مسیر راه زندگی: از کجا شروع کنم و چه قدم‌های بردارم

در پاسخ به دوستم که از زندگی شاکی بود و نمی‌دانست چکار کند، مراحل زیر را پیشنهاد دادم. این مراحل را به تجربه و با کمک مهشید حقیقت تدوین کرده‌ام. چیزی‌هایی است که حس می‌کنم درست هستند.

مطالب مکمل و شسته‌رفته‌تر را می‌توانید در کتاب مسیر راه زندگی (رایگان) بخوانید.

حرف دوستم:

اصلا توی کشوری که هر روز قیمت ها بالا میره معیار خوشبختی و موفقیت چیست؟
آیا دانشگاه رفتنم کشک بوده؟ چون همکلاسی دوران دبستانم با اینکه دیپلم هم نداره وضعیت مالی بهتری از من داره!
چرا حقوق من با اینکه مهندس هستم و مسئولیتم بالاست با حقوق یک کارگر ساده با مسئولیت پایین، یکی است؟
آیا من تنبل بودم و تلاشم کم بوده؟ معیار تلاش بالا اینجا چیست؟
الان که اوایل دهه چهارم زندگی هستم آیا راه جبرانی هست؟ آیا باید بمونم یا مهاجرت کنم؟ چون حقوق یک کارگر در کشور همسایه به پول ایران از حقوق یک مهندس در داخل ایران بیشتره؟
نقشه راهی نداریم و نمیدانیم چرا زنده ایم و به چه دلیل داریم تلاش می کنیم تا نفس بکشیم؟

برای عبور از این وضعیت این پیشنهادها کمک می‌کند. شاید بعضی از قسمت‌ها را قبول نداشته باشید یا سبک خودتان را داشته باشید که طبیعی است.

مرحله اول: کجا ایستاده‌ایم؟

۱. به قول انگلیسی‌ها، بدبختی ته ندارد. پس برای این که درک درستی از بدبختی پیدا کنی جستجو‌ای در دنیا بزن و شرایط زندگی را مقایسه کن.

۲. در تاریخ هم ببین. به خصوص بعد از جنگ‌های جهانی. توی گوگل جستجو کن:

Germany after second world war hyper inflation

باور کنید همین کشورهای اروپایی که امروز خوشگل و مرتب هستند روزگاری نه چندان دور وضعیت اسف‌باری داشته‌اند. پشت این مناظر زیبای اینستاگرام زشتی‌ها و سختی‌های زیادی هستند. باور کنید بعضی وقت‌ها تصویرهای ذهنی ما از واقعیت پیشی می‌گیرد.

۳. شنیدن پادکست هم عالی است. مثلا بی‌پلاس، پرچم سفید، رادیو دال، رادیو تجربه یا دیالوگ پادکست. اگر درک بهتری از وضعیت زندگی در دنیا و در طول زمان داشته باشیم، در مدیریت انتظارات‌مان موفق‌تریم.

مرحله دوم: مدیریت احساسات و هیجانات

بعد از افزایش آگاهی‌مان از جغرافیا و تاریخ سراغ خودمان برویم. حالا باید با خودمان به یک صلح درونی برسیم.

۱. من در این مرحله سختی زیادی دارم. گاهی زندگی را تمام شده می‌بینم. یک بدبخت تمام عیار. شاید بخاطر پریود باشد. فرقی نمی‌کند مرد باشی یا زن، دوره‌های هرمونی اذیت می‌کنند. کمی استراحت می‌کنم و دوباره برمی‌گردم. خوشبختانه نسبت به پارسال در وضع بسیار بهتری هستم. خلاصه باید قوی بود. یک جوری این هیجانات را کنترل کرد.

۲. شبکه اجتماعی‌ام را زنده نگه‌ داشته‌ام. دوستان، خانواده، هر کسی که رابطه ارزشمندی به من هدیه داده و در مسیر زندگی همراهم بوده است. ببینید نوشته زیر چه حس قدرتمندی دارد.

انسان به شوق انسان زنده است!
انسان به شوق انسان زنده است!


دوستم از استونی کلی هدیه برایم آورده، این عالی نیست؟
دوستم از استونی کلی هدیه برایم آورده، این عالی نیست؟


۳. یک سری عادت‌ها محشرند. قبلا دو مطلب در مورد عادت‌های صبحگاهی نوشتم. یک سری رفتارها آدم را زنده نگه می‌دارد. ببین در چه مودی هستی و چی بهتر بت جواب می‌دهد. کاری بکن که سرحال بیایی تا بتوانی وارد مرحله سوم شوی.

۴. راه‌حل‌های زیادی برای مدیریت احساسات است. این قسمت برای ایده‌های شماست!

هنگامی که به حدی از آرامش و صلح درونی رسیدید، می‌شود مراحل عمیق‌تر و پخته‌تر را آغاز کرد.

مرحله سوم: هدف بگذار، برنامه بریز!

این مرحله قلب ماجراست. جایی که شما دست به قلم می‌شوید و زندگی‌تان را از نو می‌نویسید. من در این مرحله با افراد زیادی مشورت کرده‌ام؛ مدام مسیرم را زیرورو کرده‌ام؛ مسیر خودشناسی و موفقیت سرراست و روشن نیست؛ جرات می‌خواهد و من مطمينم که همه شما از پسش برمی‌آیید.

۱. چه توانایی‌هایی داری؟ به این فکر کن که اگر هیچ مانعی نداشتی قرار بود به چه برسی. فرض کن آزادی داری و توانامندی.

۲. چه ارزش‌هایی داری؟ ما آدم‌ها بی‌جهت نیستیم. خط نیستیم برداریم (vector). ما برای هر کاری و هر مدل ارتباطی جور نیست. چه ویژگی‌های منحصربفردی داریم؟

۳. چه انتظاری از زندگی داری؟ چه چیزی ارضات می‌کنه؟ چه چیزی قانعت می‌کنه؟ با چه چیزی از ته دل راضی می‌شی؟

۴. وقتی به چشم‌انداز خوبی از خودت و آینده رسیدی، برنامه‌ای بریز که قدم به قدم پیش بری. سه ماهه، شش ماهه و یک ساله. این اهداف را در جنبه‌هایی مثل تفریح، کار، خانواده، روابط اجتماعی، فردی، معنوی، سلامتی و مالی تنظیم کن!

۵. سه تا سناریو برای حالت‌های ایده‌آل، معمولی، و بد بنویس. این سناریوها پایداری و ثبات ما را در شرایط بد بهبود می‌دهد.

برای بعضی کشف و شهود است، بعضی منطقی‌تر و منظم‌تر پیش می‌روند. خروجی این مرحله تصویری است از شما برای ده بیست سال آینده به همراه مسیری که حدودش را در ذهن دارید.

مرحله چهارم: پاشو بجنب! فقط یک حرکت کوچک!

دانستن به تنهایی کافی نیست؛ باید دست به کار شد. ما در عمل معنای واقعی را کشف می‌کنیم.



چیزی که توصیف کردم چند کتاب و چند جلسه مشاوره و کوچینگ هست. امیدوارم بتوانید قدم به قدم پیش بروید و به آنچه می‌خواهید برسید. روی من هم حساب کنید. در حد توانم در خدمتم.