وبلاگ hamibash.com/alitalk ////// HADIAN80.BLOG.ir
چرا ترک عادت سخت است؟
عادت چیست؟
چند تعریف ساده برای آن
عادتها رفتارهای تکراری ناخودآگانهای هستند که به مرور زمان روتین و عادی میشوند.
عادت ، روندی مرده است که خودکار انجام می شود.
عادت محصول راههای عصبی است که به مرور زمان مانند گرهها، یکی پس از دیگری تشکیل میشود و نهایتا عادتی را تشکیل میدهند که تقریبا از بین بردنش را محال میکند.
چرا ترک عادت سخت است؟
1)زنده ماندن!
تغییرماهیت مغز انسان به گونه ای طراحی شده است که کمترین انرژی را مصرف کند
دلیل این قضیه ، این است که مغز برای خود رسالت و هدفی دارد.
هدف و رسالت مغز : زنده نگه داشتن و حفظ بقای انسان می باشد
برای حفظ بقای انسان هم بهترین راه این است که کمترین انرژی را مصرف کند
تا بیشترین طول عمر برای انسان رقم بخورد.
مثال دکمه روی یخچال :
یخچالهای جدید ، یک دکمه دارند به نام Energy Saver
در کاتالوگ یخچالها نوشته شده است که وقتی می خواهید مسافرت می روید این دکمه را فشار دهید
این دکمه باعث می شود که سیستم یخچال در مینیمم حالت ممکن کارکرد قرار بگیرد
موتور یخچال کمتر روشن و خاموش شود و درب یخچال هم باز و بسته نشود
همین دکمه باعث می شود عمر یخچال بیشتر شود.
مغز انسان نیز دوست دارد همانند این دکمه یخچال باشد،
یعنی در مینیمم حالت ممکن و کمتر مورد استفاده قرار گیرد
در حالیکه تغییر و ترک عادت بیشترین استفاده را از مغز می کشد
چون از مغز انتظار دارد که خودش را با شرایط جدید تغییر و ترک عادت هماهنگ کند
همانند این می ماند که شما یک مهمانی بزرگ در خانه دارید و مدام درب یخچال را باز و بسته می کنید
و به صورت مستمر موتور یخچال خاموش و روشن می شود
اگر این مهمانیها ادامه داشته باشد به صورت قطعی از عمر یخچال می کاهد
به همین دلیل است که مغز با هر نوع تغییر و ترک عادتی مخالف است
چون تغییر و ترک عادت میخواهند از مغز کار بکشند
و مغز دوست ندارد که انرژی مصرف کند
این دلیل باعث می شود که بفهمیمم چرا تغییر سخت است.
یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود یک عادت اشتباه را بارها و بارها ادامه بدهیم،نیاز ما به احساس راحتی و خوشی و لذت است.
هر عملی که انجام میدهیم مبتنی بر یک علت است حتی اگر ما به علت و هدف آگاه نباشیم.
در این میان یکی از شایعترین دلایل پنهان در پشت رفتارهای ما تلاش برای دستیابی به آسودگی و راحتی و خوشی است.
ما نیاز به احساس خوشی و راحتی و لذت داریم و این همان منطقه امنی است که نمیخواهیم از دستش بدهیم.
این باعث میشود ما برای دریافت این پاداش بیشتر و بیشتر به سمت انجام برخی از کارها که میتوانند خوب نباشند تمایل پیدا کنیم.
2)احساس کنترل
یادم نمی آید کجا بودبود اما در جایی خواندم که یکی از بزرگترین راز های شادکامی در احساس داشتن کنترل بر روی زندگی خود است
به نظرم منطقی است.
اگر احساس کنید که نمی توانید برای امور زندگی تان مسلط باشید(به عبارت ساده تر این حس که کنترل را برروی کل زندگی تان از دست داده اید ودنیا روی سر شما خراب شده است)
احتمالا به همان عادت های بد وقدیمی خود پناه خواهید برد.
چرا که این عادت های بد شما تنها چیزی است که درآن حس کنترل دارید. از گوشی بازی کردنتان بگیرید تا پرخوری کردنتان.
اما راه حل وپیشنهاد من به شما
واقعیتش نمیشود مثل مربی های انگیزشی زردرنگ،راه حلی طوفانی داد.
مغز آدمی وخود آدمی بسیار پیچیده است.
با روش های کلی مثل چرایی ترک عادتت را بنویس،
به هدف هایت فکر کن،
مدیریت زمان داشته باش،
به خودت پاداش بده و...
نمیتوان بر عادت های بد غلبه کرد.
پس راه حل چیست؟
شناخت مغز!
یکی از مهم ترین عوامل اعتیاد وایجاد آن،عدم آگاهی شما به عملکرد مغزتان در رابطه با اعتیاد است.
اینکه چرا مغز راحت طلب است؟چرا کارها را به تعویق می اندازد؟چرا کاری را که میداند به ضررش هست ولی باز انجام میدهد؟ به عبارت ساده تر چرا مغز اینقدر ابله است؟
هرچه بیشتر از ساختار مغز خود آشنا شوید شانس به دست گرفتن فرمان مغزتان بیشتر است.
مغز شما به سان فیلی است که اگر زبانش را ندانید،ممکن رم کند وکنترلش از دست شما خارج شود.
هر چه بیشتر در رفتار عادتی خود غرق شوید، به همان نسبت از آگاهی در مورد عملکردی حقیقی کاسته میشود.
تنها تفاوت میان یک عادت و یک عملکرد میزان آگاهی است که نسبت به آن رفتار دارید.
پس با شناخت مغز خودوبرنامه ریزی برای آن کنترل مغز خود را به دست بگیرید.
پیشنهاد میکنم حتما متن های زیر را بخوانید
مطلبی دیگر از این انتشارات
افتتاح پادکست ترکش کن(عادت ها)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چند دقیقه قبل از تماشای پورنوگرافی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اثرات پایدار محصولات مستهجن (پورن) بر مغز از زبان سالمید