«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
خریدارم!
پیرمردی سفیدپوش با ریش و موی سفید و خیلی بلند و لباسهایی تمیز ولی بسیار مندرس از پُشت یک بلندگوی کوچک قدیمی فریاد میزند: رفاقت قدیمی، صداقت قدیمی، شجاعت قدیمی، غیرت قدیمی، ادب قدیمی خریدارم!... خلوص قدیمی، معرفت قدیمی، آرامش قدیمی، سادگی قدیمی، پاکی قدیمی خریدارم!
جوانی با لحن تمسخر از او میپرسد: یک خودروی پورشه دارم میخری؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگوی قدیمی: پورشه را اگر مفت هم بدهی به دردم نمیخورد، امّا رفاقت قدیمی... خریدارم!
مرد میانسالی با نیشخند میپرسد: سواد قدیمی چه؟ میخری؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: سواد چه قدیمی و چه جدیدش مفت نمیارزد، امّا معرفت قدیمی، صداقت قدیمی،... خریدارم!
خانم جوان و مهربانی از پیرمرد پرسید: پدر جان! اینهایی که گفتی را کیلویی چند میخری؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: اینها کیلویی نیستند. اینها را یا کسی دارد و یا ندارد. اگر داشته باشد در وزن نگنجد!
دختر نوجوانی که شاهد پرسش و پاسخ خانم جوان و پیر مرد بود به شوخی پرسید: حالا اینها را به چه قیمتی میخری؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: دخترم اینها قیمتی ندارند. یعنی در قیمت نگنجند.
همان دختر نوجوان اینبار با خنده پرسید: پس بگو میخواهی مفتخر کنی!
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: اگر روی اینها، قیمت بگذارم، مُفت خرشان کردهام.
خانمی میانسال از پیرمرد پرسید: اینهایی که خریدارشان هستی، به چه دردی میخورند؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: زندگی!
پسر جوان موقر و مودبی از پیرمرد پرسید: پدر بزرگ شغل شما چیست؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: شغلی که هرگز بازنشستگی ندارد!
همان پسر جوان با تعجب پرسید: مگر همچون شغلی هم وجود دارد؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: بله، شغل زندگی کردن!
مرد دستفروشی از پیرمرد پرسید: چیزهایی را بخر که به دست بیایند، این اراجیف به چه درد میخورند؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: من چیزهایی را میخرم که به هست بیایند، چیزهایی که به دست بیایند، از دست هم میروند ولی چیزهایی که به هست بیایند، هرگز از هست نخواهند رفت!
سربازی از پیرمرد پرسید: حالا برای چه اینهایی که خریدارشان هستی باید قدیمی باشند، مگر جدیدشان چه مشکلی دارد؟
پیرمرد از پُشت همان بلندگو: من از این چیزها، هم قدیمیشان را دیدهام، هم جدیدشان را. ولی دوام و ماندگاری قدیمیهایش قابل مقایسه با جدیدهایش نیست!
پیرمرد پس از فراغت از پرسش و پاسخ، از پُشت همان بلندگو: رفاقت قدیمی، صداقت قدیمی، شجاعت قدیمی، غیرت قدیمی، ادب قدیمی خریدارم!... خلوص قدیمی، معرفت قدیمی، آرامش قدیمی، سادگی قدیمی، پاکی قدیمی خریدارم!... نجابت قدیمی، حیای قدیمی، عفّت قدیمی، عزّت قدیمی خریدارم!

حُسن ختام بسیار مرتبط به پیشنهاد دوست خوبم «E:)ham»:
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرداب
مطلبی دیگر از این انتشارات
• همسایه بغلی² •
مطلبی دیگر از این انتشارات
جملات ناب ۳
قالیچه جان ممنون از نظر دلگرمکننده شما.
سپاس از شما که برای خواندن یادداشتهای این حقیر وقت میگذارید.
زنده باشید انشاءالله.
عشق و گرفتن از شما جماعت
یک درخواست برای پیوستن این یادداشت به انتشارات "همیشه بنویس" آمد بنده هم قبول کردم.
بنده از بانی این انتشارات، هیچ اطلاعی ندارم وگرنه شما رو راهنمایی میکردم.
امیدوارم بانی انتشارات، خودش نظر شما را ببیند و راهنماییتان کند.
راستش یک هفته چشم انتظار پست شما بودیم.
امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید.
حضور شما در ویرگول مایه دلگرمیه.
خداروشکر که هستید و می نویسید ?
چند شب پیش مهمون داشتم طبق معمول قبل از شام و بعد از شام هر صحبتی شروع میشد به سیاست ختم میشد و جو متشنج
یه فکری کردم از جمع پرسیدم یادتون میاد قدیما میگفتن فلان حمام جن داره ؟و یه جوری از این سوال و داستانهای جن و پری استقبال شد که بکلی یادشون رفت کجا هستن و بیرون چه خبره ؟!
توی دلم بشکن زدم و بقول شما شب نشینی هم شب نشینی های قدیم ?♀️
حال و احوال؟خوبین؟
یه هفته پست ننوشتین نگران شدم. توی پست قبلی نوشته بودین که کسالت دارین. امیدوارم که خوبِ خوب شده باشید. منم حدود 10 روز گرفتار سرما خوردگی شدید بودم. تا حالا اینجوری مریض نشده بودم. هنوزم خوب خوب نشدم. بقول معروف از این ویروس جدیداس. توی دو سال کرونا همیشه ماسک میزدم و حتی یه بار هم سرما نخوردم. این آخریا ماسک رو ترک کردم و ....
کلا ما نسلی هستیم که توی گذشته گیر کردیم و فقط خاطرات و نوستالژیک کمی آروممون میکنه. گذشته راحت و آسومده و لاکچری نداشتیم اما خوب...
بله کلا قدیمی هاش خیلی خوبن. بقول دوست فیلم بازمون میگفت دوستی و معرفت و... باید مث فیلم فارسی های قدیمی باشه
دم شما گرم. شاد و پیروز باشید
پاینده باشید:)