درود بر انسانیت
همه چیز درباره روسیه
روسیه با نام رسمی فدراسیون روسیه که در روسیه آر. اف نیز خطاب میشود، پهناورترین کشور جهان است که در شمال اوراسیا قرار دارد. این کشور در آسیای شمالی و اروپای خاوری واقع است و با اقیانوس آرام شمالی و اقیانوس منجمد شمالی؛ و نیز با دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با ۱۴ کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی، و با کشورهای پیرامون دریای برینگ، دریای ژاپن، دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با ۱۷٬۰۷۵٬۴۰۰ (هفده میلیون و هفتاد و پنج هزار و چهارصد) کیلومتر مربع وسعت، عنوان پهناورترین کشور جهان را به خود اختصاص داده به گونه ای که اختلاف زمانی غربیترین منطقه تا شرقیترین نقطه روسیه در حدود ۹ ساعت است. کشور کانادا که به عنوان دومین کشور پهناور جهان شناخته میشود. تنها مساحتی در حدود ۵۸ درصد مساحت روسیه را دارا میباشد. همچنین روسیه مساحتی بیشتر از یک دوم مساحت قاره آفریقا را در بر میگیرد. اما بیشتر مساحت روسیه را مناطق خالی از سکنه تشکیل میدهند. این کشور در عرضهای بالای جغرافیایی واقع شده و بیشتر مناطق کشور سرد سیر است. به همین سبب، در بیشتر مناطق روسیه (به ویژه سرزمین بزرگ سیبری) شرایط کشاورزی فراهم نیست. واژه روسیه یک کلمه اصیل روسی است و به معنای سرزمینی است که انسانهای روس زبان در آنجا زیاد زندگی میکنند. میتوان گفت ریشه واژه روسیه کلمه روس است و این واژه در زمانهای قدیم از کلمه روس گرفته شدهاست. کشور روسیه یک کشور صنعتی است و مانند سایر کشورهای صنعتی دارای صنعت، علم و فرهنگ خودساخته و کاملاً مستقل و جدید است. کشور روسیه و پایتخت آن یعنی شهر مسکو مانند سایر کشورهای صنعتی و پایتخت های آن ها، از زیباترین کشورها و شهرها در دنیا است. در اینجا ذکر یک نکته لازم است و آن این که سردسیر بودن مناطق زیادی از کشور روسیه دلیل عدم انجام فعالیتهای کشاورزی در این مناطق از این کشور صنعتی نمیتواند باشد و در این کشور صنعتی باید روزی فرا برسد که سرتاسر سرزمینهای سرد تبدیل به زمینهای کشاورزی و باغات شود. پیش از این شوروری سابق وسعتی معادل ۲۲٬۴۰۲٬۲۰۰ کیلومتر مربع داشته که روسیه مساحتی در حدود ۷۷ درصد آن را تشکیل میداده است و باقی مانده آن که شامل ۵٬۳۲۶٬۸۰۰ کیلومتر مربع بوده در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به ۱۴ کشور مستقل تبدیل شدهاست؛ که این میزان، وسعتی در حدود ۲۳ درصد خاک شوروی سابق را تشکیل میدادهاست. روسیه به دو بخش روسیه اروپایی و روسیه آسیایی تقسیم میشود بخشی از روسیه که در قاره اروپا قرار دارد وسعتی در حدود ۴ میلیون کیلومتر مربع را به خود اختصاص داده و مساحتی در حدود ۲۴ درصد وسعت روسیه را شامل میشود ۷۷ درصد از جمعیت ۱۴۵ میلیون نفری روسیه در بخش اروپایی روسیه زندگی میکنند. پایتخت روسیه شهر مسکو است که در باختر و بخش اروپایی کشور قرار دارد و جمعیت آن ۱۲٬۴۰۴٬۰۰۰ نفر است.
نام رسمی: فدراسیون روسیه
پایتخت: مسکو(11920000 نفر در سال 2012)
مساحت: 17075400 کیلومترمربع(بزرگترین کشور دنیا)
جمعیت: 144400000 نفر در سال 2019(نهمین کشور پر جمعیت دنیا)
نوع حکومت: جمهوری فدرال چندحزبی با دو مجلس قانونگذاری
رئیس حکومت: رئیس جمهور= ولادیمر پوتین(از سال 2012)
رئیس دولت: نخست وزیر= میخائیل میشوستین(از سال 2020)
زبان: روسی
واحد پول: روبل= 100 کوپک؛ یک روبل= 571 ریال(در یک خرداد 1400)
شهر های مهم: سنت پترزبورگ، نووسیبیرسک، یکاترینبورگ، نیژنی نووگورود، قازان
روسیه با حدود ۱۴۵٬۹۲۶٬۰۰۰ نفر جمعیت نهمین کشور پرجمعیت دنیاست. تراکم جمعیت روسیه ۸٫۵۶ نفر در هر کیلومتر مربع است که از پایینترین نرخهای تراکم جمعیت در جهان به حساب میآید. همچنین، نرخ رشد جمعیت در این کشور اندکی زیر صفر است. بیشتر جمعیت روسیه در غرب این کشور (بخش اروپایی) زندگی میکنند. بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۰، حدود ۸۱ درصد از مردم این کشور از قومیت روس اند. در مجموع ۱۶۰ گروه قومی در این کشور سکونت دارند. تاتارها ۳٫۹ درصد جمعیت روسیه را تشکیل میدهند و بزرگترین اقلیت قومی این کشور محسوب میشوند. اقوام اوکراینی، چوواش، باشقیر، داغی، چچنی، و ارمنی نیز هر یک بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارند و آوارهای قفقازی، بلاروسیها، آسیها، آذربایجانیها و قزاقها، تالش از دیگر اقوام پرجمعیت روسیه اند.زبان رسمی روسیه، زبان روسی است؛ ولی ۲۷ زبان رسمی دیگر نیز در جمهوریها و مناطق خودگردان این کشور وجود دارد. روسیه کشوری فدرال با تقسیمات کشوری پیچیدهای است که شامل ۸۳ واحد فدرال از جمله ۲۱ جمهوری خودگردان میشود. روسیه فرهنگ پرباری دارد و نویسندگان سرشناسی همچون تولستوی و داستایوفسکی را پروراندهاست.روسیه تا پیش از قرن هجدهم یک حکومت نه چندان نیرومند در خاور اروپا بود و چندان پهناور نبود. تا اینکه در آغاز سده ۱۸ میلادی و با اصلاحاتی که تزار پتر کبیر انجام داد، این کشور به یک امپراتوری پهناور و نیرومند بدل شد. در اکتبر سال ۱۹۱۷ انقلاب کمونیستی در این کشور رخ داد و نام کشور به «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» تغییر یافت. روسیه، با عنوان جمهوری فدراتیو روسیه شوروی، مهمترین و بزرگترین جمهوری در اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) شوروی پس از جنگ سردی طولانی با غرب فروپاشید و فدراسیون روسیه و دوازده جمهوری دیگر جانشین آن شدند. تاریخ روسیه را میتوان به دوره باستان قبل از ۸۲۰ میلادی، دولت روسیه قدیم (۱۲۴۰–۸۶۲)، دوک نشین بزرگ ولادیمیر (۱۳۸۹–۱۱۵۷)، حکومت مسکو (۱۵۴۷–۱۲۶۳)، پادشاهی روسیه؛ تزارها (۱۷۲۱–۱۵۴۷)، امپراتوری روسیه (۱۹۱۷–۱۷۲۱)، اتحاد جمهوریهای سوسیالیست شوروی (۱۹۹۱–۱۹۱۷) و فدراسیون روسیه؛ از فروپاشی شوروی تاکنون تقسیم کرد. فدراسیون روسیه دراین دورهها، فرازونشیبهای بسیاری را تجربه کرده، آشوبها، قیامها و حکومتهای مختلفی را به خود دیده و همواره مورد توجه امپراطوران و جنگاوران تاریخ؛ از مغولها تا ناپلئون بناپارت؛ امپراتور فرانسه و هیتلر؛ رهبر آلمان نازی، بودهاست. این سرزمین در طول تاریخ خود بخشهایی از کشورهای مختلف از جمله شمال ایران در زمان امپراتوری و مناطقی از اطراف دریای بالتیک پس از جنگ جهانی دوم در دوره شوروی را به وسعت جغرافیاییاش افزودهاست. رهبران شوروی به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، قدرت زیادی پیدا کرده و با همکاری برخی کشورها، بلوک شرق را در مقابل بلوک غرب تا سال ۱۹۹۰ میلادی، کنترل کردند. در این زمان بود که پس از حدود ۷۰ سال، نظام کمونیستی قدرت سابق خود را از دست داد و فروپاشید. فدراسیون روسیه، بزرگترین و مهمترین کشور باقیمانده از این فروپاشیست و جانشین شوروی در سازمانهای مختلف بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد شد. روسیه دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. این کشور ۷۶ درصد از خاک و ۶۶ درصد از جمعیت اتحاد جماهیر شوروی سابق را به خود اختصاص دادهاست. طی سال های پس از فروپاشی شوروی که روسیه جدید شکل گرفته، نظام انتخاباتی چند حزبی همانند کشورهای غربی در آن ایجاد شدهاست. برخلاف دوران کمونیستی که مالکیت شخصی تقریباً وجود نداشت، اکنون مسکو؛ پایتخت یکی از شهرهای جهان با جمعیت بسیارِ میلیاردرها محسوب میشود. روسیه طی چند قرن اخیر از جمله کشورهای قدرتمند و ثروتمند جهان بودهاست و بناهای باشکوه و آثار هنری بسیاری در آن بهوجود آمده که در دنیا شناخته شدهاند. موزهها، گالریها و کتابخانههای روسیه یکی از غنیترین از نوع خود در جهان به حساب میآیند.واحد پول روسیه روبل است. روسیه با تولید ناخالص داخلی ۱٫۵۷۸ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۷ هشتمین اقتصاد بزرگ جهان (ششمین بر مبنای قدرت برابری خرید) بودهاست. این کشور پس از فروپاشی شوروی به اقتصاد بازار روی آوردهاست و به منابع طبیعی عظیم خود متکی است. درآمد سرانهٔ این کشور در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۸ هزار دلار (بر مبنای قدرت برابری خرید) که این کشور را در رتبه پنجاه و هفتم دنیا مینشاند. این کشور یکی از پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، عضو گروه هشت، شورای اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مستقل همسود است.ولادیمیر پوتین متولد ۷ اکتبر ۱۹۵۲ از ۷ می ۲۰۱۲ رئیس دولت، ضامن قانون اساسی، حقوق و آزادیهای شهروندان روسیه است. پس از استعفای دمیتری مدودف متولد ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۵ ،از 15 ژانویه 2020 میخائیل میشوستین متولد 3 مارس 1966 نخستوزیر روسیه می باشد. سیاست کنونی روسیه، همکاری و عدم تنش با غرب و تلاش برای یکپارچگی و همبستگی مردمان این کشور است؛ اما به خاطر گسترش ناتو به شرق و پس از درگیری با گرجستان بر سر اوستیای جنوبی و الحاق کریمه به خاک خود، روابط روسیه و غرب به تیرگی گراییدهاست.
تاریخ روسیه به سده چهاردهم میلادی بازمیگردد که قلمرو پادشاهی تجاری مسکو به عنوان بازیگر اصلی در بین چندین منطقه کوچکتر مشابه مطرح شد. ایوان چهارم، معروف به ایوان مخوف، نخستین حاکم مسکو بود که خود را تزار نامید. در سده هفدهم رومانفها به حکومت روسیه دست یافتند و تا سیصد سال بر این کشور حکومت کردند. پتر کبیر و کاترین کبیر از بنامترین این پادشاهان بودند که جنگها و اصلاحات زیادی را در جهت مدرن سازی این کشور پیاده کردند و با اقدامات بزرگشان روسیه را به ابرقدرت اوراسیا تبدیل کردند. در اوایل سده بیستم، نارضایتیهای عمیق در میان بخشهای مختلف جامعه روسیه به اعتراضات گستردهای در این کشور انجامید. در شرایطی که حاکمان کشور نسبت به درد و رنج تودههای مردم بیتفاوت به نظر میرسیدند، جریانهای سیاسی رادیکال در کشور نیرو گرفتند. رخداد معروف به دوشنبه خونین در سال ۱۹۰۵، شکست از ژاپن در جنگ ۱۹۰۵ و شکستهای این کشور در جنگ جهانی اول به این نارضایتیها بسیار دامن زد. با آغاز جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ میلادی، حکومت تزاری در پی آن بود که سیاستهای توسعه طلبانه خود را تعقیب کند و در عین حال شورشهای داخلی را به بهانه وقوع جنگ خاموش نماید. تلاشهای روسیه برای توسعه اراضی خود متوجه دو منطقه بالکان و تنگههای بسفور و داردانل بود؛ چراکه بخش بزرگی از صادرات روسیه به ویژه غلات از این تنگهها میگذشتند. سیاستمداران و نیروی دریایی روسیه به خوبی از سلطه آلمان بر عثمانی مطلع بودند و آن را برای منافع اقتصادی روسیه زیان آور میدانستند. ضعف درونی حکومت تزاری و الحاق این تنگهها به روسیه از راه جنگ امکانپذیر نبود از این رو دولت تزار به اتحاد فرانسه و انگلستان پیوست تا بتواند از این طریق بر تنگهها مسلط شود. بدین ترتیب روسیه وارد جنگ شد. طبقات حاکم میپنداشتند در این جنگ احساسات وطن پرستانه کارگران و قشرهای ضعیف جامعه بر احساسات انقلابی آنان چیره خواهد شد و این خود می تواند روسیه را احیا کند. اما روسیه تحمل یک جنگ بزرگ را نداشت و نیروهای آلمانی و اتریشی به راحتی واحدهای روسی را درهم شکستند. هرج و مرج اقتصادی شدیدتر شد و بحران سوخت بروز نمود. جنگ بر کشاورزی نیز اثر گذاشت و قطع صادرات غله نتوانست اثرات زیان بار کمبود مواد غذایی را جبران کند. فقر و تیرهروزی به مرور افزایش یافت و این امر به شورشها و اعتصابات کارگران دامن زد. شکستهای ارتش روسیه نیز به این وضعیت دامن میزد. از سال ۱۹۱۶ با تضعیف حکومت تزارها روند اعتراضات مردمی در نواحی مختلف روسیه تشدید شد و در پتروگراد، مسکو و دیگر شهرهای روسیه نیز احزاب انقلابی و دهقانان و کارگران شرایط سرنگونی تزار را فراهم آوردند. با استعفای تزار نیکلای دوم در مارس ۱۹۱۷ میلادی حکومت تزاری عملاً سرنگون به نظر میرسید. پس از آن دولت موقت روی کار آمد. الکساندر فیودورویچ کرنسکی چهره برجسته این دولت محسوب میشد که در مقام وزارت دادگستری و با تعقیب و مجازات متهمین به فساد و جنایات گذشته، شهرت پیدا کرده بود. در نیمه ماه مارس ۱۹۱۷ تبعیدیان و فراریان روسی از چهار گوشه جهان؛ از اروپا و آمریکا تا سیبری، به سوی پتروگراد سرازیر شدند. از میان هزاران نفری که در بهار ۱۹۱۷ به روسیه بازگشتند، از هر گروه و طبقه ای؛ از انقلابیون قدیمی و سوسیالیستها و لیبرالها گرفته تا روشنفکران و دانشجویان همگی به کشور بازگشتند. گرچه تا ورود لنین به پتروگراد در ۱۶ آوریل ۱۹۱۷، خطری جدی دولت موقت را تهدید نمیکرد. لنین با تجاربی که در سالهای فرار و تبعید اندوخته بود و شیوه خاصی که در مبارزات سیاسی داشت، توانست طی مدتی کمتر از هفت ماه مسیر انقلاب روسیه را تغییر دهد و با براه انداختن انقلاب دومی که به انقلاب بلشویکی شهرت یافت، مسیر تاریخ روسیه را عوض کند. نخستین سال های حکومت لنین با جنگ داخلی علیه حامیان سلطنت همراه بود و پس از مدتی رقابت برای جانشینی لنین شدت گرفت. وی در سال ۱۹۲۴ درگذشت و استالین در سال ۱۹۲۹ به رهبری بلامنازع حزب کمونیست شوروی دست یافت. سیاستهای استالین به صنعتیسازی سریع کشور انجامید اما حکومت او با حجم غیرمنتظرهای از پاکسازیهای سیاسی، تبعیدهای دستهجمعی و حبس و زندان همراه بود. در ژوئن ۱۹۴۱، آلمان به شوروی یورش برد و جنگی چهارساله درگرفت که ۲۷ میلیون شهروند شوروی در آن جان باختند. روسیه در جنگ جهانی دوم پیروز شد و کنترل سیاسی بیشتر قلمرو اروپای شرقی و مرکزی را برای خود تضمین کرد. استالین تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۳ در مسند قدرت باقی ماند. در این دوران حزب کمونیست با استفاده از دستگاه امنیتی عظیم خود بر تمام جنبههای زندگی اجتماعی جامعه تسلط یافت و شوروی با پرداخت بهایی گزاف از حیات انسانها به یک ابرقدرت صنعتی و نظامی بدل شد. خروشچف جانشین استالین تلاش کرد تا جنبههای بیرحمانه حکومت استالین را افشا کرده، و در عین حال، بخشهای کلیدی حکومت کمونیستی را حفظ کند. وی سانسور را در جامعه کاهش داده و سیاست خارجی همزیستی مسالمتآمیز با غرب را در پیش گرفت، اما با سرکوب قیام سال ۱۹۵۶ مجارستان، سلطه شوروی بر دولتهای دستنشانده این کشور ادامه یافت. با این حال، دستگاه حزبی اعتماد خود را به وی از دست داده و اعتبار خروشچف در پی نحوه رویارویی او با بحران موشکی ۱۹۶۲ کوبا کاهش یافت. خروشچف در سال ۱۹۶۴ در یک کودتای حزبی برکنار شد. در دوران برژنف جانشین خروشچف، شرایط زندگی برای تودههای مردم پیشبینی پذیرتر و مناسبتر شد اما سرکوب سیاسی ادامه یافت. با این حال، با توجه به کاهش رشد اقتصادی و سر برآوردن مشکلات اجتماعی دوران برژنف به «عصر رکود» نامبردار شد. از سال ۱۹۷۹، شوروی در جنگی دراز و خونبار در افغانستان درگیر شد. یک نسل کامل قربانی جنگ شوروی در افغانستان شدند.
کشور روسیه در آسیای شمالی و اروپای شرقی واقع است و با اقیانوس آرام شمالی و اقیانوس منجمد شمالی؛ و نیز با دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با ۱۴ کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی، و با کشورهای پیرامون دریای برینگ، دریای ژاپن، دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک ارتباط دریایی دارد. روسیه یکی از کشورها با بیشترین ذخایر آب شیرین است. آبهای سطحی ۱۲/۴ درصد از روسیه را تشکیل میدهند که ۸۴ درصد آن در شرق اورال متمرکز است. دریاچه بایکال با ۳۱۷۰۰ کیلومتر مربع بزرگترین منبع آب شیرین و عمیقترین دریاچه جهان بهشمار میرود. همسایگان زمینی روسیه عبارتند از: در جنوب شرقی (آسیا): کره شمالی ( ۱۸ کیلومتر)، چین ( ۴۱۷۹ کیلومتر)، مغولستان ( ۳۴۵۲ کیلومتر) و قزاقستان ( ۷۶۴۴ کیلومتر). در جنوب غربی (قفقاز): جمهوری آذربایجان ( ۳۳۸ کیلومتر) و گرجستان ( ۸۹۴ کیلومتر). در غرب (اروپا): اوکراین ( ۱۹۴۴ کیلومتر) ، بلاروس ( ۱۳۱۲ کیلومتر) ، لتونی ( ۳۳۲ کیلومتر) ، استونی ( ۳۲۴ کیلومتر) ، فنلاند ( ۱۳۰۹ کیلومتر) ، و نروژ ( ۱۹۱ کیلومتر) و در بخش جدامانده کالینینگراد با کشورهای لیتوانی ( ۲۶۱ کیلومتر) و لهستان ( ۲۱۰ کیلومتر). کشیدگی مساحت روسیه از کالینینگراد؛ غربیترین نقطه در نزدیکی دریای بالتیک تا ولادیوستوک؛ شرقیترین منطقه در ساحل اقیانوس آرام (حدود ۹ هزار کیلومتر) است. فدراسیون روسیه بیشترین مرز با قزاقستان و کمترین را با کره شمالی داراست.
روسیه ۹ منطقه زمانی دارد. از کالینینگراد (بخش اروپایی روسیه) که ۱ ساعت از وقت مسکو عقبتر است تا ماگادان (شرق روسیه) که ۸ ساعت از وقت مسکو جلوتر است.
روسیه از نظر تنوع فرهنگی یکی از رنگارنگترین کشورهاست. بیش از ۱۶۰ گروه مختلف از فرهنگها و قومیتهای گوناگون در این کشور زندگی میکنند. از سالیان پیش، اسلاوها، باشقیرها، تاتارها، اهالی چچن، چوواشها، اینگوشها و دیگر اقوام روسیه با اشتراکات زیاد توانستهاند تولیدات فرهنگی متفاوتی را به مردم جهان ارائه کنند. موسیقی، ادبیات، نقاشی، هنر مینیاتور و باله حاصل تلاش این فرهنگهای گوناگون است که با ارائه گونههای مختلف توانستهاند به رشد بخشهایی از فرهنگ روسیه یاری رسانند. به گفته روس شناسان، یکی از دلایل چیره شدن ادبیات روس بر غرب در قرنهای ۱۸، ۱۹ و ۲۰ همین گوناگونی فکری و فرهنگی بودهاست. فرهنگ روسیه بر پایههای فرهنگ شرقی بنا شده؛ فرهنگی با زیرساختهای شرقی که همچنان به حیات خود ادامه میدهد. محور اغلب فعالیتهای فرهنگی در روسیه بر پایه احیاء و تقویت فرهنگ سنتی، پاسداشت مراسم آیینی و حفظ ارزشها و میراث گذشتهاست. ادبیات روسی نه تنها ارزشهای زیباشناختی، ایدهها، اخلاق و معنویات را منعکس میکند بلکه در واقع انعکاس دهنده فلسفه روسیه است. تا قرن هجدهم میلادی عملاً ادبیات سکولار در روسیه وجود نداشت و متون ادبی بر پایه تاریخ، طبیعت و زندگی مردمان روس بنا شده بود. پس از آن از قرن هجدهم ادبیات سکولار میان شاعران و نویسندگان روسی نفوذ کرد. از جمله شاعران این دوره واسیلی تردیاکوفسکی ، گاوریِل رومانوویچ درژاوین ، میخاییل واسیلیویچ لومونوسف و نویسندگانی چون نیکلای میخاییلویچ کارامزین والکساندر نیکلایویچ رادیشف را میتوان نام برد. پس از آن از جمله شاعران معروف روسیه میتوان به الکساندر سرگیویچ پوشکین میخاییل یوریویچ لرمانتوف، آنا آندریِونا آخماتووا و ولادیمیر ولادیمیرویچ مایاکفسکی اشاره کرد. از نویسندگان بنام کلاسیک روس نیز فئودور میخاییلویچ داستایوفسکی، لف نیکلایویچ تولستوی، آنتون پاولویچ چخوف و ایوان الکساندرویچ بونین شهرت جهانی دارند. اکنون نیز روسها بسیار به فرهنگ و ادب کلاسیک خود میبالند و با وجود نویسندگان و شاعران جوان و اهل ذوق امروزی، همچنان در کتابخانه هر خانواده روس، ادبیات کلاسیک جایگاه ویژه ای داراست. هنر نقاشی در روسیه از دیرباز مورد توجه بودهاست و هنرمندانی بنام در این عرصه میزیستهاند. گرچه اولین پرترههای واقع گرایانه در اوسط و اواخر قرن هفدهم میلادی و به صورت جدی تر در قرن هجدهم نمود پیدا کردند. در این دوران نقاشانی چون دیمیتری گریگورویچ لِویتسکی مشهورند. از همان زمان هنر نقاشی روسی روند جهانی در پیش گرفت و هنرمندان برجسته قرن نوزدهم روسیه ظهور کردند. مجسمهسازی نیز در روسیه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این هنر به ویژه پس از روی کارآمدن پتر اول گسترش یافت و جلوه ای از سبک پیکرنگاری خلاقانه روسی را به نمایش میگذارد. در پارکها، موزهها، ایستگاههای مترو، نمای داخلی و بیرونی کاخهای دوران امپراتوری و میدانها و خیابانهای شهرهای روسیه مجسمههای زیبایی مشاهده میشوند که نمایانگر تاریخ این کشور چه دوران قبل از انقلاب اکتبر و چه پس از آن است. همچون مجسمه یک مرد و زن که در دستانشان داس و چکش دیده میشود به نام (زن و مرد کارگر)، کاری ست از پیکرنگار آن دوران وِرا ایگناتِونا موخینا که در نزدیکی ایستگاه مترو پارک ودنخا نصب شده و به یک ایده و نماد دوران شوروی در مسکو بدل شدهاست. در روسیه موزهها و گالریهای بسیاری وجود دارند. روسها به هنر روسی افتخار میکنند و همواره بازدید از این موزهها و گالریها در برنامه آنها جای دارد. از میان این اماکن، موزه تریتیکوف، موزه هنرهای زیبا به نام الکساندر پوشکین در مسکو و موزه ارمیتاژ سنت پترزبورگ از معروفترین و دیدنیترین آنها محسوب میشوند. تئاتر روسی نیز همچون تاریخ این کشور به بخشهای مختلف از تئاتر دوران قدیم روسیه، تئاتر دوران پادشاهی، دوران کاترین، امپراتوری، تئاتر دوران شوروی تا تئاتر معاصر تقسیم و ژانرهای متفاوتی از قبیل رمانتیک، موزیکال، باله، طنز، پانتومیم و تجربی را دربرمی گیرد. از قرنهای گذشته این هنر نزد روسها رشد کرده و اکنون به یکی از قابل توجهترین و مهمترین ارکان هنر در روسیه تبدیل شدهاست. سالن تئاتر روسیه، بالشوی تئاتر و مالی تئاتر از معروفترین و فعالترین در مسکو و تئاتر مارینسکی در سنت پتربورگ محل اجرای نمایشها در ژانرهای مختلف اند. آیینها و جشنهای روسها تنوع بسیاری دارد. ریشه و سرچشمه مراسم و آیینهای تقویمی در روسیه از زمان باستان باقی ماندهاند. جشنهای تقویمی که به تغییر فصول یا ریشه مذهبی بر میگردد مانند ماسلنیتسا، سال نو میلاد مسیح، عید پاسخا، روز ایوان کوپالا همواره در روسیه با آداب خاصی برگزار میشوند. برخی جشنها نیز یادبود روزهای مهم در تاریخ کشور و ملت است مانند روز جهانی زن، روز مدافعان میهن، روز پیروزی. در روسیه حتی روزهای مربوط به شهرها نیز وجود دارند که جشنهای ویژه ای برای آن برگزار میشود؛ مانند روز مسکو که اوایل ماه سپتامبر برپا میشود. جشنهای مربوط به مشاغل نیز از جایگاه ویژه ای برخوردارند. از جمله این جشن ها؛ روز کارگران معدن، روز معلم، روز پزشک، روز دیپلمات، روز کارمندان فرهنگی، روز پرستار و روز وکیل را میتوان نام برد. ماسلنیتسا جشن استقبال از بهار و شکوفایی ست که هرسال بسته به تاریخ عید پاسخا یا همان عید پاک زمان برگزاری آن تغییر میکند. معمولاً فاصله برگزاری این جشن تا پاسخا حدود هفت هفته است. جشنهای مربوط به ماسلنیتسا یک هفته ادامه دارد و هر روز به یک نام خوانده میشود. ماسلنیتسا از دوشنبه آغاز و یکشنبه ۷ روز بعد خاتمه مییابد. این جشن آمدن بهار را خبر میدهد و از خوراکیهای معروف آن بلینی ست که گرد و روغنی پخته میشود و نماد خورشید است. روز آخر جشن که روز بدرقه ماسلنیتساست با روشن کردن آتش یا آتش زدن مترسک سرما و زمستان همراه است. عید پاسخا با آداب خاصی برگزار میشود. انجام مراسم عشاء ربانی و گردهمایی در کلیساها، رنگ آمیزی و تزیین تخم مرغ، پختن شیرینی و کیکهای مخصوص، دید و بازدیدهای خانوادهها و دوستان است از آن جمله اند. پاسخا در سال ۲۰۱۹ بنابر تقویم روسی خورشیدی از ۲۱ آوریل تا ۲۸ آوریل است. ۸ مارس روز جهانی زن در روسیه نیز گرامی داشته میشود. در این روز زنان و مادران مورد تقدیر قرار میگیرند، هدیه میگیرند و همه اعضای خانواده از آنان به پاس زحماتشان تشکر میکنند. جشن ایوان کوپالا همان جشن فرارسیدن تابستان است که معمولاً دوهفته پس از شروع فصل تابستان برگزار میشود. خدای حاصلخیزی و فراوانی در تابستان نزد مردمان روس باستان کوپالا نام داشت و برای گرامیداشت این خدا، شبها ترانه سر میدادند و از روی آتش میپریدند. اما پس از ظهور مسیحیت در روسیه این جشن با آداب مسیحیان درآمیخت و خدای کوپالا را پس از غسل تعمید، ایوان نامیدند. از دیگر جشنهای بسیار مهم روسیه گرامیداشت روز پیروزی؛ ۹ می است. این جشن به یاد قهرمانیها و جانفشانیهای مردمان روس در جنگ جهانی دوم برگزار میشود. ۹ می ۱۹۴۵ ارتش شوروی بر ارتش آلمان نازی غلبه یافت و چهار سال نبرد خونین پایان گرفت. این پراهمیتترین اتفاق در تاریخ روسیه معاصر است و جشنهای بسیاری در سراسر کشور به مناسبت آن برگزار میشود. رژه ارتش در میدان سرخ با حضور ولادیمیر پوتین و شخصیتهای مهم نظامی و دولتی نیز از جمله مراسم خاص این روز است.
منبع: ویکی پدیا
درود بر انسانیت
پست های مرتبط:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا اومدم ایتالیا
مطلبی دیگر از این انتشارات
چجوری تو آلمان کار پیدا کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تهران، شهر بی نفر