کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی هستم. باور دارم که کلید نزدیکی و کمک به سایرین، درک و همدلی می باشد. باید تلاش کنیم که دنیا را از دید دیگران نیز ببینیم. چرا که می توان از هر کس آموخت.
پرورش خویشتنداری برای مهار فشارهای درونی و بیرونی
مقدمه
سارا نوجوان عجول پانزده سالهای بود. مثل بمب ناگهان از خشم منفجر میشد و سریع کنترلش را از دست میداد. هر چیز کوچکی به راحتی او را ناراحت، کلافه یا عصبانی میکرد و دیر آرام میشد. در صف، دیگران را هل میداد و به آنها تنه میزد. بیفکر و بیملاحظه بود. همکلاسیانش از سیخونک زدن یا لگد پراندن او شکایت داشتند. نمیتوانست به هیچ کسی یا کاری نه بگوید و به خاطر بیشفعالی داروی ریتالین میخورد. رضا برادر هشت ساله او نیز در رعایت نوبت مشکل داشت و دائم حرف دیگران را قطع میکرد. بی مقدمه پرسش یا پاسخی از دهانش بیرون میپرید. هیچ کاری را به آخر نمیرساند. نمیتوانست در برابر وسوسه انجام امیالش مقاومت کند. فرد صبوری نبود. برای انجام هر رفتار مناسبی نیاز به یادآوری و تشویق بزرگترها داشت. عاشق فیلمها و بازیهای کامپیوتری خشن و کتک کاری بود.
پدر و مادر آنها هم به خاطر بالا بودن هزینههای زندگی، تا دیر وقت سر کار بودند و خسته به خانه میرسیدند و بچهها پس از تعطیلی مدارس، هر روز چند ساعت قبل از آمدن والدین، در خانه تنها بودند. والدین زمان و حوصله زیادی برای صحبت با فرزندان خود نداشتند. سیگار میکشیدند و در پرخوری و تماشای تلویزیون زیادهروی میکردند. سر ولخرجی و ناسزاگویی مدام با یک دیگر دعوا داشتند. شرایط خانواده پر تنش بود و چندین بار کار والدین به جدایی نزدیک شده ولی با مداخله اطرافیان طلاق نگرفتهبودند.
در نتیجه مسئولین هر دو مدرسه فرزندان به علت پرخاشگری زیاد، این خانواده را به یک روانشناس برای دریافت خدمات تخصصی خانوادهدرمانی معرفی کردند. روانشناس نیز کلید کنترل رفتارها، احساسات و امیال را در تقویت خویشتنداری فرزندانو والدین با استفاده از تکنیکهای دکتر میشل بربا تشخیص داد.
برای مطالعه بیشتر: طلاق والدین و پیامد های جدایی بر روی اعضای خانواده
خویشتن داری چیست؟
والدین در ابتدای جلسه در نبود بچهها بعد از شرح مشکلات، با استیصال فراوان از روانشناس پرسیدند که فرزندانمان چرا این چنین رفتار میکنند؟ روانشناس گفت، هیچ عاملی به تنهایی افراد را مستعد خشونت نمیکند ولی با توجه به شرایط خانوادگی شما میتوان به عوامل خانگی مانند مشغله شغلی زیاد و به طبع خستگی و بیحوصلگی والدین،. تنها گذاشتن و صحبت نکردن با فرزندان، وجود تنش و خشونت، سیگار کشیدن، پرخوری، زیاده روی در تماشای تلویزیون، ولخرجی، دعوا و ناسزاگویی، تنها تاکید داشتن بر مصرف دارو و بیتوجهی به آموزش مهارتها، در کنار عوامل اجتماعی مثل خشونت در فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی، تولید بازیهای خشن کامپیوتری، رواج مصرف الکل و مواد مخدر و مشاهده عمل خشونت بار زنده در جامعه اشاره کرد. این شرایط باعث شده که رفتارهای غیر اخلاقی و خشونتبار بیش از حد برای فرزندان عادی، دلخواه، ضروری و بدون درد به نظر برسد و در آنها رفتار تهاجمی افزایش یابد و حتی با بی حسی خاصی از آن لذت ببرند. پس در این روزها افراد بیشتر تابع امیال آنی، نافرمانتر و تحریکپذیرتر از نسلهای پیش هستند و از آنجا که عوامل سمی بسیار فراگیر شدهاند، مهم است که با عزمی راسخ خویشتنداری را در خود و فرزندانمان پرورش دهیم.
والدین پرسیدند که منظور از خویشتنداری چیست؟ روانشناس گفت، شاید ما بتوانیم در حد فكر، درست را از اشتباه تشخیص دهیم ولی برای آنکه انتخاب کنیم که بر طبق وسوسه عمل نکنیم، به خویشتنداری نیاز داریم. همه ما افکار شرارتبار داریم ولی خویشتنداری مانع از آن میشود آنها را به واقعیت درآوریم. این سازوکار درونی به ما اراده نه گفتن، انجام کار درست و انتخاب رفتار اخلاقی را میدهد. ما را راهنمایی میکند تا نه تنها ایمنتر، بلکه خردمندانهتر انتخاب کنیم. چند ثانیه فرصت حیاتی به ما میدهد تا پیامدهای احتمالی رفتارمان را تشخیص دهیم و ترمز خود را بکشیم تا بر طبق افکار خطرناکمان عمل نکنیم. هنگامی که هر سه نیکخویی محوری هوش اخلاقی، یعنی همدلی، وجدان و خویشتنداری، غایب باشند، همچون بمبی آماده انفجار میشویم و شاید در این روزها که پیوسته با گزینههای وسوسهانگیز و گاه خطرناکی روبهرو هستیم، حتی جانمان هم در خطر باشد. خویشتنداری به ما کمک میکند تا رفتارمان را تنظیم کنیم و هر فشار درونی و بیرونی را متوقف کنیم و آنگونه رفتار کنیم که میدانیم و احساس میکنیم مناسب است. ما را قادر می سازد از لذتهای آنی و زودگذر صرفنظر و بنابر ندای وجدانمان در جهت خیر دیگران عمل کنیم یا بر مسئولیتهایمان متمرکز شویم.
خویشتنداری فرزندانمان را بسنجیم.
سه گام پرورش خویشتنداری
در ادامه والدین در حضور فرزندان پرسیدند، حالا باید چه کنیم. روانشناس گفت، برای پرورش قدرت خویشتنداری، رعایت سه گام بسیار مؤثر است. در نخستین گام یاد میگیریم تا چگونه الگوی خویشتنداری باشیم و به فرزندان نشان دهیم که خویشتنداری برای ما مهم است. در گام دوم، یاد میگیریم انضباط درونیمان را رشد دهیم و خودانگیخته شویم. در گام سوم، متوجه میشویم چگونه در مواقع پر وسوسه و پر فشار درنگ و پیش از عمل کردن فکر کنیم و به احتمال زیاد راه درست و ایمن را انتخاب نماییم. روانشناس گفت که در جلسات بعد این گامها را با یک دیگر تمرین میکنیم.
اولویت دادن به خویشتنداری با سرمشق دادن
در جلسه بعد والدین گفتند، این روزها که بیتربیتی، ناسزاگویی و خشونت رایجتر است، چه کاری میتوانیم بکنیم؟ روانشناس گفت، فرزندانمان همیشه ما را نگاه میکنند و رفتارهای ما گویاتر از کلماتمان هستند. پیش از آنکه برای پرورش خویشتنداری در فرزندانمان قدمی برداریم، باید بسنجیم خودمان تا چه حدی سرمشق این نیکخویی هستیم. میتوانیم این پرسشها را از خود بپرسیم:
• پس از یک روز سخت و هنگامی که کم طاقت هستیم، جلوی فرزندانمان چه رفتاری داریم؟
• چگونه خشم و اضطرابمان را کنترل میکنیم؟
• آیا میتوانیم در جروبحث درنگ کنیم و بگوییم: «بیا آرام شویم»؟
• آیا در انجام کاری - خوردن، سیگار کشیدن، ناسزا گفتن، خرج کردن، کار یا تفریح کردن - زیاده روی میکنیم و در نتیجه پیامهای متضادی به فرزندانمان میدهیم؟
• آیا میل به رانندگی با سرعت بالاتر از حد مجاز را در خود مهار میکنیم؟
• آیا سرمشق آیندهنگری مالی هستیم یا بیاختیار خرید میکنیم؟
در ادامه روانشناس گفت، بسیاری از مهارتهای مهم خویشتنداری اکتسابیاند و بهترین مکان آموزش آنها خانه است و در این جلسه تکنیکهایی را با هم برای تقویت و الگودهی آن تمرین میکنیم.
یاد دادن معنا و ارزش خویشتنداری
میبایستی ابتدا معنا و اهمیت خویشتنداری را برای فرزندان شرح دهیم. باید تأکید کنیم که:
خیلی وقتها دلمان میخواهد کارهایی را انجام دهیم که نباید.
پس خویشتن داری همیشه کار ساده ای نیست. گاهی به قدرت و حتی شجاعت نیاز است. میتوانیم از فرزندانمان بپرسیم که آنها در چه مواقعی نمیتوانند به سادگی جلوی خودشان را بگیرند. پس از آن هر بار که آنها توانستند در برابر وسوسهها مقاومت کنند، آن رفتار را مورد توجه قرار میدهیم و میگوییم: «این خویشتن داری است تو تسلیم نشدی و کاری را کردی که میدانستی درست است. آفرین!» خویشتنداری به شیوه های گوناگونی نشان داده میشود و فرزندان هر چه بیشتر بدانند که این رفتارها چگونه است، احتمال آنکه آن رفتارها را در زندگی روزانهشان به کار بگیرند، بیشتر است. میتوانیم درباره رفتارها و گفتارهای افراد خویشتندار با آنها گفتوگو کنیم.
متعهد کردن خود برای پرورش فرزندانی خویشتندار
اگر ما واقعا خواهان خویشتنداری در فرزندانمان هستیم، باید متعهد باشیم. میتوانیم برنامههای تربیتی خود را با شخص مورد اعتمادی در میان بگذاریم و از آن دوست بخواهیم که مرتب از ما درباره پیشرفت کارهایمان پرسوجو کند تا مجبور شویم مطابق برنامه پیش برویم. یا در یک دفتر، نیکخویی را که دوست داریم در فرزندانمان تقویت کنیم، بنویسیم. سپس هر روز یادداشت های قبلی را بخوانیم و پیشرفتهایی را که در فرزندان دیدهایم به دفتر اضافه کنیم. پیشرفت!» این یادداشتها تلاشهای تربیتی ما را نشان میدهد و ما را تشویق میکند قول خود را نگه داریم.
ساختن شعار خانوادگی برای خویشتنداری
باید شعارهایی بسازیم تا به فرزندانمان یاد آور شوند که خویشتن داری یکی از مهم ترین بخشهای خوش رفتاری است و در موقعیتهای پر فشار باید چگونه عمل کنند. سپس میتوانیم آن شعارها را در قسمتهای مختلف خانه نصب کنیم. یا پوستری در مورد تسلط بر خود طراحی کنیم. این پوستر میتواند از تصاویر، کلمات و بریده های جراید باشد و تمام اعضای خانواده باید در تهیه این پوستر همکاری داشتهباشند. هر عضو خانواده باید یک روش خویشتنداری را که برای او مفید است، انتخاب و برای دیگران مطرح کند، و به این ترتیب، هر وقت آن شخص در آستانه از دست دادن خویشتنداری قرار بگیرد، دیگران میتوانند او را به استفاده از آن روش تشویق کنند.
گذاشتن قانون حرف زدن فقط وقتی که برخود مسلط هستیم
باید فقط وقتی حرف بزنیم که بر خود تسلط داریم. هرگاه یکی از اعضای خانواده فکر میکند شاید کنترلش را از دست بدهد، باید وقفهای بگیرد، خود را آرام کند، نفس عمیق بکشد، از محل دور بشود و دوباره باز گردد و سپس صحبت را از سر گیرد. باید بر این تأکید کنیم که وقتی این قانون به تصویب جمع خانواده رسید، نباید پرسشی پرسیده یا قضاوتی شود.
قانون گذاری برای محصولات رسانهای
باید معیارهای مشخصی برای بازیهای کامپیوتری و محصولات رسانهای برای خود و فرزندانمان تعیین کنیم و در انجام آنها کوتاهی نکنیم.
تشویق کردن برای مشوق بودن خود
در جلسه سوم والدین پرسیدند چطور میتوانیم به فرزندانمان کمک کنیم تا متکی به خود باشند؟ روانشناس گفت، این روزها بچهها چنان تربیت میشوند که برای رفتار درست به جایزه متکی باشند. خطر در اینجاست که آنها معتاد به تحسین میشوند. آنها به جای کنترل درونی، سیستم کنترل بیرونی بسیار پیشرفتهای پیدا میکنند که به تعریف اشخاص دیگر وابسته است. اگر چه شاید از نقش تشویق کردن فرزندانمان به مناسبت موفقیتهایشان لذت ببریم، در نهایت خود آنها باید تشویق گر خود بشوند و یاد بگیرند که به خود متکی باشند و نه ما. افراد هوشمند اخلاقی کار خوب را انتخاب میکنند، زیرا میدانند رفتار درست همین است و این به خودی خود پاداش است. هدف ما این است که به کودکانمان کمک کنیم تا در زندگی اراده قویتری پیدا کنند و تشخیص دهند مختارند.
در ادامه با هم تکنیکهایی را برای تقویت این مهارت تمرین میکنیم.
استفاده کردن از اصطلاح تو به جای من
1. یک راه مستقل کردن فرزندان از کنترل بیرونی، این است که هنگام تحسین کردن به جای «من»، «تو» به کار ببریم. برای مثال: تو حتما از تلاش امروزت سربلند هستی.
تشویق تحسين درونی
1. میتوانیم مدام به فرزندانمان بگوییم چقدر به آنها افتخار می کنیم، اما در نهایت آنها باید خود، قدر خود را بدانند و متکی به نفس شوند. بسیاری از کودکان چنان به تأیید والدین وابسته شده اند که نمی دانند چگونه خود را تأیید کنند. یک کمک ساده این است که به آنها بگویید چه کرده اند که شایسته تحسین بوده است و سپس به آنها یاد آوری کنید که در درون با استفاده از گفتوگوی درونی، از خود تقدیر کنند. برای مثال: یادت بود که به خودت بگویی چه کار خوبی کردی؟
تقدیر کردن از خود
میتوانیم از فرزندان خود بخواهیم بعد از انجام کار خوب در یک نامه یا جلسه حضوری، کاری را که انجام دادهاند شرح بدهند و بگویند چرا فرد خوبی هستند. در ابتدا باید به آنها کمک کنیم تا بفهمند کدام کارشان قابل تقدیر است و از تلاشهای آنها تعریف کنیم اما از آنها بخواهیم تا حامی خود باشند. یا از آنها بخواهیم تا در یک دفتر یادداشت چند دقیقه درباره موفقیتهای خود در طول هفته ، بنویسند یا نقاشی کنند. با این شیوه آنها یاد میگیرند موفقیت را از دید خود بسنجند و ببینند چه پیشرفت یا دستاورد کوچک یا بزرگی داشتهاند. یا برای خود تقدیرنامه درست کنند. تنها قانون این است که فرزندان باید رفتار خوب خود را مشخص کنند و بگویند چه کردهاند که شایسته تقدیرنامه هستند. این کار اتکا به نفس را در آنها پرورش میدهد.
تحسین برای اتکا به نفس
مهمترین راهکار ما برای تشویق فرزندان به رفتار خوب، تحسین است ولی باید به چگونگی تشویقمان آگاه باشیم و دقت کنیم که هدفمان تقویت اتکا به نفس فرزندان باشد نه اتکای آنها به ما. هدف واقعی تحسين مؤثر این است که آنها درست را از اشتباه تشخیص دهند و کشف کنند که چگونه رفتارشان را بهبود ببخشند. پس باید تحسینمان را بر رفتار فرزندان متمرکز کنیم و نه خود آنها. باید کلماتمان را به گونهای بیان کنیم که فرزندان به طور دقیق بدانند چه کاری را خوب انجام دادهاند. همچنین فرزندان میدانند چه هنگام سزاوار تحسین هستند، پس باید دقت کنیم تشویق، بجا و صادقانه باشد.
کنترل امیال و فکر کردن پیش از عمل
در جلسه آخر والدین پرسیدند، چطور ما و فرزندانمان میتوانیم اقدامهای آنی، ولخرجی، اضطراب، خشونت و خشم را کنترل کنیم؟ روانشناس گفت، این روزها انجام رفتارهای خارج از کنترل بین افراد رایج است و ما یاد نگرفتهایم چگونه با احساساتمان در شرایط پرتنش روبهرو شویم و خویشتندار باشیم. رسانهها این پیام را هم به ما میدهند که رفتارهای تکانشی و خشونتآمیز تنها راهحل مسئله است. در ادامه راهکارهایی تمرین میکنیم تا در شرایط پرفشار یا وسوسه انگیز پیش از عمل، فکر کنیم.
ایستادن
ما و فرزندانمان باید یاد بگیریم پیش از عمل میخکوب شویم. همان یک ثانیه ای که درنگ میکنیم و زیر فشار عمل نمیکنیم، تفاوت مهمی را به وجود می آورد. «توقف» برای بیشتر فرزندان خردسال ساده نیست و بنابراین در ابتدا باید محکم دستمان را روی شانه فرزندان بگذاریم و بگوییم: «ایست، بی حرکت!» تا به تدریج بیاموزند که خود را متوقف کنند. با گفتن مکرر «ایست، بی حرکت» به تدریج میتوانیم به هنگام تنش درنگ کنیم. فرزندانمان هم با احساس فشار دست یا مشاهده علامت ایست که با دستمان نشان میدهیم، میتوانند واکنش مناسب را نشان دهند. باید بیحرکت ماندن را بارهاوبارها تمرین کنیم تا طبیعتمان شود.
فکر کردن
باید در شرایط پرتنش، درباره خود و پیامدهای احتمالی انتخاب اشتباهمان، فکر کنیم. میتوانیم به سرعت دوروبرمان را نگاه کنیم، ببینیم چه اتفاقی دارد میافتد و سپس این سؤالها را از خودمان بپرسیم:
• این کار درست است یا اشتباه؟
• «ممکن است کسی صدمه بخورد؟
• درست و بیخطر است؟
• ممکن است به دردسر بیفتم؟
• اگر این کار را بکنم، فردا پشیمان یا ناراحت نمی شوم؟
حتی فرزندان خردسال میتوانند این گام را یاد بگیرند. البته، ابتدا لازم است تا پرسشها را به فرزندانمان یادآوری کنیم. پس باید بارها آن پرسشها را از فرزندان بپرسیم تا بتوانند به تدریج بدون کمک ما، آن سؤالها را در ذهن از خود بپرسند. میتوانیم از فرزندان بخواهیم ادای فالگیری را در بیاورند که آینده را میبیند و سپس به سوالات بالا جواب دهند.
درست عمل کردن
ما باید یاد بگیریم خودمان تصمیم بگیریم و ناظر رفتار خود باشیم. بدانیم که اگر به کارمان ادامه دهیم، بازگشتی وجود ندارد و باید پیامد تصمیممان را بپذیریم و فقط خودمان مسئول کارهایمان هستیم و حتی اگر نتیجه خطرناک یا احمقانه باشد بدون عذر و بهانه، سرزنش یا توجیه آن را بپذیریم. بیتردید همه گاهی تصمیمهای نامعقول میگیریم؛ این بخشی از زندگی است. پس اگر خودمان یا فرزندانمان انتخاب نابخردانهای کردیم، باید از آن فرصت استفاده و فکر کنیم چه کاری را اشتباه انجام دادهایم تا بتوانیم دفعه بعد انتخاب بهتری داشتهباشیم. باید تشخیص دهیم در چه مقطعی رفتارمان به بیراهه کشیده شد و به جای کاری که کردهایم، چه کاری میتوانستیم انجام دهیم. میتوانیم در این رابطه سوال بپرسیم یا از یک فرم گزارش رفتار نامطلوب استفاده کنیم.
روانشناس در آخر جلسه نیز یک بروشور آموزشی با عنوان «خویشتنداری راه حلی برای نجات از خشم و ولخرجی» برای تکمیل کردن فرایند درمان، به والدین و فرزندان داد تا بتوانند در این جنبهها نیز خود را بهتر کنند.
*******
حال چه نظر و احساسی دارید؟
من و همکارم، طاهره لطیفی مطالب بالا را با کمک کتاب کلیدهای پرورش هوش اخلاقی در کودکان و نوجوانان، آماده کردیم. آیا نظرات و تجاربی برای کاملتر کردن مطالب ما دارید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه هوش عاطفی فرزند خویش را ارتقا دهیم ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونگی پرورش هوش اخلاقی در فرزندان، مشکل والدین
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهی برای مودب و محترم بودن