«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
کسی از درون من رفته است!
مقدمه:
گاهی خواندن تنها چند کلمه، حال تو را دگرگون کرده و با تو کاری میکند که دیگر نمیتوانی آرام بنشینی. برای رهایی از آن حال عجیب، چارهای نمیبینی جز اینکه هر چه از آن حال که میتوان در قالب کلمات ریخت را در قالب کلمات بریزی، بلکه کمی سبکبار شوی و لَختی آرام بگیری. دلنوشتهای که در ادامه خواهید خواند، نتیجهی حالی است که پس خواندن این چند کلمه از شاعر تُرک، ایلهان برک، به بنده دست داده است:
اگر یک نفر
هر آنچه را که از درونش برمیآید، بنویسد
بیشکّ
از درون او، کسی رفته است...
دلنوشته:
گاهی، استخوانهایم، با درد سخن میگویند.
حرفهایشان را، با زبانِ بیزبانی، به من میگویند!
میدانی چه گفتند آخرین بار؟
آن هم، نه یکبار، نه دوبار، چند بار؛
گفتند: مالِ این من نیستند، مالِ این تن نیستند.
گفتند: بودن، داخل من، برایشان ننگ است.
این کیسهی پوستی، برایشان، تنگ است.
گفتند: برای بزرگی هستند که رفته، از منِ کوچکِ وامانده،
و استخوانهای بزرگش، فقط در من به جا مانده!
دو یادداشت پیشین:
دوستان علاقهمند به "نوشتن"! سی و یک فروردین، آخرین روزی است که میتوانید برای موضوعات مطرح شده در گاهنامهی شماره بیست و دو، یادداشت بنویسید و در صورت برندهشدن، کتاب جایزه بگیرید.
قابل توجه دوستانی که در گاهنامه ۲۲ شرکت کردند:
آخرین فهرست شرکتکنندگان در مسابقه دستانداز، در پایانِ یادداشتِ یکم اردیبهشتماه، خواهد آمد. دوستانی که در گاهنامه شرکت کردهاند، برای انجام رایدهی و تکمیل فرایند حضور خود، حتماً به این فهرست مراجعه فرمایند.
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام: گذشتههایم کو؟ ای کاش برگردم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
فریاد افکارِ بداهه برای بیرون ریختن
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی همین گذر کوتاه است?
مطلبی دیگر از این انتشارات
گناه ما ندانستن بود