درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
سنگ نگاره های پارتی کال جنگال
کال جنگال نام دره هایی کوچک، در خاور (غرب) رشته کوه های باقران، در خراسان اَواخشتَری (جنوبی) است. این دره تَنگ و دور از دست، در ۴۵ کیلومتری اَواخشتَر خاور (جنوب عرب) شهر بیرجند و ۱۱ کیلومتری اَواخشتَر (جنوب) شهر يوسف جای گرفته است. از ۶۰ سال پیش، سنگ نگاره ها و سنگ نبشته های ویژه ای در کال جنگال شناسایی شده است.
خراسان بزرگ، خاستگاه پارتیان به گونه پرسش برانگیزی با اندک یادگارهای دوره پارتی مواجه است، یافت شدن سنگ نگاره و سنگ نبشته ای پارتی، در کال جنگال بیرجند در سال ۱۳۳۰، یکی از اندک یادگارهای این دوره از برجستگی بسزایی برخوردار است. در سنگ نگاره کال جنگال (نگاره زیر)، مردی در حال مبارزه با یک شیر نشان داده شده است که در کناره این سنگ نگاره، دو نوشته به زبان و دبیره پارتی هست. اینگونه سنگ نگاره هایی که مبارزه با یک جانور مانند شیر و گاو را نشان می دهد، پیشینه در ایران و دیگر کشورها دارد، مانند نگ نگاره ها و مهرهای داریوش یکم هخامنشی که در پارسه (تحت جمشید) کَنده شده است.
نوشته پهلوانیک – پهلوی پارتی – اشکانی
???? ??????
????? ? ?????
واج نویسی
gry’ rthštr
nhwdr w hštrp
آوانویسی
gar-artaxšahr
naxwadār ut xšahrap
گَر اَرْتَخْشَهر
نَخْوَدار اوت خْشَهْرَپْ
ترجمه
سنگ نگاره درباره کسی به نام “گر اردشیر” است که “نخودار” و “خشهرپ یا ساتراپ” آن کوست (ناحیه) بوده است. این “اردشیر” نام، باید فرماندار یا فرمانروای این کوست باشد زیرا در دیگر جاها مانند سنگ نبشته های “لاخ مزار” در پیرامون بیرجند، نام “اردشیر” به گونه “اردشیر خدای” و “اردشیر” دیده شده است. حتی اگر نام های اردشیر در سنگ نبشته های لاخ مزار، پیوندی با این اردشیر (کال جنگال) نداشته باشد، تکرار این نام، نشان از نیرو و جایگاهی برجسته برای اردشیر نامی در این کوست (ناحیه) بوده است ولی آشکار کردن گستردگی فرمانروایی او کار ساده ای نیست.
این اردشیر نام را دو شُهرت بوده است. نخست، “نَخْوَدار (نَخْوَذار)” یا “نوخَدار” که به چِم (معنی) “دارنده نخستین جایگاه” است. دارنده این جایگاه، از سوی دولت مرکزی تعیین می شده است. “فِرای (نام یک پژوهشگر است)” این واژه (nhwdr) را با واژه “نوهَدَرِس (nohadares)” در نوشته های “آمین مارسلن” می سنجد که واژه “نوهَدَرِس” به چم “دوستان ممتاز و معدود فرمانروا” است. وی بر این باور است که جایگاه “نوهودَر” به چم “دارنده نخستین پایگاه” است که در زبان ارمنی به گونه “نّخَوَر (naxarar)” به چِم “سربزرگان” آمده است.
از دید “لباف خانیکی” و “بشاش”، آن را با واژه “نوزورت”، به چِم کسی که پس از انجام آیین “ناوبر” یا ” نابر” به درجه “هیربِدی” می رسد. “نوزوت” یا “نوزود” جشن “کَستی بندی” کودک در آیین زردشتی است. کَستی، کمبرند ویژه ای است که مزدیسنان بر روی سدره می بندند.
“نابر” یکی از مدارج دینی مزدیسنان است. در نَسْکِ خُرده اوستا آمده است؛ نزد مزدیسنای ایران “نوزوتی” عبارت است از آداب و آیینی که پس از انجام آنها “هیربدزاده ای”، “نابر یا ناور یا نونابر” می شود یا به درجه ٔ یک پیشوای دینی رسیده هیربد میگردد.. از برای نابر شدن سن پانزده سالگی شرط شده است. (خرده اوستا رویه های ۶۹ و ۷۰)
شُهره دیگر این اردشیر نام، “خْشَهرپ (xšahrp)” است که واژه ای پارتی به چِم “شهربان” یا همسان “ساتراپ” پارسی باستان است که، شاید در زمان اشکانیان، به چِم فرمانروای شهر بوده است، چنانکه در سنگ نبشته کعبه زرتشت، شاپور یکم ساسانی، همین واژه را به کار برده است.
نکته پایانی
در زبان های ایرانی، چندین “پیوند واژه” هست که یکی از آنها همانی که “وَ" می گوییم، مانند “من وَ تو” که این “وَ” پارسی نیست و از عربی وارد شده. همسان آن در زبان های ایرانی “اُ” است به گونه ای که می گوییم “منُ تو” یا درست تر “من اُ تو”.
در پارسی باستان “اَدَمْ اوتا تووَمْ (adam utā tuvam)” که به ریخت ???????????? نوشته می شود، برابر با همین “من اُ تو” امروزی است. بنابراین “اوتا utā” برابر با چیزی است که امروزه “و” می نویسیم و آن را “اُ” می خوانیم مانند “من و تو”.
در زبان پارتی، این “اوتا utā” به گونه “اوت ut” خوانده و به ریخت یک ? نوشته می شود. نویسه ? در دبیره پارتی برابر با نویسه “و” امروزی است.
“اوتا utā” در پارسی باستان و “اوت ut” در زبان پارتی، در پارسی میانه (یا پهلوی ساسانی – پارسیگ)، به گونه “اود ud” بوده است. برای نوشتن “اود ud” در پهلوی ساسانی، نویسه ? به کار برده می شده است که برابر “و” امروزی و ? پارتی است.
بنابراین در زبان پهلوی (پارتی و ساسانی) “من اُ تو یا منُ تو” امروزی به گونه “مَن اود تو” گفته می شده است.
همچنین امروزه ما “تُ” می گوییم ولی همان واژه پهلوی “تو” را می نویسیم که همین “تو” پهلوی، از “تووَمْ” باستانی گرفته شده است. بنابراین “نَخْوَدار اوت خْشَهْرَپْ” یا “نَخْوَدار اود خْشَهْرَپْ” در سنگ نگاره کال جنگال، برابر با “نخودار اُ شهربان” یا “نخودارُ شهربان” امروزی می شود.
در زبان اوستایی، “من” برابر با “اَزِمْ (azəm)” است که به ریخت ???? و “تو” برابر با “توم (tum)” است که به ریخت ??? نوشته می شوند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ریشه واژه درود و برخی واژگان در بازدید دو نفر
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاهان پارس؛ کشورداری هخامنشی در دوره اشکانی - فرترکه ها
مطلبی دیگر از این انتشارات
هوشنگ، آتش، جمشید، موش دم پری و نوروز