی می‎‌گذارد.
نتیجه این می‌شود که نه تنها باید برای این گرانی‎‌ها، خون جگر بخوریم. بلکه برای عواقب فرهنگی ناشی از این گرانی‌‎ها نیز باید خون گریه کنیم. وقتی همین گرانی‌‎ها، دستخوش تمسخرِ مداحی، مراسم روضه و به صورت خیلی نرم، موجب تخریب و وهن اسلام می‎‌شوند چه خاکی باید بر سرمان بریزیم؟
https://www.aparat.com/v/7D5hV

آقای رئیسی موفقیت یا عدم موفقیت شما در عملی کردن وعده‌‎هایی که به مردم دادید، به طور مستقیم بر روی برگرداندن اعتماد مردم و جذب مجدد این سرمایه‎‌ی عظیم انقلاب، تاثیر خواهد گذاشت. همچنان که عملی نشدن وعده‌‎های جذاب رئیس جمهور پیش از شما، بر روی تعداد مشارکت انتخابات سیزدهم و بر روی تعداد رای شخص شما تاثیر گذاشت:

حکایت وعده هایی که عملی نمی‌‎شوند و از دست دادن اعتماد مردم، مختص به دولت نیست و از سوی وکلای مردم نیز ادامه دارد.

در اواخر پاییز سال ۱۳۹۶ در مجلس دهم طرحی از سوی محمد جواد فتحی، نماینده تهران آن دوره‌ی مجلس شورای اسلامی مطرح شد مبنی بر این‌که هر نماینده باید مسئولیت رای خود را بر عهده بگیرد. طرحی که در ابتدا مورد توجه نمایندگان اصلاح‌طلب آن مجلس قرار گرفت و با موضوعیت پیدا کردن بررسی لوایح مرتبط با FATF نمایندگان اصولگرای آن مجلس هم به صف موافقان و حامیان آن طرح پیوستند. همین وفاق شکل گرفته موجب شد جامعه هم نسبت به این طرح حساسیت پیدا کند و منتظر تصویب آن باشد.

پیش‌نویس این طرح ۵۵ درصد رأی موافق از نمایندگان دریافت کرده بود، ولی در صحن مجلس و در هنگام عمل تنها نزدیک به ۲۰ درصد نمایندگان یعنی ۵۹ نفر به یک فوریت این طرح رأی مثبت داده و در واقع حداقل ۳۵درصد نمایندگان با وجود آن‌که در برابر رسانه‌ها و چشمان مردم در ظاهر خود را موافق شفافیت آراء معرفی کردند، در عمل مانع اجرای این طرح تا پایان عمر مجلس دهم شدند تا هم‌چنان ثابت کنند که خواست مردم هرگز به اندازه‌‎ی رای آن‌‎ها، مهم نیست!

بعد از این ماجرا، کاندیداهای دوره‌ی یازدهم مجلس شورای اسلامی که بعدها اسم خودشان را مجلس انقلابی گذاشتند با وعده‎‌ی شیرین تصویب طرح شفاف‌‎سازی، رای آورده و در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۹۹ آغاز به کار کردند. حالا نزدیک به سه سال از وعده‌‎‎ی کاندیداهای انتخابی این دوره نیز می‎‌گذرد و بار دیگر مردم می‌‎بینند که به نوعی فریب خورده‎‌اند. نتیجه‎‌ی احتمالی این می‎‌شود که همین تعداد مردمی هم که در انتخابات یازدهم شرکت کردند، اعتماد خود را از دست داده و در انتخابات بعدی، حضور نخواهند یافت. همان‌طور که تعداد مردمی که در انتخابات دهم مجلس شرکت کرده بودند به دلیل از دست دادن اعتمادشان در انتخابات یازدهم شرکت نکردند.

عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو!

برویم ببینیم در مجلس سنای آمریکا که ما سیاستشان را لعن می‎‌کنیم، چه می‎‌گذرد؟! آیا مجلس آمریکا هم مثل مجلس انقلابی ما هنوز نتوانسته‎ است طرح شفافیت آرای نمایندگانش را اجرایی کند؟!

در کنگره‌ی ایالات متحده (هر دو مجلس سنا و نمایندگان) آرای نمایندگان به کلیه‌ی طرح‌ها شفاف بوده و اعلام عمومی می‌شود. همچنین به دلیل شفافیت احزاب افراد، می‌توان مشخص کرد کدام افراد از کدام احزاب چه رایی را به طرح‌ها می‌دهند. مثلاً همان‌گونه که در تصویر زیر مشخص است، در رابطه با طرح S722 یک نماینده جمهوری‌خواه و تنها نماینده مستقل کنگره به این طرح رای منفی دادند. نکته‌ی جالب توجه این است که محل‌های نشستن نمایندگان در هر مجلس هم کاملاً مشخص بوده، و معلوم است کدام نماینده، از کدام صندلی، چه رایی را داده است.

البته ماجرای شفافیت آراء به تفکیک هر نماینده نیز وجود دارد. مثلاً در تصویر زیر مشخص است که سناتورها به تفکیک ایالت‌ها چه آرایی را به طرح داده‌اند. همچنین اطلاعات کامل آرای نمایندگان همچنین با یک کلیک قابل دستیابی است (فلش قرمز رنگ در تصویر).

حرف‌هایی که کمتر شنیده می‌شوند!
سه سال پیش: ابراهیم فیاض: اگر نتوانیم پارادایم عقلانیت و عدالت را قاطی کنیم...
https://www.aparat.com/v/dlQUL
آقایان مسئولین چپی و راستی، ما (حداقل برخی از ما مثل خودم) هنوز تصوّر می‎‌کنیم که شما به ستم دچار نشده‌اید، وگرنه به والله ما مردمی ستم‌پذیر نبوده و نخواهیم بود. ما مردمی که ولی‌نعمت‌های شما هستیم، انقلاب کردیم که از زیر بار ستم رها و آزاد شویم ولی قرار نیست بار دیگر زیر بار ستم برویم. شهید بهشتی: اگر ستم‎‌پذیر شدی خودت را ملامت کن!
https://www.aparat.com/v/vrjwd
راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ را به منزله‎‌‌ی مهر تایید بر کارهای خودتان نگیرید. خودتان هم نیک می‌دانید که این راهپیمایی می‎‌توانست در اعتراض به گرانی‌ها‎، افزایش تورم، افزایش قیمت مسکن، افزایش اجاره مسکن، افزایش قیمت خودرو، افزایش قیمت ارز، افزایش قیمت کالاهای اساسی، افزایش بیکاری و... برپا شود. ولی نه به این خوشی، مسالمت‌‎آمیزی و نه این‌گونه بدون درد و خونریزی! این راهپیمایی را بگذارید پای دشمن‌‎شناسی مردم جوانمرد ایران و احترامی که هنوز برای عظمت ایران، انقلاب، امام، رهبری، شهدا و خانواده‎‌ی شهدا قائل هستند. مردمی که کمرشان دارد زیر بار مشکلات می‎‌شکند، ولی هنوز و همچنان، با غیرت تمام پای کشور ایستاده‌‎اند. ولی این را بدانید مردمی که کمرشان خم شود، دیگر ایستادن و ایستادگی نتوانند. نگذارید کمر مردم بیشتر از این خم شود. با کمر خمیده، ایستادگی کردن، هر روز سخت‌‎تر می‎‌شود!
مسئولان گرامی! ای کاش روزی یک بار به این حرف‎‌های شهید رجایی گوش می‎‌کردید، بلکه به خود آیید!
https://www.aparat.com/v/yp5hD
مسئولان گرامی! ای کاش روزی یک بار به این حرف‌‎های امام گوش می‌‎کردید، بلکه به خود آیید!
https://www.aparat.com/v/viu2j

بخشی از سخنان رهبری، در دیداری که با مردم غیّور آذربایجان شرقی، در تاریخ (۱۴۰۱/۱۱/۲۶):

هر ملّتی، در سایه‌ی استقامت و ایستادگی، هویّت پیدا می‌کند. آن چیزی که به ملّت‌ها هویّت می‌دهد، شخصیّت می‌دهد، عظمت می‌دهد، به حفاظت از خود ملّت‌ها و فرهنگ آنها کمک می‌کند، استقامت آنها و ایستادگی آنها است. استقامت یعنی چه؟ یعنی آن خطّ مستقیمی را که انسان پیدا کرده، ادامه بدهد؛ نگذارد زاویه پیدا بشود. مشکلِ ملّت‌ها زاویه پیدا شدن است. یک خطّی را شروع می‌کنند، بعد یک مقداری می‌روند، یا خسته می‌شوند یا جاذبه‌های دنیایی، آنها را به خودش جذب می‌کند و زاویه پیدا می‌کنند. درجه‌ی زاویه، اوّل خیلی کم است؛ [ولی] هر چه ادامه پیدا کند درجه‌اش بیشتر می‌شود و از خطّ اصلی، از خطّ واقعی جدا می‌شود؛ مشکل این است.
ما در کشورمان، در انقلابمان، این مشکل را داشته‌ایم. بعضی‌ها با انقلاب بودند، بعد زاویه پیدا کردند. عوامل مختلفی [وجود دارد]. گاهی تقصیر خودشان هم نبود، تقصیر دستگاه‌ها بود، تقصیر حکومت بود، تقصیر عوامل گوناگون بود، تقصیر خارج [بود]؛ بالاخره به هر دلیلی یک زاویه‌ای پیدا کردند. این زاویه پیش رفت، منتهی شد به ضدّیّت با آن حرکت، با آن آرمان، با آن انگیزه‌ی بزرگی که آنها را وارد این راه کرده بود. از این رو به آن رو شدند؛ گاهی ۱۸۰ درجه تغییر کردند.

داشته‌ایم از این قبیل، داریم از این قبیل. استقامت نمی‌گذارد؛ این هویّت را حفظ می‌کند، به یک ملّت، یک جمعیّت هویّت می‌دهد. باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربده‌های دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری این‌کها است.

خب بله، معلوم است که دشمن بیکار نمی‌نشیند؛ یا ضربه می‌زند یا اگر نتوانست، تهدید می‌کند و اگر تهدید اثر نکرد، عربده می‌کشد برای اینکه شما را از میدان خارج کند؛ اگر از میدان خارج نشدید، دشمن شکست خورده؛ اگر ادامه دادید، پیشرفت می‌کنید.

این بیست‌ودوّم بهمن امسال هم یک مصداق دیگر همین استقامت است. با این نگاه، با این دید، مسئله را ببینیم و بررسی کنیم. صِرف اینکه حالا جماعت آمدند در خیابان‌ها، خب کار خوبی است؛ گاهی اوقات انگیزه‌های گوناگونی وجود دارد برای آمدن به خیابان. مهم‌تر از این، همین است که نگاه کنیم ببینیم این «آمدن» به معنای استقامت ورزیدن بود، به معنای لج کردن با دشمن بود. سعی دشمن این است که راه را فراموش کنیم، راه را نبینیم؛ سعی‌اش این است. در داخل هم کسانی همین‌ها را ترویج می‌کنند؛ هستند دیگر.
ما ادّعا نمی‌کنیم که در داخل مخالف نیست، انقلاب مخالف ندارد، ما مخالف نداریم؛ چرا، کسانی هستند که مخالفت می‌کنند، آنها هم همان هدف دشمن را دنبال می‌کنند. در داخل، ما مواجه بودیم با حرکاتی که عزم راسخ ملّت ایران را آماج حملات خود قرار داده بودند. یکی از اهداف مهمّ این اغتشاشات پاییز در تهران و بعضی جاهای دیگر، این بود که همین بیست‌ودوّم بهمن را از یاد مردم ببرند، مردم حضور میلیونی خودشان را در سالروز پیروزی انقلاب نشان ندهند، فراموش کنند. در داخل هم کسانی با تحلیل‌های غلط، با استدلال‌های سست، همین را در روزنامه‌ها، در فضای مجازی، در اظهارات، در گفته‌ها، تکرار کردند و گفتند برای اینکه مردم را منصرف کنند. امّا مردم چه کار کردند؟ مردم استقامت ورزیدند آمدند، برخلاف آنها عمل کردند. پس این «آمدن» استقامت بود و این استقامت برکت دارد.

این راه‌پیمایی مردم، امسال همراه با تحلیل بود؛ یک روشنفکر وقتی تحلیل می‌کند، خب مقدّمه و صغریٰ و کبریٰ [می‌چیند]؛ امّا از یک انقلابی‌ای که تحصیل‌کرده هم نیست امّا تحلیل دارد، می‌پرسند «چرا آمدی در این راه‌پیمایی شرکت کردی»، می‌گوید «چون فهمیدم آمریکا نمی‌خواهد بیایم، آمدم». ببینید، با تحلیل [آمده]؛ این تحلیل است. می‌داند که دشمن از آمدنِ او خائف و بیمناک است؛ دشمن می‌داند که آمدنِ او این راه را محکم می‌کند، این جادّه را می‌کوبد، این حرکت را تداوم می‌بخشد، لذا دشمن نمی‌خواهد. چون دشمن نمی‌خواهد، او برای اینکه این راه تداوم پیدا کند، می‌آید؛ [مردم] با تحلیل آمدند. آمدند تا روحیه‌ی ایرانِ امروز را نشان بدهند؛ انگیزه‌ی ایرانِ امروز را نشان بدهند.
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%81%D9%82%D8%B7-%D8%A2%DA%86%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%DA%86-%DA%AF%D9%88%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%AE-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%A8%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%DA%A9%D9%8F%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-yiybrbjjlcub
راهپیمایی بیست‌و‌دوّم بهمن امسال پُرشور بود، شاد بود، شعارهایی که دادند مضمون‌دار بود، شعارها معنادار بود، جهت‌گیری را نشان میداد. دشمن میخواست صدای ملّت ایران به گوش نرسد؛ دشمن این را می‌خواست. ملّت ایران در میان این همه غوغای فضای مجازی و تبلیغات و تلویزیون‌ها و مانند این‌ها صدای خودش را بلند کرد و به گوش همه رساند. بله، ممکن است بعضی [نشنوند]؛ چون پنهان می‌کنند، سکوت می‌کنند، در تبلیغات جهانی منعکس نمی‌کنند؛ ممکن است به گوش مردم کشورهای دیگر نرسد، امّا آنهایی که باید بشنوند، صدای ملّت ایران را شنیدند. دستگاه‌های سیاست‌گذار در آمریکا، در انگلیس، در نقاط توطئه‌گر دنیا، در سرویس‌های جاسوسی کشورها ــ آنها که حواسشان جمع است ــ صدای ملّت ایران را امسال در بیست‌و‌دوّم بهمن شنیدند. آنهایی که باید بشنوند، شنیدند.

پیام ملّت ایران در این بیست‌و‌دوّم بهمن حمایت کامل از انقلاب اسلامی و از نظام جمهوری اسلامی بود؛ این از همه‌ی صداها بلندتر بود. البتّه صداهای مخالف و معارضی هم وجود دارد و وجود داشت؛ و دشمنان، امپراتوری رسانه‌ای دنیا که دست صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها است، سعی می‌کنند صدای آنها را غلبه بدهند امّا نتوانستند؛ صدای ملّت بر صدای دیگران غلبه پیدا کرد.
البتّه دیگران تلاش خودشان را کردند؛ مخالفین، معاندین زحمت خودشان را کشیدند؛ گاهی گفتند: انقلاب، جمهوری اسلامی به قهقرا می‌رود؛ درست، عکس واقعیّت. ما به قهقرا می‌رویم؟ ما در همه‌ی قسمتها به توفیق الهی، به فضل الهی، به حول و قوّه‌ی الهی داریم جلو می‌رویم. نه این‌که مشکلات نداریم، حالا خواهم گفت، مشکلات هم کم نداریم امّا کشورِ امروز با کشورِ بیست سال پیش و سی سال پیش و چهل سال پیش خیلی فرق کرده؛ در همه‌ی بخش‌ها خیلی جلو رفته‌ایم؛ در مادّیات و معنویّات.
می‌گویند: کشور دارد به قهقرا می‌رود! چه قهقرایی؟ چرا؟ بعضی گفتند که جمهوری اسلامی به بن‌بست رسیده؛ خب اگر ما به بن‌بست رسیده‌ایم، چرا دشمن این‌قدر خرج می‌کند که ما را به زمین بزند؟ خب ملّتی که، حکومتی که به بن‌بست رسیده، دیگر زمین زدنش که خرج نمی‌خواهد؛ خودش زمین می‌خورد. در دنیا میلیاردها دلار دارند خرج می‌کنند! بسیاری از کشورهایی که پولی دارند، ثروتی دارند و برخلاف جهت ملّت ایران حرکت می‌کنند، دارند خرج می‌کنند تا جمهوری اسلامی را منحرف کنند؛ به زبان هم می‌آورند، تصریح هم می‌کنند. چرا می‌کنند؟ اگر ما به بن‌بست رسیده بودیم، اگر ما داشتیم از پا می‌افتادیم ــ همان‌طور که بعضی‌ها می‌خواهند وانمود کنند ــ احتیاج نبود که آنها این‌همه پول خرج کنند.
گاهی اوقات در مقام خدشه‌ی در پیشرفت‌ها [می‌گویند:] چرا همه‌ی تلاش خودتان را گذاشته‌اید روی تسلیحات، پهپاد، موشک و از این قبیل؟ بعضی‌ها‌ این‌جوری [می‌گویند]. خب، جوابش این است که اوّلاً لازم است؛ کشوری که دشمن دارد باید به فکر خودش باشد دیگر. اوّل انقلاب بعضی‌ها می‌خواستند همین اف‌چهارده‌های ما را بفروشند، بنده نگذاشتم؛ مطّلع شدم، افشا کردم. مشهد بودیم ــ رفته بودیم زیارت یا یک کاری داشتیم ــ آنجا من شنیدم، نگذاشتم وقت دیر بشود؛ همان ساعتی که شنیدم، خبرنگار را خواستم و افشا کردم و پخش شد؛ ترسیدند، دست برداشتند؛ سیاست‌های مخالفین و معارضین این است. ما دشمن داریم، باید جهت دفاعی‌مان را [قوی کنیم]؛ عقل حکم می‌کند، شرع هم می‌گوید: وَ اَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیل.(۵) «مَا استَطَعتُم» یعنی تا آن‌جایی که می‌توانید، هر چه می‌توانید؛ ما هم همین را گوش کردیم؛ هر چه می‌توانیم قوّه‌ی دفاعی کشور را ان‌شاءالله تقویت می‌کنیم.

ثانیاً در بخش‌های دیگر مگر کمتر از بخش دفاعی کار شده؟ چندین برابرِ بخش دفاعی در بخش صنعت کار شده، در بخش‌های زیربنائی کار شده، در [ساخت] جادّه و سد و امثال اینها کار شده؛‌ این‌همه کار شده. حالا مسائل دفاعی طبعاً جوری است که دشمن‌ها هم می‌خواهند به دلایل خاصّ خودشان دائم تبلیغ کنند که «ایران پهپاد داشت، به فلان جا فروخت، به فلان جا داد و از این قبیل»؛ امّا پیشرفت‌های صنعتی را داعی(۶) ندارند [بگویند]، بلکه داعی دارند کتمان کنند و کتمان می‌کنند. نه، ما در قسمت‌های دیگر هم پیشرفت زیادی داشته‌ایم. البتّه ملّت به این وسوسه‌هایی که می‌کنند اعتنائی نکرد؛ ملّت به این صداهایی که اینجا و آنجا بلند می‌کنند، اعتنائی نکرد؛ بعد از این هم ان‌شاءالله اعتنائی نخواهد کرد.

همین‌ها است که دشمن ما را عصبی می‌کند، همین پیشرفت‌ها است که دشمن را عصبانی می‌کند، ‌دشمن را خشمگین می‌کند. قرآن فرمود: قُل موتوا بِغَیظِکُم‌؛(۷) همین را مرحوم شهید بزرگوارمان [بهشتی] ترجمه کرد [و گفت]: «از این عصبانیت بمیر»! این ترجمه‌ی آیه‌ی قرآن است: موتوا بِغَیظِکُم. دشمن عصبانی می‌شود، ناراحت می‌شود؛ کارهایشان کارهای عصبی است، حرف‌هایشان حرف‌های عصبی است. هر چیزی که ایران را قوی کند آنها را ناراحت می‌کند؛ چرا؟ چون می‌دانند که اگر ایران قوی شد، توطئه‌ی علیه ایران ناکارآمد خواهد شد؛ لذا نمی‌خواهند ایران قوی بشود. هر چیزی که ما را قوی کند آنها را عصبی می‌کند،‌ ناراحت می‌کند.(۸) ان‌شاءالله و به توفیق الهی همین‌جور است. نهضتْ حرکت است، انقلاب حرکت است؛ انقلاب توقّف و سکون ندارد، باید پیش برود و باید به توفیق الهی ادامه پیدا بکند؛ و ان‌شاءالله ادامه هم پیدا خواهد کرد. پس کشور باید قوی بشود. بنده بارها گفته‌ام، عرض کرده‌ام ــ حالا بعد هم اشاره می‌کنم ــ که همه باید تلاش کنند؛ کشور را باید قوی کرد.

ما گفتیم که پیشرفت کرده‌ایم؛ این واقعیّت است. ممکن است آحادی از مردم از خیلی از پیشرفت‌ها مطّلع نباشند؛ خب بله، ما در تبلیغات و مانند این‌ها هم ضعیفیم؛ این را هم بدانیم. در تبلیغات، در کارهای رسانه‌ای، ما آن تبحّر و مهارت لازم را هنوز پیدا نکرده‌ایم، یک مقداری ضعیفیم؛ لذا [برخی پیشرفتها] گفته نمی‌شود، دیده نمی‌شود، فهمیده نمی‌شود. آن‌هایی که می‌روند بازدید می‌کنند و نمایشگاه‌ها را، [سایر] جاها را می‌بینند مبتهج می‌شوند؛ بعضی‌ها بشدّت متعجّب می‌شوند. خارجی‌ها که می‌آیند، گاهی اوقات اینها را می‌برند یک جاهایی را نشانشان می‌دهند، تعجّب می‌کنند، می‌گویند: شما در شرایط تحریم به این چیزها دست پیدا کردید؟ من یک وقتی گفتم ــ البتّه مال چند سال قبل است ــ که یک موشکی جوان‌های ما ساخته بودند؛ این موشک را آزمایش کردند. خب ماهواره‌ها می‌گیرند دیگر؛ صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها و دیگران فهمیدند که این موشک ساخته شده. یک فرماندهِ‌ متخصّصِ موشکیِ صهیونیستی(یوزی رابین، رئیس سازمان موشکی رژیم صهیونیستی) یک حرفی زده بود که در جاهایی پخش شد؛ دست ما هم رسید؛ من نقل کردم. گفته بود: من با ایران دشمنم امّا در مقابل این حرکتی که این‌ها کردند ــ این موشکی که در شرایط تحریم درست کردند ــ من کلاه را از سرم به احترام برمی‌دارم.
https://www.aparat.com/v/H9B4f/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%26laquo%3B_%DB%8C%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%86%26raquo%3B_%D9%BE%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84_%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86_%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9%DB%8C
خب، پس گفتیم که ما پیشرفت کردیم امّا آیا در کنار این پیشرفت‌ها ضعف نداریم؟ چرا، الی‌ماشاء‌الله؛ ضعف داریم، کمبود داریم؛ کمبودهای زیادی [هم] داریم؛ دلایل مختلفی هم دارد. کمبودهای ما، ضعف‌های ما کم نیست. بعضی‌اش را مردم احساس می‌کنند، می‌فهمند؛ خب گرانی هست، تورّم هست، کاهشِ ارزشِ پولِ ملّی هست؛ اینها ضعف است؛ این‌ها را ما داریم. ضعف‌های دیگری هم داریم، در بخش‌های مختلف، بخش‌های اداری، غیره. ضعف‌ها وجود دارد منتها ما دو جور می‌توانیم به مسئله نگاه کنیم.
درست توجّه بفرمایید؛ بخصوص جوان‌های عزیزمان توجّه کنند. یک طرف، پیشرفت‌ها، موفّقیّت‌ها، دستاوردها است، یک طرف هم ضعف‌ها است؛ دو جور می‌شود نگاه کرد: یک جور این است که به دستاوردها نگاه کنیم، بفهمیم که ما توانش را داریم و بگوییم: خیلی خب، با همان همّتی که اینها را به دست آوردیم، این ضعف‌ها را هم با همان همّت برطرف خواهیم کرد؛ این یک جور نگاه است؛ این نگاه، نگاهِ انقلابی است. یک نگاه دیگر این است که به ضعف‌ها نگاه کنیم و بگوییم: «آقا! فایده‌ای ندارد. نگاه کن، ببین ما چه ضعف‌هایی داریم؛ فایده ندارد، نمی‌شود کاری کرد»؛ یا بنشینیم، دست روی دست بگذاریم، یا نق بزنیم یا فریاد علیه این وضع بزنیم یا ضعف‌ها را با صدای بلند، چند برابر بزرگ کنیم؛ این نگاه، نگاه‌ ارتجاعی است. بله، ضعف هست منتها شما با نگاه انقلابی به ضعف‌ها نگاه کنید، چرا با نگاهِ ارتجاعی نگاه می‌کنید؟

بعضی، وقتی ضعف‌ها را نگاه می‌کنند، اصل جمهوری اسلامی را انکار می‌کنند، اصل انقلاب را انکار می‌کنند! چرا؟ یک ملّتی اگر ضعف داشت، باید دستاوردهای او را فراموش کرد؟ کدام ملّت ضعف ندارد؟ ملّت‌های ثروتمند دنیا که از لحاظ علمی پیشرفته‌ترینند، ضعف ندارند؟ ضعفهای بزرگ‌تری دارند. بنده اگر بخواهم بشمرم، باید یک صفحه همین‌طور دانه‌دانه با عنوان بشمرم ضعفهایی را که در آمریکا هست، در انگلیس هست، در فرانسه هست، در کشورهای پیشرفته هست؛ از ضعف‌های ما خیلی بزرگ‌تر، مهم‌تر، سخت‌تر: فراگیری فقر، فراگیری بیماری، فراگیری تبعیض، نبود عدالت اجتماعی؛ فراوان از این ضعف‌ها [آنجاها هست]، چند برابر ما. ضعف همه جا هست، [منتها] ما باید همّت بکنیم ضعف را برطرف کنیم؛ راه حل این است؛ راه حل این نیست که وقتی ما دیدیم ضعفی وجود دارد، فوری شروع کنیم اصل و ریشه و پایه را خراب کردن.

من اصرار دارم آن راه اوّل درست است: راه انقلابی؛ یعنی وقتی که ما نگاه می‌کنیم ضعف‌هایمان را مشاهده می‌کنیم، بگوییم ما دستاوردهای بزرگی داریم که این دستاوردها به نظر ما دست‌نیافتنی بود؛ [لذا] همّت کنیم. ببینید عزیزان! من چهل سال است در این کشور مسئولیّت دارم؛ مسئولیّت‌های مختلف، از قبل از ریاست جمهوری تا ریاست جمهوری تا بعد از ریاست جمهوری. یک روزهایی بود که ما باور نمی‌کردیم ممکن است بعضی از پیشرفت‌ها یک روزی پیش بیاید که اگر بشمرم این پیشرفت‌ها را، تعجّب می‌کنید. اینکه مثلاً فرض کنید تولید فولاد به میلیون تُن برسد، اصلاً به ذهنمان خطور نمی‌کرد؛ آنچه به ذهن ما خطور می‌کرد این بود که حالا پنج هزار تُن است، مثلاً برسد به ده هزار تُن! آنچه امروز جلوی چشم ما هست، اصلاً تصوّرش را هم نمی‌کردیم؛ امّا خب ملّت همّت کردند، جوانها همّت کردند، مسئولینِ خوب داشتیم در این خلال که همّت کردند، به اینجا رساندند کشور را. این همّت امروز هم وجود دارد؛ همّت کنیم ضعف‌ها را برطرف کنیم؛ این توصیه‌ی بنده است.

همه باید کار کنند. در درجه‌ی اوّل، مسئولین باید کار کنند؛ هر کسی بر طبق وظیفه‌ی قانونی خودش. مسئولین، مختلفند؛ یکی مسئول برنامه‌ریزی و طرّاحی است، یکی مسئول اجرا است، یکی مسئول نظارت است، یکی مسئول قانون‌گذاری است، یکی مسئول سیاست‌گذاری است؛ بخش‌های مختلف، مدیریّت‌های مختلف، مسئولیّت‌های مختلف، همه هم قانون دارند. همه تلاش کنند، فعّالیّت جهادی بکنند، روز‌و‌شب‌نشناس کار بکنند، پیگیری کنند کارها را. این، مسئولینند.
آنچه به نظر من می‌رسد، امروز مهم‌ترین کارهای ما، کارهای اقتصادی است. چند روز پیش در همین حسینیّه عدّه‌ای از تولیدکنندگان و کارآفرینان موفّق کشور جمع بودند، من به آنها [هم] گفتم؛ گفتم این کشور باید رشد اقتصادی پیدا کند، بدون رشد اقتصادی کار پیش نمی‌رود. خب رشد اقتصادی اگر بخواهد پیدا بشود، تولید اگر بخواهد افزایش پیدا کند، باید ثبات اقتصادی باشد، تورّم باید مهار بشود. امروز یکی از کارهای اساسی‌ای که مسئولین کشور، قوّه‌ی مجریه، قوّه‌ی مقنّنه، دستگاه‌های پیگیری و دستگاه‌های اجرائی به عهده دارند ــ مسئولین مستقیم، مسئولین غیر مستقیم ــ این است که [مشکلات را] علاج کنند. علاج‌پذیر است؛ این‌جور نیست که علاج نداشته باشد؛ راه دارد، باید راهش را پیدا کنند. علاج کنند تورّم را؛ این ثبات اقتصادی، ثبات قیمت‌ها، کشور را پیش می‌برد؛ پس نگاه باید این نگاه باشد.

مردم هم همین جور [کار کنند]. مسئولین البتّه مسئولیّتشان بیشتر است لکن مردم هم همین جور. دانشجو می‌تواند کار کند، استاد می‌تواند کار کند، کارگر می‌تواند کار کند، کاسب می‌تواند کار کند، کشاورز می‌تواند تلاش کند؛ کارآفرین‌ها، دامدار، عالِم دینی، همه‌ی اینها می‌توانند کار کنند؛ هر کدام یک جور.
فعّال سیاسی می‌تواند کار کند؛ فعّال سیاسی، روشنگری کند. فعّالیّت سیاسی فقط این نیست که آدم بنشیند یک نقطه‌ضعفی در دولت یا در دستگاه‌های دیگر پیدا کند، بنا کند این را در فضای مجازی با مسخره و با توهین و مانند این‌ها بزرگ کند؛ فعّالیّت سیاسی که این نیست. فعّالیّت سیاسی این است که شما نگاه کنید فضای سیاسی دنیا را، فضای سیاسی منطقه را، اهداف دشمنان را، جهت‌گیری دوستان را، برای مردم، آنهایی که شما بیشتر از آنها می‌دانید، بیشتر از آنها می‌فهمید، برای آنها تشریح کنید؛ فعّالیّت سیاسی این است.

یا فعّالان اجتماعی، فعّالان خدماتی [همین طور]. ما مکرّر توانستیم، از طریق مردم، ضعف‌های بزرگ را برطرف کنیم؛ یکی‌ همین کرونا. مردم اوّل شروع کرونا وارد میدان شدند، کار کردند. خیلی از کارهایی را که دستگاه‌ها باید انجام می‌دادند مردم انجام دادند؛ وارد میدان شدند. همان روزها، مردم وارد شدند و کمک مؤمنانه انجام دادند. کارهای فراوان گوناگونِ خدماتی، مردم انجام دادند. جشن [بزرگ غدیر] را در تهران مردم انجام دادند؛ مردم خودشان با میل و با شوق انجام دادند. مردم میتوانند. فعّالیّتهای اجتماعی به ملّت نشاط میدهد، پیشرفت را در کشور تضمین می‌کند، تأمین می‌کند، پشتیبانی می‌کند.
یکی از چیزهایی که در ایجاد قوّت در کشور مؤثّر است و کشور را قوی می‌کند، اتّحاد ملّی است. سر چیزهای جزئی تنازع نباید انجام بگیرد. البتّه اختلاف نظر هست. در این اختلاف نظرها مباحثه خوب است، مناظره خوب است امّا منازعه خوب نیست. مناظره کنند، حرف بزنند، بحث کنند، در دانشگاه، در حوزه، در رسانه‌های عمومی، با ادب، با حفظ حرمت دیگران استدلال کنند؛ این خوب است امّا منازعه کردن خوب نیست، دشمنی کردن خوب نیست، دهان را به حرف ناشایست آلودن خوب نیست؛ این‌ها خوب نیست. اتّحاد کمک می‌کند.
خب حالا گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. ما آمار نگرفته‌ایم که بگوییم مثلاً فرض کنید که چند درصد نظراتشان در فلان موضوع سیاسی، مخالف با نظرات عمومی است یا مخالف با نظرات مسئولین است؛ این‌ها را نمی‌دانیم، امّا فی‌الجمله می‌دانیم بله، کسانی هستند نظرات دیگری دارند، نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران این‌ها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. همه مراقب باشند کمک به استکبار نکنند؛ همه مراقب باشند ابزار استکبار در مقابل انقلاب و در مقابل اسلام و در مقابل ایران عزیز قرار نگیرد. مثلِ همیشه آینده را من روشن می‌بینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیده‌ایم. توانایی‌های ملّت خیلی بالا است، توانایی کشور خیلی بالا است، ظرفیّت‌های کشور خیلی بالا است و ان‌شاءالله این ملّت به دستاوردهای بزرگ‌تری خواهد رسید.

شاید بگویید: «رهبر کیه مگه؟!»

ایرادی هم ندارد. چون خود رهبر هم خطاب به خودش همین حرف را می‎‌زند و تک تک من و شما هم هر روز باید به خودمان همین را بگوییم. من باید هر روز به خودم بگویم: «دست‌‎انداز کیه مگه؟!» تا دچار تکبّر، غرور و توهم خودبرتربینی و همه‌‎چیزدانی نشوم.
https://www.aparat.com/v/73Ogv/%D9%88%D8%A7%D9%83%D9%86%D8%B4_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1_%D8%AC%D8%A7%D9%86%D9%85_%D9%81%D8%AF%D8%A7%DB%8C_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_...
من قرآن رو تبرک کنم؟
https://www.aparat.com/v/ZeSYL
آقا جان! اجازه هست!

آقا جان! ما (حداقل برخی از ما) هنوز هم روی حرف‎‌های شما حساب باز می‎‌‌کنیم. ما به شما ایمان داریم. آن کسی هم که ایمان ندارد، چنانچه بدون هرگونه حب و بغض و پیش‌داوری القاء شده از سوی دیگران، خودش وقت بگذارد و اعمال، رفتار، گفتار و نوشته‌های شما را از پیش از انقلاب تا همین امروز رصد کند، ایمان خواهد آورد. اما شما فرمودید: «نق نزنیم... ضعف‎‌ها را با صدای بلند، چند برابر بزرگ کنیم؛ این نگاه، نگاه‌ ارتجاعی است.» به والله بنده هم قصد این کار را نداشته و ندارم. به والله نمی‌‎خواهم نگاه ارتجاعی داشته باشم. ولی دیگر این ضعف‌‎ها هم خیلی بزرگ‎‌شده‌‎اند و آن عزم و اراده‎‌ای که باید برای کوچک کردن‌ آن‌ها موجود باشد، چندان دیده نمی‎‌شود. آقا جان! شما همیشه حرف‌‎های درست و حساب‌شده‌ای می‎‌زنید، خط‎‌دهی درستی می‎‌کنید، امید هم می‎‎‌دهید. ولی کو گوش شنوا؟ کجایند مردان عمل؟ آقا جان! بنده‌ی ناقابل هم مثل شما باور دارم که اگر بخواهیم، می‌توانیم ضعف‌ها و مشکلات را برطرف و ایران را قدرتمندتر و سرافرازتر کنیم. ولی مشکل این است که گویا تعداد کسانی که نمی‌خواهند بر تعداد کسانی که می‌خواهند، می‌چربد.

آقا جان! ای کاش می‌‎گفتید تا کی باید صبر کنیم تا بتوانیم، در کنار هم و همه با هم، به تمام چیزهای این حکومت اسلامی، افتخار کنیم؟ به جمهوری‌‎اش، به اسلامی‌اش، به اقتصادش، به فرهنگش، به قدرت نظامی‌‎اش، به صنعتش، به رفاه مردمش، به تمدنش.

آقاجان! ای کاش می‌‎گفتید تا کی باید صبر کنیم؟! آقا جان! مگر شما نفرمودیده بودید در حکومت اسلامی قطره اشکی از چشم مظلومی نخواهد آمد؟

آقا جان! اجازه هست؟! «مرده و حرفش!»

آقاجان! اجازه هست؟! خواهش می‌‎کنم به این مسئولان بگویید اگر نمی‎‌توانند، نیایند و چیزی نگویند که از عهده‌ی عملشان خارج است. بگویید حداقل وقتی می‎‌آیند به وعده‌هایی که داده‌اند و به حرف‌‎هایی که زده‌‎اند، عمل کنند.

آقا جان! اجازه هست؟! خواهش می‎‌کنم دستور بدهید تمام مزخرفاتی که در حکم‎‌ مسئولیت مسئولان به ظاهر مرد می‌‎نویسند را حذف کنند و فقط همین جمله را بنویسند: «مرده و حرفش!»

آقا جان! اجازه هست؟! خواهش می‎‌کنم دستور بدهید خیلی راحت از کنار آن مسئولی که به حرفش عمل نمی‌کند و یا خلاف حرفش عمل می‌کند، نگذرند. چرا یک نفر باید بتواند بیاید، سرمایه‌های مادی و معنوی مردم و فرصت‌های پیش روی یک ملّت و یک کشور را باخت بدهد و خیلی راحت قسر در برود؟!

https://www.aparat.com/v/zALl7

آقا جان! بنده گاهی حرف‌‎های امام خمینی (ره) و شما در این چهل سال را بازخوانی می‌‎کنم و متوجه شده‎‌ام که شما، هر دو بزرگوار، پیشاپیش درباره‌ی خیلی از مواردی که باعث شده است امروز به این وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دچار شویم، بارها و بارها اخطار داده‌‎اید. امّا مجریان یا گوش نکرده‌اند و یا در مسیر اجرا، به خطا رفته‎‌اند.

https://www.aparat.com/v/Fo1l3

امّا چیزی که برای بنده سوال است این است که چرا در این ممکلت، مخصوصاٌ در زمان رهبری شما، مسئولین به خطا رفته و از روی عمد یا از روی غفلت، دچار خیانت و یا خسارت به ملّت شده است، کمتر محاکمه‎‌ی جدّی شده‌‎اند؟ آقا جان! جسارتاً مگر این‌جا حکومت اسلامی نیست؟ جسارتاً مگر شما رهبری یک حکومت اسلامی را نپذیرفتید؟ پس این مصومنیت مسئولین در قبال فساد ، خطا و خیانت در کجای احکام اسلام آمده است؟ این همه مسامحه، مماشات و مصلحت‎‌اندیشی در کجای اسلام سفارش شده است؟ آقا با این‎‌ها چه کردند و یا چه کردید؟ با این بی‌‎غیرت‎‌های فرصت‌سوز که سال‎‌ها کشور را عقب نگه داشتند و یا حتی به عقب برگرداندند، چه کردند و یا چه کردید؟

https://www.aparat.com/v/kewzW

آقا حرف‌‎های امام را به خاطر دارید؟ یادتان است امام از چه می‌‎ترسید؟ مطمئنم که به یاد دارید.

https://www.aparat.com/v/rWGTx

آقا جان! التماس‌‎های امام را به خاطر دارید؟ یادتان است درباره‌‎ی دزدهای سر گردنه چه می‎‌گفتند؟تریدی ندارم که به یاد دارید.

https://www.aparat.com/v/Wwzxl

آقا جان! بنده شما را دوست دارم و نسبت شما ارادت دارم. ولی هرگز جزو آن دسته از دوستداران شما نیستم که یک عکس بزرگ از شما بر روی دیوار خانه‌‎شان، یک عکس زیبا از شما بر روی جاکلیدی و صفحه‌‎ی نمایش رایانه‌ی اداره‎ و یا خانه‎‌شان، یک تصویر از شما بر روی صفحه‌‎ی گوشی‎‌شان و یک آهنگ پیشواز از سخنرانی‎‌های شما در گوشی‎‌شان است. آقا آقا هم زیاد می‎‌کنند. حضرت آقا حضرت آقا هم زیاد می‎‌گویند. ولی متاسفانه در عمل، کاملاً مخالف حرف‌‎های شما عمل می‎‌کنند.

آقا جان! بنده عاشق شما هستم امّا از شما، چفیه و انگشتر تبرّک نمی‎‌خواهم. از شما عاجزانه خواهش می‎‌کنم پیش‌قدم شوید و این وحدتی که از ما می‎‌خواهید (یکی از چیزهایی که در ایجاد قوّت در کشور مؤثّر است و کشور را قوی می‌کند، اتّحاد ملّی است. سر چیزهای جزئی تنازع نباید انجام بگیرد. البتّه اختلاف نظر هست. در این اختلاف نظرها مباحثه خوب است، مناظره خوب است. امّا منازعه خوب نیست. مناظره کنند، حرف بزنند، بحث کنند، در دانشگاه، در حوزه، در رسانه‌های عمومی، با ادب، با حفظ حرمت دیگران استدلال کنند؛ این خوب است امّا منازعه کردن خوب نیست، دشمنی کردن خوب نیست، دهان را به حرف ناشایست آلودن خوب نیست؛ این‌ها خوب نیست. اتّحاد کمک می‌کند.) را خودتان مرحمت فرموده و به ما یاد بدهید. خودتان و سایر مسئولان نظام، فارغ از چپ و راست، حزب و گروه‌‎بازی‌‎های رایج، جدا از منم منم‌ کردن‌‎ها و کبر و غرورهای سیاسی مرسوم، با کنار گذاشتن اکثریت‌‎بازی و اقلیت‎‌باز‎های بازدارنده و رها کردن سلایق شخصی و حزبی، دور هم بنشینید. حرف‎‌های زیبایی که در این چهار پنج دهه به مردم زده‌اید را بازخوانی کنید، ببینید کدامشان صحیح و کدامشان ناصحیح بوده است. ببینید کدامشان عملی و کدامشان غیر عملی بوده. این حرف‎‌ها و اقدامات درست و غلط واقع شده را از صافی عقل و درایت عقلا و نخبگان دلسوز دانشگاهی و حوزوی که شاید سیاسی هم نباشند، عبور دهید، و در نهایت برای آنچه به اعتلای همه‎‌جانبه‎‌ی کشور ایران بینجامد و به نفع مردم ایران، انقلاب، دین و اسلام تمام شود، تصمیمی قاطع گرفته و قاطعانه و بدون تعارف به این تصمیم عمل کنید.

https://www.aparat.com/v/bWUpV
پیشنهاد می‎‌کنم برای شناخت بیشتر رهبری، پنج قسمت مستند غیر رسمی را ببینید:
https://www.aparat.com/v/3VLqQ/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%2A_%D8%BA%DB%8C%D8%B1_%D8%B1%D8%B3%D9%85%DB%8C_1_%2A_-_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D9%88
https://www.aparat.com/v/sSa9P/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%2A_%D8%BA%DB%8C%D8%B1_%D8%B1%D8%B3%D9%85%DB%8C_2_%2A_-_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D9%88
https://www.aparat.com/v/CP9GN/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%2A_%D8%BA%DB%8C%D8%B1_%D8%B1%D8%B3%D9%85%DB%8C_3_%2A_-_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D9%88
https://www.aparat.com/v/vqXxg
https://www.aparat.com/v/uqQiP
پیشنهاد می‎‌کنم برای این‎‌که بدانید "رهبر ما چگونه رهبر ما شد؟" مستند سه قسمتی "روایت رهبری" را ببینید.
https://www.aparat.com/v/c6uql
https://www.aparat.com/v/M01ba
https://www.aparat.com/v/c6uql

بخشی از حرف‎‌های رهبری در دیدار با جوانان جوانان و دانشجویان سیستان و بلوچستان در تاریخ ۱۳۸۱/۱۲/۰۶

آنچه درباره‌ی جوان و جوانی گفتید، باورهای دیرین من است. آنچه درباره‌ی لزوم رفع محرومیّت گفتید، همّت شب و روز من است. آنچه در باب خطرهای گوناگون معنوی و فکری و فرهنگی بر زبان و در دل بسیاری از شماست، علائم هشدار دهنده‌ی همیشگىِ من است. بله؛ کشور ما، کشوری جوان و انقلاب ما هم انقلابی جوان است. ما باید با همین نیرو و خون جوانی، راه دشواری را بپیماییم و باید همّت کنیم تا بتوانیم پیش ببریم. کافی نیست که فقط در دل بخواهیم؛ خواستن وقتی توانستن است که با همّت، عمل، توکّل، راه‌بلدی و احساس مسؤولیت همراه باشد.
راه ما راهی طولانی است؛ اما آینده‌ی ما هم بسیار روشن و جذّاب خواهد بود. نگاه به آن آینده، خستگىِ راه را می‌زداید و ایمان به آن، تردیدها و تزلزل‌ها را از بین می‌برد. آیا ما می‌توانیم در این راه، فارغ و بی‌دغدغه حرکت کنیم؟ ابداً. پیچیدگی قضیه از همین‌جا ناشی می‌شود؛ این راه جاده‌ی آسفالته‌ی امن و امانی نیست و نمی‌توان بی‌دغدغه و فارغ حرکت کرد؛ قاطعان طریق و مانعان خیر هستند و سیاست‌های مخرّب وجود دارد. مراکز حسّاس توطئه در دنیا چشم به همین مجموعه‌ی جوان دوخته‌اند که ما به آنها عشق و علاقه داریم. آنها هدف‌های خود را روی این جوانان متوجّه و متمرکز کرده‌اند و می‌دانند که اگر این راه به وسیله‌ی این ملت جوان طی شود، بسیاری از هدف‌های آنها از بین خواهد رفت و دست آنها از این هدف‌ها کوتاه خواهد شد. بنابراین راه ما با مانع، خطر، دشمن، گرگ، دزد، خار، سنگ و موانعی از این دست همراه است. نمی‌توان به این موانع بی‌اعتنا بود. باید همّت کرد و پیش از همّت کردن چشم گشود و هوشیار بود.
آنچه برای شما جوانان مثل دیگران مهمّ است، عبارت است از احساس مسؤولیت آگاهانه. البته شما جوان و سرشار از نیرو هستید و از حسّاسیت بیشتری برخوردارید. احساس مسؤولیت یعنی انسان همان‌طور که به فکر زندگی، معیشت، اشتغال، ازدواج، و هر چیزِ مربوط به خود است، نسبت به اهدافی که از خودِ او فراتر است هم احساس مسؤولیت کند؛ اهدافی که به خود او محدود نمی‌شود، بلکه مربوط به مجموعه، ملّت، تاریخ و بشریت است. انسان باید در قبال این هدف‌ها هم احساس وظیفه، تعهّد و مسؤولیت داشته باشد. هیچ انسان و هیچ جامعه‌ای بدون این احساس تعهّد، به قلّه‌های رفیع سعادت نخواهد رسید. این احساس مسؤولیت و تعهّد باید آگاهانه باشد. فرد باید بداند که به دنبال چه چیزی است و موانع راه را بشناسد. این امر همان احساس مسؤولیت آگاهانه است.
جوان ایرانی، هوشیار، حسّاس، آگاه و حاضر در صحنه است و بیش از جوانان سایر مناطق دنیا احساس تعهّد و مسؤولیت آگاهانه می‌کند. البته ادّعا نمی‌کنم که از همه جای دنیا به‌طور دقیق مطّلعم؛ اما اخبار زیادی به دست ما می‌رسد. آگاهی‌های ما طرق و بسترهای بسیار متعدّدی دارد. فهم سیاسی، فکر سیاسی، مطالبه‌ی سیاسی، مطالبه‌ی آرمانی، حسّاسیت نسبت به حوادث و حضور در صحنه‌ی مواجهه‌ی با حوادث در جوان ایرانی، ممتاز و نمونه است و این شامل پسران و دختران - هر دو - می‌شود. به همین دلیل ما موفّقیت‌های بزرگی داشته‌ایم و خطرهایی هم ما را تهدید می‌کند.
امروز سیاست مشترکی در همه‌ی دنیا، به وسیله‌ی مراکز معیّنی دنبال می‌شود. این سیاست عبارت است از این‌که جوانان را تا خرخره در شهوات و غرایز جنسی و فساد اخلاقی غرق کنند. این یک سیاست رایج در دنیاست و شامل شرق و غرب می‌شود؛ هر منطقه‌ای آن را با هدفی خاص دنبال می‌کند. مراکزی که این سیاست‌ها را طرّاحی می‌کنند، وسایل و ابزار آن را هم به‌طور فراوان فراهم می‌کنند. این مراکز به‌طور عمده شامل مراکز اقتصادی صهیونیستی و قدرت‌طلبان بین‌المللی است که چشم به سرچشمه‌های ثروت در کشورهایی دوخته‌اند که غالباً عقب‌افتاده و فقیر و ضعیفند و منابع ثروت بسیاری دارند. برای به چنگ آوردن این منابع ثروت، مهمترین مانع، اراده‌ی ملّت‌هایی است که این منابع متعلّق به آنهاست. برای فلج کردن ملّت‌ها، بهترین راه، فلج کردن جوانان است؛ چون جوانان نیروی فعّالِ هر کشورند. برای فلج کردن جوانان بهترین راه آلوده و زمینگیر کردن آنها به وسیله‌ی سکس، فحشا، مستی و مواد مخدّر است.
در کشورهای غربی این سیاست به این دلیل دنبال می‌شود که جوانان مزاحم صهیونیست‌ها نشوند. داستان تسلّط شبکه‌ی بین‌المللی صهیونیسم بر مجلس، پارلمان، دولت، مسؤولان و به‌طور عمده سیاست‌های بسیاری از کشورها - به‌ویژه کشورهای غربی - بسیار شگفت‌آور و عجیب است. اگر در کشوری، یک فرد با انگیزه‌های ضدّصهیونیستی برای مسؤولیتی سیاسی انتخاب شود، آن‌قدر شبکه‌های صهیونیستی به شکل‌های گوناگون بر او و افکار جامعه فشار می‌آورند که وی نمی‌تواند به مسؤولیت خود ادامه دهد و مجبور به استعفا و کناره‌گیری می‌شود.
در آمریکا فعّال‌ترین شبکه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، شبکه‌های صهیونیستی‌اند. این خطر وجود دارد که جوانان این کشورها علّت این همه تسلّط و فشار و نفوذ شبکه‌های صهیونیستی را جویا شوند و این خود مزاحمتی برای صهیونیستها فراهم می‌آورد. راه جلوگیری از مزاحمت جوانان این است که آنها را سرگرم کنند. جوان در طول هفته به فکر شب یکشنبه و فرونشاندن شعله‌ی شهوات جنسی و عیّاشی و لذّت‌های دیگر است. ماجرا در کشورهای عقب‌افتاده به‌مراتب دردناکتر است.
پیش از انقلاب، تبلیغات رسمی و عمومی و همیشگی کشور ما، تبلیغاتی بود که مردم را به فحشا و هرزگی و عیّاشی سوق میداد. حتّی در نقاط فقیر و عقب‌افتاده - جاهایی که مردم به نان شب محتاج بودند - هم به نحوی برای عیّاشی و هرزگی امکاناتی فراهم بود. این امر به‌طور عمد در محیط‌های جوان مثل دانشگاهها و سربازخانه‌ها - نه آن مقداری که مقتضای طبیعی غریزه‌ی جوانی است - برای سرگرم کردن و فاسد شدن نسل، تشدید می‌شد. وقتی که جوانان یک نسل فاسد شدند، دیگر ملّتی وجود ندارد و مقاومتی به چشم نمی‌خورد.
حال بعد از گذشت بیست سال، علیه ملّت ایران و قشر جوانِ بعد از انقلاب، این توطئه‌ها دائماً تکرار می‌شود تا جوانان را از حقیقت انقلاب دور کنند. در حقیقت آنها می‌خواهند این سرمایه‌ها را از کشور بگیرند و آن را فلج کنند و بر آینده‌ی روشن و درخشان آن، خط بطلان بکشند و مانع رسیدن به آن شوند.
مسأله این است که سلطه‌ی استکبار امریکایی بر این کشور به همّت مردم و جوانان آن از بین رفت. جوانان، نه فقط در آغاز انقلاب، بلکه در طول این سال‌ها نیز با حضور، تدیّن و پایبندی‌شان به اخلاق اسلامی، علی‌رغم همه‌ی عوامل دورکننده و محرّک، آنها را مأیوس کردند. البته آنها به توطئه‌های خود ادامه می‌دهند؛ اما جوانان ما عمل آنها را خنثی می‌کنند. بنابراین آنها هم به تشدید فعّالیت‌های خود می‌پردازند.
امروز شما جوانان هدف توطئه‌ای بسیار خطرناک هستید. این خطرات هرجایی که اسلام و ایمان هست و نسل جوان دل به سوی معنویت و حقیقت دارد، وجود دارد. راه رهایی از آنها هم وجود دارد و این چیزی است که من و شما باید به آن فکر کنیم. من مثل پدر شما هستم. چه در سنین جوانی و چه در دوران‌های بعد، دهها سال از عمرم را با جوانان گذرانده‌ام. می‌دانم جوانی چقدر مبارک و جوشش جوانی چقدر با ارزش است. می‌دانم که کلید حلّ مشکلات کشور به دست جوانان است؛ اما به شرطی که جوانان برای کشور ما باقی بمانند و اراده، روحیه و ایمان جوانان ما - چیزهایی که دشمنان ما آنها را هدف گرفته‌اند - محکم و پابرجا باشد.
یکی از مسؤولان طراز اوّلِ کشور صهیونیستىِ غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیه‌ای به امریکایی‌ها کرد. این توصیه کاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعکس شد و امر پنهانی و مخفیانه‌ای نیست. توصیه‌ی وی به امریکاییها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کره‌ی شمالی و کشورهایی از این قبیل تلف نکنید. مسأله‌ی اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را می‌خواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید؛ کانون و سرچشمه آن‌جاست؛ اما ایران مثل عراق و کره‌ی شمالی و افغانستان نیست که بتوان با حمله‌ی نظامی آن را تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامی به مردم متّکی است، مردم آن را حفظ کرده‌اند. باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند. راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیّات غربی و فرهنگ و تربیت امریکایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنّت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلّقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال، بدون این‌که سرمایه‌ای صرف کنید، با یک حمله و تحرّک احیاناً نظامی مختصر می‌توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید! پیش از این در سال گذشته نیز، وقتی روستاها و شهرهای افغانستان بر اثر موشک‌های امریکایی ویران می‌شدند و ملّت مظلوم افغانستان زیر بمباران امریکایی‌ها دست و پا می‌زد، یک استراتژیست نظامی امریکا گفت: اگر به جای این موشک‌ها، برای جوانان افغان، لباس زیرِ زنانه و وسایل شهوت‌رانی و پوشش‌های سبک غربی و امریکایی بفرستید، بدون صرف این هزینه‌ها می‌توانید افغانستان را تصرّف کنید و خرج تسلیحات در کیسه‌تان باقی می‌ماند! به جای بمب و موشک و راکت، سیدی‌های پُرنوگرافی و منظره‌ها و ادبیّات مهیج شهوت را میان آنها ترویج کنید، آن وقت کار بر شما آسان می‌شود.
این یک سیاست اساسی است. این امر را دست کم نگیرید. بیست میلیون دلار برای مبارزه با ایران هزینه تعیین کردند. مگر می‌توان با صرف بیست میلیون دلار با ایران مبارزه و بر آن غلبه کرد!؟ آنها میلیاردها دلار خرج می‌کنند و برایشان هم می‌ارزد. ایران با منابع غنی، بازار مصرف، موقعیّت استراتژیک و نیروی انسانی سرشار، گنجینه‌ای است که فنآوری، صنعت و کارخانجات غربی برای زنده ماندن، به آن احتیاج دارند. مغز جوان ایرانی، نفت و بازار فروش ملت ایران برای آنها حیاتی است و هدف آنها نیز همین موارد است.
اروپایی‌ها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلند مدّت کردند. آن روز صهیونیستها نبودند؛ اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی، علیه اسلام فعّال بودند. آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این راستا انگیزه‌های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستان‌هایی را وقف کردند تا شراب آنها را به‌طور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمی‌کند. امروز هم آنها همین کار را می‌کنند. البته دشمن، هدفهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هم دارد. هدف‌های اقتصادی‌اش معلوم است؛ برای آنها تسلّط اقتصادی بر منطقه‌ی خاورمیانه حیاتی است.
امروز در حال راه‌اندازىِ یک جنگ بزرگ در همسایگی ما و در کشور عراق هستند. همه‌ی دنیا می‌دانند که هدف آنها در درجه‌ی اوّل هدف اقتصادی است. تسلّط بر اُپک، نفت عراق و سلطه‌ی نهایی بر نفت خاورمیانه از جمله‌ی این اهداف است. اقتصاد، خدای امروز دنیای مادّی است؛ خدای واجب‌الاطاعه‌ای که همه باید در مقابل او زانو بزنند و هر کاری برای به‌دست آوردن ثروت بکنند. این اقدامات برای بهبود اقتصاد بشر صورت نمی‌گیرد؛ بلکه در جهت پُر کردن جیب کمپانی‌های نفتی و تسلیحاتی و امثال آنها که مظهر فرعونیّت و قارونیّت هستند، صورت می‌پذیرد.
آنها اهداف فرهنگی هم دارند. به فرهنگ اسلامی کینه می‌ورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامی آراءِ روشنفکران اروپا را به چالش کشیده و لیبرال دمکراسی را که پرچم برافراشته‌ی غرب است، مورد تردید قرار داده است.
فرهنگ اسلامی روح استقلال‌طلبی و رشادت را در جامعه‌ی بزرگ و یک میلیارد و چند صدمیلیونىِ مسلمانان، ترویج می‌کند و این امر در حسّاس‌ترین منطقه‌ی دنیا از لحاظ استراتژیک و منابع نفتی و زیر زمینی، شدّت بیشتری دارد. فرهنگ اسلامی، این جامعه‌ی بزرگ را به فکر حیات مجدّد خود انداخته است؛ بنابراین به آن کینه می‌ورزند و قصد کوبیدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمکراسی سخن می‌گویند؛ اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دموکراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران، پلورالیسم، شکّاکیت، شک در مسلّمات و اوّلیات اعتقادی و تسامح و تساهل را ترویج می‌کنند؛ می‌گویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آنها تساهل و تسامح داشته باشید. اما این مربوط به داخل جامعه‌ی ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی می‌رسد که خودشان آن را ارزش‌های امریکایی و غربی خطاب می‌کنند، دیگر جای گفتگو نیست. مشابه‌سازی، یکسان‌سازی و جهانی‌سازی، اعتقادات مسلّمی است که دنیا باید در مقابل آنها کوچکترین اعتراضی نکند! در این‌جا دیگر چهره‌ی دیکتاتوری به خود می‌گیرند. پرچم دموکراسی و آزادیخواهی یک دروغ آشکار است. کدام امریکا می‌خواهد به مردم دنیا آزادی هدیه دهد!؟ امریکایی که برای حفظ منابع خود، ملّت‌ها را با فجیع‌ترین وضع به بدبختی سوق می‌دهد!؟ امریکایی که فجایعش در ویتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد - این فجایع هنوز هم ادامه دارد - و امروز هم مردم عراق را تهدید می‌کند!؟ در این‌جا با پرچم دموکراسی پیش می‌آید؛ اما نوبت به مردم فلسطین که میرسد، از دموکراسی خبری نیست! آیا مردم فلسطین انسان نیستند!؟
امروز وظیفه‌ی ما چیست؟ جوانان عزیز! در این رابطه هم مسؤولان وظیفه دارند و هم خود شما موظّفید. بعضی از شما جوانان عزیز می‌گویید به ما اعتماد کنید. این، همان اعتماد است. مشکلی که متوجّه ملت ایران - که اکثراً جوانند - است، باید با همّت، اراده، ایستادگی، هوشیاری و آگاهی نسل جوان خنثی شود. البته مسؤولان و نظام اسلامی وظیفه‌ی سنگینی بر عهده دارند. باید بستر این آمادگی فرهنگی و اخلاقی را برای جوانان فراهم کنند؛ اما اوّلین مسؤولیت را جوانان بر دوش دارند. این مسؤولیت چیست؟ این مسؤولیت آن است که جوان به عنوان یک انسان، خود را امانت خدا و به عنوان یک جوان، ذخیره‌ی ملّی بداند. دشمنان تلاش می‌کنند این جوان را با مواد مخدّر و به شهوات و مسکرات آلوده کنند و با پرداختن به چیزهایی که او را از پیمودن این راه طولانی به سوی قلّه‌های سعادت و افتخار باز می‌دارد، مشغول و سرگرم نمایند تا در نهایت فاسد شود. جوان بایستی در خود و محیط پیرامونش ایمان و معرفت و اراده را تقویت کند. یکایک شما دختران و پسران باید در محیط دانشگاه، مدرسه، کار و تلاش اجتماعی و سیاسی مراقب باشید و از نفوذ فساد و رخنه کردن ترشّحات آن جلوگیری کنید. باید نسبت به آن حسّاس باشید.
من جوانان عزیز را به یک مجاهدت حقیقی دعوت می‌کنم. مجاهدت فقط جنگیدن و به میدان جنگ رفتن نیست. کوشش در میدان علم، اخلاق، همکاری‌های سیاسی و تحقیق نیز برای مردم جهاد محسوب می‌شود. ایجاد فرهنگ و اندیشه‌ی صحیح در جامعه نیز جهاد است. این‌ها، همه جهاد در راه خدا و جهاد فی‌سبیل‌اللَّه است. طرف این جهاد، مستکبران، دشمنان و کسانی هستند که با اسلام، ایران، هویّت، ملیّت، اسلامیّت و صفت‌های اسلامی عناد و دشمنی دارند. قرآن می‌گوید: «اشدّاء علی الکفّار»؛ مسلمانان بایستی نسبت به کفّار سخت‌گیر باشند. این کفّار کجا هستند؟ هر غیر معتقد به اسلام کسی نیست که باید نسبت به او سخت‌گیر بود و شدّت گرفت.
قرآن می‌گوید: «لا ینهاکم اللَّه عن الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ اللَّه یحبّ المقسطین»؛ کسانی که با شما سر ستیزه ندارند و علیه شما توطئه نمی‌کنند و کمر به نابودی نسل و ملت شما نبسته‌اند، ولو از دین دیگری باشند، با آنها نیکی کنید و رفتار خوب داشته باشید؛ کافری که با او باید شدید بود، این نیست. «انّما ینهاکم اللَّه عن الّذین قاتلوکم فی الدّین و اخرجوکم من دیارکم». باید با کسانی شدید بود که با هویّت، اسلام، ملیّت، کشور، تمامیت ارضی، استقلال، شرف، عزّت، ناموس، سنّت‌ها، فرهنگ و ارزش‌های شما مبارزه می‌کنند. این فرهنگی است که باید بر جامعه‌ی ما حاکم باشد. تساهل و تسامح باید بین خود مسلمانان برقرار باشد.
بدانید کسانی که شما را به واگرایی از دین، ملت و کشور سوق می‌دهند، دشمنند و دوست نیستند. کسانی که شما را به اختلافات داخلی سوق می‌دهند، دشمنند. کسانی که سعی می‌کنند دل‌ها را نسبت به هم چرکین کنند، دشمنند. کسانی که سعی می‌کنند آرمان‌های انقلاب اسلامی را دست‌نیافتنی و نظام اسلامی را ناتوان از رسیدن به آنها جلوه دهند، دشمنند.
گاهی افرادی که دشمن نیستند هم، این حرفها را تکرار می‌کنند؛ آنها غافلند. امروز می‌بینیم مواردی مثل پلورالیسم و نسبیگرایی و شکّاکیت که انگیزه‌ی دشمن را تشکیل می‌دهند، از زبان افرادی جاری میش‌ود که دشمنی ندارند؛ اما غافلند. نمی‌فهمند چه بر زبان می‌آورند و چگونه جاده‌ی دشمن را صاف می‌کنند.
اما مسؤولان وظیفه‌ی سنگین‌تری دارند. البته من در خطاب به مسؤولان و در جلسات آنها بارها نکات لازم را گوشزد کرده‌ام؛ باز هم می‌کنم. خطر تنها خطرِ اخلاقی نیست؛ البته مسأله‌ی فرهنگ و اخلاق خیلی مهمّ است. نظام اسلامی نمی‌تواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بی‌تفاوت باشد. نظام اسلامی نظامی نیست که فقط به فکر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملکرد مردم خود - حتی اگر به ورطه‌ی اخلاقی بیفتند - بی‌تفاوت بماند. نظام اسلامی از آنچه که مردم را منحرف و گمراه می‌کند، رنج می‌برد. «عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوفٌ رحیم»؛ این روش پیامبر گرامی است و نظام اسلامی همان روش را باید داشته باشد. نظام اسلامی نمی‌تواند نسبت به رنج‌های معنوی، جسمانی و گمراهی‌های فکر و دل مردم خود بی‌اعتنا باشد. این نظام وظیفه‌ی سنگینی بر عهده دارد. دستگاه‌های ما، بخصوص دستگاه‌های فرهنگی، وظیفه‌ی سنگین‌تری دارند؛ همچنان که دستگاه‌های اقتصادی و عمرانی کشور وظیفه‌ای سنگین بر عهده دارند.
آقا جان! هوای آلوده‎‌ی فرهنگ دارد خفه‌‎مان می‎‌کند. چه کنیم؟!
https://www.aparat.com/v/iUbz5
آقا جان! اگر شما به عنوان رهبر ملّت هوای این مردم را نداشته باشید، به کس دیگری امید نیست:
https://www.aparat.com/v/m3EG9
آقا جان شما به خیلی از قول‎‌هایی که داده‎ای را عمل کرده‌‎ای. مثل همان قولی که آن روز دادی:
https://www.aparat.com/v/JqoRM
برای این‎که پی ببرید این وعده‎‌ها تا چه حدی عملی شده‌‎اند پیشنهاد می‌‎کنم مستند «سلاح ایرانی» به کارگردانی «داوود مرادیان» را که گویا قرار است پانزده قسمت باشد را ببینید. بنده چند قسمت از این مستند را از شبکه‌ی "مستند" سیما دیده‌‎ام و لذّت برده‌ام. سه قسمت اول این مستند را در اینجا می‌آورم:
https://www.aparat.com/v/vy4ph
https://www.aparat.com/v/gU7Ne
https://www.aparat.com/v/bXk81
آقا جان! ما دوست داریم این حرف شما که آن روز گفتید: «در حکومت اسلامی قطره اشکی از چشم مظلومی نخواهد آمد.»» هم مثل خیلی از حرف‎‌‌هایتان عملی شود. دوست داریم در اقتصاد و فرهنگ هم به اندازه‎‌ی بحث دفاعی و نظامی پیشرفت کنیم. دوست داریم ایران در تمام زمینه‌ها به صورت متوازن پیشرفت داشته باشد. دوست داریم بُرد تمام عوامل قدرت کشورمان مانند بُرد موشک‎‌هایمان بیشتر و بیشتر شود.
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A8%D9%8F%D8%B1%D8%AF-vv4au0j5bmrf
آقا جان! بنده نسبت به زندگی سالم شما و فرزندانتان شکّی ندارم. و همین هم باعث شده است که هرگز شما را حاکمی فاسد و خائن به مردم ندانم. ولی نمی‌‎دانم چرا در حکومتی که شما رهبر آن هستید، آن‌طور که مردم انتظار دارند با مفسدین اقتصادی و خائنین سیاسی برخورد نمی‎‌شود؟
https://www.aparat.com/v/Qx4aY

آقا جان!چرا صحبت از هر چیزی که می‌شود می‌گویند مافیا دارد؟ آقا جان! سیسیل ایتالیا هم این همه مافیا ندارد که ما داریم! مافیای سکس و فحشا، مافیای فوتبال، مافیای خودرو، مافیای واردات، مافیای سینما، مافیای مواد مخدّر، مافیای موسیقی، مافیای پزشکی، مافیای کنکور، مافیای سیگار، مافیای آدامس، مافیای... آقا جان! این مافیاها در حکومت اسلامی چه می‌کنند؟ مگر چقدر گُنده شده‌اند که ریشه‌‎کن کردنشان غیر ممکن شده است؟ این قوه‌‎ی قضاییه چه کار می‌‎کند؟ چگونه می‌‎توان با این همه مافیا، یک حکومت اسلامی سالم داشت؟ آقا جان! دیگر چه کسی همچون حکومت اسلامی‌‎ای را از ما باور می‌‎کند؟ آقا جان وقتی با این فسادها مبارزه نمی‌‎شود، همه را پای حکومت و شما می‎‌نویسند و می‌‎گویند حکومت شما فاسد است. آقا جان! خواهش می‌‎کنم یک بار برای همیشه عزم خودتان را جزم کنید، بدون هرگونه مصلحت‌‎اندیشی و یا خدای نخواسته مسامحه و مماشاتی، ریشه‌‎ی فساد را از بیخ و بن بزنید. جوری که مردم مبارزه با فساد را با تمام وجودشان احساس کنند. جوری که مردم بتوانند در یک هوای سالم اقتصادی و اجتماعی نفس بکشند. آقا جان! این توقع زیادی است از یک حکومت اسلامی؟ این توقع زیادی است از سوی مردمی که چهل و چهار سال پا به پای این انقلاب آمدند و در کوران‎‌های کمرشکن داخلی و بین‎‌المللی پشت ایران، انقلاب، امام، شهدا و شما را خالی نکردند؟!

https://www.aparat.com/v/QtLPM

مردم، مخصوصاً کوخ‌نشینان و گودنشینان را می‌گویم!

کوخ‌نشینان انقلاب کردند. کوخ‌نشینان سنگرهای جنگ تحمیلی با صدام و بیست و چند کشوری که همراهی‌اش می‌کردند را حفظ کردند. کوخ‌نشینان در راهپیمایی‌ها و انتخابات حضور پررنگ دارند. و به نظر غیرکارشناسی بنده تنها همین کوخ‌نشینان هستند که می‌توانند ضامن بقای انقلاب باشند، نه کاخ‌نشینان. حال آن‌که چرخه‌ی مدیریتی و اقتصادی کشور و محصول خروجی تصمیمات و عملکرد قوای سه‌گانه غالباً به نفع کاخ‌نشینان و به ضرر کوخ‌نشینان تمام می‌شود و چنانچه این روند همچنان ادامه یابد، به طوری که کوخ‌نشینان دچار دلسردی شوند، که کاهش مشارکت مردم در آخرین انتخابات‌های برگزار شده را می‌توان یکی از نشانه‌های همین واقعه‌ی تلخ و خطرناک دانست.

امام خمینی (ره) در صبح ۱۶ فروردین ۱۳۶۰ در جمع اقشار مختلف مردم جنوب تهران و گودنشینان (منبع: صحیفه امام، ج‏۱۴، ص: ۲۶۱-۲۶۴)‏:

همه، ملت اسلام و تابع قرآن و از گروه زحمت‌کشان این کشور هستید. انقلاب اسلام، این انقلاب مهم اسلامى، رهین کوششهاى این طبقه است؛ طبقه محروم، طبقه گودنشین، طبقه‌‏اى که این نهضت را به ثمر رساند و توقعى هم نداشت. من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ‏‌نشینان بالاتر می‌دانم؛ اگر آنها لایق این باشند که با شما مقایسه بشوند.

من وقتى که در انقلاب می‌‏دیدم که یک پیرمردى از آن گودنشین‌ها از آن منزل محقر خرابه بیرون می‌آمد و می‌گفت که ما با بچه‏‌هایمان صبح که می‌‏شود می‌رویم براى تظاهرات، [مباهات می‌‏کردم‏]. یک موى شما بر همه آن کاخ‌‏نشین‌ها و آنهایى که در این انقلاب هیچ فعالیتى نداشتند، بلکه کارشکنى هم تا آن اندازه که می‌توانستند می‌کردند و الآن هم هر مقدار که بتوانند می‌کنند، یک موى شما بر همه آنها ترجیح دارد؛ بلکه مقایسه یک موى شما با آنها نباید صحیح باشد. شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروههایى که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همان‌هایى که مستضعف هستند و کاخ‌‏نشین‌ها آنها را استضعاف می‌کنند و این‌ها ثابت کردند که کاخ‌‏نشین‌ها هستند که ضعیفند و پوسیده‌‏اند و براى این ملت هیچ کارى نکرده‌‏اند و نخواهند کرد. این دانشگاه بود، جوان‌هاى دانشگاه که آنها هم از محرومین و مستضعفین‌‏اند و این طبقه محروم جامعه بود که از همه رفاه‌ها محروم بود، لکن قلبش مملو از عشق به اسلام و ایمان بود و با آن عشق و با آن ایمان این حرکت را دنبال کرد و شهید داد و در مقابلش چیزى مطالبه نکرد. آنهایى که هیچ حظى در این میدان نداشتند و جز خرابکارى از آنها کارى ساخته نیست و الآن هم در گوشه و کنار کشور مشغول به خرابکارى هستند، آنها بودند که کنار نشسته بودند و منتظر این بودند که یک طرف غلبه کند و آنها بیایند و بهره‌‏بردارى کنند، میوه‌‏چینى کنند. وقتى که دیدند که جمهورى اسلامى آن طور میوه‌‏چینی‌‏هایى را که این‌ها می‌‏خواهند موافق برنامه‌‏اش نیست، آنها هم مشغول به خرابکارى شدند و هر جا که یک خرابى پیش آمد، آنها تأیید کردند یا وارد شدند در کردستان؛ در بلوچستان. الآن هم که در جنوب و غرب ما گرفتارى جنگ را داریم، همان‌ها هستند که نمی‌‏گذارند که این ملت توجه بکند به جنگ و مشغول به تبلیغات هستند در خیابان‌ها و در کوچه‌‏ها و محله‌‏ها. شما هستید که کشور را از دست ابرقدرت‌ها نجات دادید و این طبقه عزیز محروم که در ازاى خدمتش غیر از خدا از کس دیگرى چیزى نمی‌خواهد و ما همه رهین منّت شما هستیم و اگر لایق باشیم، خدمتگزار شما. شما بودید که در میدان‌ها، در خیابانها، اجتماع کردید و با مشت گره کرده در مقابل توپ و تانک و مسلسل و این‌ها ایستادید و با ایستادگى و شجاعت، زن و مرد شما، بزرگ و کوچک شما، فداکارى کرد و شهید داد تا غلبه کرد. و الآن هم که در جبهه‌‏ها جنگ است، باز این طبقه محرومند که در تلویزیون نشان می‌‏دهد مشغول خدمت هستند. آن کاخ‏‌نشین‌ها یک شاهى خدمت در این جنگ نکردند و نخواهند کرد. آنها اگر مشغول افساد و فساد نباشند، بی‌تفاوت هستند.
https://www.aparat.com/v/QVpjL

رهبری در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۰۴ و در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری به نقش مردم در انقلاب و امتداد آن اشاره و بر لزوم حفظ بنیه مردمی برای حفظ نظام تاکید می‎‌کند و می‎‌گوید از شبهات نترسید، شبهات می‎‌توانند مانند تحریم‌‎ها موجب مطالعه و فکر و تحقیق برای پاسخگویی شود:

بنیه مردمیِ قوی جمهوری اسلامی و ارتباط و اتکاء مردم و نظام به یکدیگر، ثروتی ملی، حقیقتی غیرقابل کتمان و بی‌نظیر یا لااقل کم‌نظیر در دنیا است که جلوه‌های آن در ماجرای کرونا و به میدان آمدن مردم، کمک‌های مؤمنانه و همچنین حضور و تلاش‌های مردم در کمک به آسیب‌دیدگان حوادث طبیعی حقیقتاً حیرت‌انگیز است.
در کجای دنیا مشابه چنین اجتماع عظیمی برای یک امر سیاسی وجود دارد که مردم با این کثرت و تنوع جمعیت و سلایق، از پیران قدخمیده تا نوجوانان نورسیده، چهل و چند سال پشت سر هم و در شرایط آب و هوایی غالباً سخت، هر سال در صحنه حاضر شوند؟
این پشتوانه و بنیه مردمی قوی نظام است که البته ما به آن عادت کرده‌ایم و شاید عظمت آن را خوب درک نکنیم.
حضور مردم، حجت الهی را بر ما مسئولان و علما تمام کرده است و اینکه فقط به این ثروت ملی افتخار کنیم، کافی نیست بلکه باید این ثروت را مستمراً حفظ و زیاد کنیم و به وظایف خود در این زمینه عمل کنیم.
در انقلاب اسلامی هم امام خمینی به‌عنوان یک عالم دینی و مرجع تقلید نقش‌آفرین بود که توانست به پشتوانه میراث هزار ساله علمای دین و اعتماد و اعتقادی که در مردم به آنها شکل گرفته بود، ملت را از تهران تا روستاها و شهرهای دوردست با شعار واحد به حرکت درآورد که این کار از هیچ حزب و شخصیت سیاسی دیگری ساخته نبود.
علما فارغ از داشتن یا نداشتن مسئولیت دولتی، برای حفظ این سرمایه عظیم وظایف سنگینی دارند که مهمترین آن جهاد تبیین است، ضمن اینکه «تقوا، صداقت، پاکدستی، پرهیز از موارد شبهه‌ناک، انگیزه خدایی و دعوت کردن با عمل نه فقط با زبان» مردم را دلگرم و خاطرجمع می‌کند.
با حرف نو، بیان نو و منطق نو، با جوانان گفتگو و گره‌های ذهنی آنها را باز کنید البته در برابر شبهاتی هم که پاسخ آنها را نمی‌دانیم بگوییم نمی‌دانم یا باید بررسی کنم.
از شبهه هم نباید رنجید و همچنان‌که مرحوم شهید مطهری خودش شبهه و پاسخ آن را کشف می‌کرد، باید برای مواجهه با شبهه آماده شد. شبهات مانند تحریم‌ها است و موجب مطالعه و فکر و تحقیق برای پاسخگویی می‌شود همان‌طور که تحریم‌ها ما را وادار کرد در مسائل مختلفی مانند دفاعی، درمانی و سلامت به دستاوردهای جدیدی دست یابیم که اگر تحریم‌ها نبود، مطمئناً این پیشرفت‌های فنی و صنعتی وجود نداشت.
مراقب باشیم حرف سست و بی‌منطق نزنیم که البته وظیفه پشتیبانی فکری مجموعه‌های جوان و افراد صاحب فکر، برعهده حوزه علمیه قم و سایر حوزه‌های علمیه است.

و امّا حوزه‎‌ی علمیه:

حاج آقا! شیخ! حجه‌الاسلام! ثقه‌الاسلام! آیت‌الله عظما! مرجع تقلید محترم!
در این قریب به شش سالی که در ویرگول هستم، فقط چند روحانی در ویرگول دیدم. آن‎ها هم همگی دولت مستعجل بوده‌اند. آمده‌اند، یک یا چند یادداشت نوشته‌اند و رفته‌اند و جالب این‌که معمولاً توانایی پاسخگویی به نظرهای زیر پست‎‌‌هایشان را هم ندارند یا برایشان مهم نیست. می‌‎دانید چرا؟ چون عادت کرده‌اند که بروند روی منبر و یک‌طرفه سخنرانی کنند و بیایند پایین و پاکت را بگیرند و بروند دنبال زندگی. بهترین و شهره‎‌ترین روحانیون ما نیز از این ویژگی استثناء نیستند. چند جلسه‎‌ی پرسش و پاسخ بین روحانیون معروف و مردم به خصوص نسل جوان و نوجوان سرشار از پرسش و شبهات دینی و غیردینی، دیده‎‌‌اید؟ اغلب برای مصلحت مجلسی ساختند، نشستند و گفتند و برخاستند. اگر نگویم هیچ کدام، کمترینشان پاسخگوی این نسل بوده اند. حوزه اولین تغییری که باید بکند، این است که طلبه‌‎ها را از منبر پایین و بین مردم بیاورد و به آن‎ها فقط سخنرانی یک طرف را آموزش ندهد. به آن‌ها پاسخگو بودن را بیاموزد. مناظره را بیاموزد. به جای تربیت طلبه‌‎های دو کلمه بگو و [پاکت] را بگیرو برو سر زندگی‌ات، طلبه‌‎های بنشین و عاشقانه و مجاهدانه مطالعه کن و پاسخگو باش را تربیت کند. علمای سالمند حوزه باید نسل ما که نسل پای منبرنشین‎‌های مطیع بود را فراموش کند. ما نسل تربیت‌یافته از سوی سیستم آموزش و پرورش یک‎‌‌طرفه و معلّمان خط‎‌کش، ترکه و شلّاق به دست بودیم. نسل ما منقرض شد. آن نسل را فراموش کنید. طلبه‌هایتان را برای نسل جدید تربیت کنید و خودتان را برای رویاروی با نسل جدید که محصول انفجار دیجیتال، تربیت‎‌یافته‎‌ی شبکه‌‎های مجازی و رسانه‌های هزار رنگ و هزار نیرنگ هستند، تغییر دهید. ما نسلی بودیم که دوازده امام، یک پیغمبر و یک خدا داشتیم و نسل جدید نسلی هستند که هزار و دویست امام، صدها پیغمبر و صدها خدا دارند. نسل قدیم را فراموش کنید. نسل جدید را دریابید. نسل انسان‌های مطیع و فرمانپذیر را فراموش کنید. نسل انسان‌‎های پرسشگر و فرمان‌‎ناپذیر را دریابید. تغییر و تربیت را از بالا و از خودتان شروع کنید و به پایین‌‎تر منتقل کنید. که: «الناس علی دین ملوکهم» آگاهانه، خودتان را تغییر بدهید تا اوضاع تغییر کند. خودتان به صورت اختیاری تغییر کنید تا مجبور به تغییر نشوید. و ما نسل قدیم باید نسبت به رفتارهایتان پاسخگو باشیم و بعد از نسل جدید، نسل نوجوان و جوان، توقع پاسخگو بودن داشته باشیم. به نظر این حقیر سر تا پا تقصیر، دو عامل اساسی سبب آن شده است که کشور ما یک گفت‌‎وگو سازنده شکل نگیرد: عامل اول، حوزویان و علمای دین که عادت به منبرهای یک‎‌سویه دارند و عامل دوم، سیستم آموزش و پرورشی با معلّمانی که از دانش‌‎آموزش توقع دارند، ساکت بنشیند، به درس گوش بدهد و بعد هم نمره‎‌ی بیست بگیرد!

و با وجود تمام این حرف‌ها، ما حق نداریم نا امید شویم و نا امید کنیم:

رهبری در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۰۴: یک سال پس از رحلت امام بزرگوار، آن گروه در نامه‌ای (اشاره به نامه یک گروه سیاسی در سال ۱۳۶۹ به یکی از مسئولان کشور) سرگشاده و سراسر یأس‌آفرین نوشت کشور و ملت به لبه نابودی و ویرانی رسیده است.
کسانی که خودشان و شخصیت‌شان در معرض نابودی و ویرانی است، همه چیز را از این زاویه می‌بینند اما در مقابل، کسانی که دل و ذهنی پُر از امید دارند، امیدوارانه به مسائل و تحولات نگاه می‌کنند که امیدواریم خداوند همه ما را موفق بدارد که با این نگاه، و به پشتوانه لطف الهی و حضور مردمی، به وظایف خود با جدیت و بدون خستگی و سستی عمل کنیم.
https://www.aparat.com/v/qsafS
عنوان تمام یادداشت‎‌های انتقادی و یا اعتراضی که در قالب و ژانر‎‎های گوناگون، در این نزدیک شش سال فعالیتم در ویرگول نوشتم:

فرهنگ:

سیاست:

اقتصاد:

محیط زیست:

حُسن ختام:
https://www.aparat.com/v/bVZpT/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%DB%8C%DA%A9_%D8%B1%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%87