ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
دربارهی دو سریال انیمیشن سیاره عجیب و مخالفان خورشیدی
بحرانهای معنا در هزاره جدید: اگر قیافه کاراکترهای انیمیشن «سیاره عجیب» (با عنوان اصلی The Strange Planet) برایتان آشناست، جای تعجب ندارد چون نیتن دابلیو پایل کارش را با کامیکهای اینترنتی شروع کرد و این کاراکترهای آبی و بامزه به قدری محبوب شدند که کتاب «سیاره عجیب» در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت. الان نوبت به اقتباس انیمیشن رسیده که با کمک دن هارمون (خالق سریال «ریک و مورتی») ساخته شده و به صورت هفتگی بر روی سرویس استریم اپل منتشر میشود.
برخلاف ظاهر سادهاش، «سیاره عجیب» مجموعهای است پیچیده و عمیق که در نگاه اول شاید خیلی از بینندگانش را پس بزند چون هیچ شخصیت ثابتی وجود ندارد و هر اپیزود با خط داستانی کمرنگ و مجزایی مواجه هستیم که در اصل بهانهای است برای واکاوی یکی از بحرانهای معنایی رایج در عصر حاضر.
مثلا در اپیزود اول قضیه از این قرار است: مهماندار یک هواپیما به دلیل کیفیت بالای کارش در راضی نگه داشتن مسافرها ترفیع میگیرد. زوجی در میان مسافرها حضور دارند که برای شرکت در کنسرت گروه موسیقی مورد علاقهشان راهی سفر شدهاند. کنسرت برگزار میشود اما یکی از اعضای گروه اعلام میکند که دیگر نمیتواند ادامه بدهد چون عاشق کسی شده و دیگر ترانههایش درباره غم جدایی صادقانه نیست.
ترفیع مهماندار باعث میشود که با همکارانش به مشکل بخورد و از هم پاشیدن گروه موسیقی رابطه زوج جوان را دچار اختلاف میکند. در پایان به طرزی که انتظارش را ندارید، همه چیز کنار هم قرار میگیرد و پاسخی میدهد به پرسشی هستیشناسانه که تلاش ما برای کسب رضایت بقیه چه ارتباطی دارد با یافتن معنا در زندگی شخصی؟
دنبال راهی برای درک کردن بچههای هزاره و نسل زد هستید؟ شاید تماشای «سیاره عجیب» پیشنهاد بدی نباشد، چون نشان میدهد که چطور با تغییر مناسبات اجتماعی بسیاری از مفاهیم پذیرفتهشده قبلی کارکرد خودش را از دست داده و هر اتفاق مسخره و روزمره میتواند به چالشی وجودگرایانه تبدیل شود.
با وجود فضای ملانکولیک، «سیاره عجیب» به طرزی مهربانانه و همدلیبرانگیز سعی میکند که از دل همین دغدغههای به ظاهر بیاهمیت، معنایی تازه بیرون بکشد. تا الان چهار قسمت از سریال پخش شده و هنوز به اندازه کافی بیننده ندارد. احتمالا در آينده بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، چرا که این حسوحال و نحوه مواجه با بحرانهای ساده و در عین حال عمیق، هر جایی پیدا نمیشود.
آچارکشی تمدن
بعد از چهار فصل، «مخالفان خورشیدی» (با عنوان اصلی Solar Opposites) دیگر زیر سایه «ریک و مورتی» نیست اما به دلیل حواشی پیشآمده برای خالق و گوینده سریال، فعلا درگیر ماجراهای دیگری از جنس «کنسل کالچر» شده. با این وجود اگر دنبال تماشای یک کمدی غیرمنتظره درباره دنیای معاصر هستید، نباید تماشایش را از دست بدهید. قصه درباره یک خانواده (یا گروهی شبیه خانواده) از بیگانگان فضایی است که پس از نابودی سیارهشان به زمین پناه میآورند.
مثل شهروندان عادی در حومه شهر به مشغول زندگیاند و طفلکیها سفینهشان هم خراب شده. اما نه آدمها از آنها خوششان میآید و نه آنها از آدمها. هر بار سوژه تازهای پیدا میشود و علتش هم چیزی نیست جز اصطکاکهای روزمره ناشی از ناهمگون بودن سبک زندگی موجوداتی با تمدن به مراتب پیشرفتهتر از انسانها. اینجا همه عوضیاند و جنس شوخیهای سیاه قصه طوری است که هر اپیزود چند تا موجود زنده به احمقانهترین شکل ممکن و به معنای واقعی کلمه لتوپار میشوند!
اینجا چهار تا موجود عوضی (در مقایسه با معیارهای انسانی) داریم که به عوضی بودن خودآگاه نیستند و مدام با گندکاریهایشان مسیر طبیعی زندگی بقیه را به هم میریزند. گرچه فضاییاند، با کمبودها و عقدههای انسانیشان تعریف میشوند، تا حدی که برای پذیرفته شدن از سوی بقیه و از سر مهرطلبی ممکن است یک شهر را با خاک یکسان کنند.
مثلا یکی از خطوط داستانی سریال که به تدریج پررنگ میشود، مربوط است به عادت یکی از این بچههای فضایی که از سر کنجکاوی آدمها را کوچک میکند و میاندازد در محفظهای مثل آکواریوم. بعد همین انسانهای کوچکشده برای خودشان تمدن تازهای درست کردهاند که هجویه متامدرنی است بر قصههای پساآخرالزمانی. آمار و زیستشناسی ثابت میکند که معمولا انسانهای تیزهوش از نظر کثرت همیشه در اقلیت بودهاند و تمدن اصولا به دست و برای اکثریت با هوش متوسط شکل گرفته و پیش میرود.
تیزهوشها زودتر از اکثریت جامعه میتوانند متوجه شوند که معانی و ساختارها کارکرد و اثر خود را به مرور زمان از دست میدهند و برای بیان آن راههای متفاوتی پیدا میکنند. البته که تلاش برای کنترل جامعه از سوی اکثریت برتر هم به فجایعی مانند ظهور رایش سوم منجر شده. به نظر میرسد که خیزش گیکهای هزاره جدید برای تغییر دنیا هم دارد اجتنابناپذیر میشود. این را میشود از آثاری مثل همین «مخالفان خورشیدی» فهمید که در نوع خودش روش مسالمتآمیزی است برای شوخی کردن با معانی و ساختارهای تمدن کنونی.
حتما بخوانید:
همچنین بخوانید:
دربارهی گلوبالیسم یا/ «چرا ملیگرا نیستم»!؟
از پرتلفاتترین نبردها و حماسیترین مقاومتها در جهان چه میدانیم؟/ گزارشی از ۹ نبرد خونین
مشکل از من است یا بقیه؟/ اگر این ۶ اخلاق سمی را دارید پس مشکل حتما از شماست!
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایرانیان و قرنی که گذشت: فراسوی سیاه و سفید
مطلبی دیگر از این انتشارات
سلیقه شعر و ادب ایرانیان در یک قرن پیش به روایت سعید نفیسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان نوتلا: شکلاتی که فندق شد!