پهلوان گرامیک پسر جاماسپ

گرامی (که در پارسی میانه و زبان پهلوی آن را گرامیک) پسر جاماسپ در داستان های ملی ایران و شاهنامه فرمانده بخشی از سپاه ایران در جنگ با اَرجاسپ (پادشاه توران) بود و خود دلیرانه جنگید و سرانجام به دست دلاوران چینی کشته شد. نام وی در یادگار زریران و شاهنامه آمده است. یادگار زریران نام نَسِکی (کتابی) است که کهن ترین سوگنامه ایرانی است.

اَرجاسب، پادشاه توران به ایران زمین یورش می آورد و سربازان و پهلوانان میهن پرست ايران‌ زمين نیز با دِرفش کاويان که نماد استواری و پايداری ايرانيان بوده و انگيزه دلگرمی ايرانيان می باشد، به رويارويی آنها می روند و با دلاوری به پدافند از ميهن می‌پردازند. ميدان جنگ، کبود، و زمين پر زِ آتش و هوا پُر ز دود می شود. تورانيان که می دانند دِرفش کاويانی چه نَخشِ (نقش) بزرگی در دلگرم کردن سربازان ایرانی دارد، با کوشش فراوان، پيل و درفش دارِ اختر کاويانی را از پای در می آورند و درفش سرافراز ايرانیان بر زمين می‌افتد.

بيفتــاد از دسـت ايرانيــــان
درفـشِ فروزَنــده ی كاويــان

گرامی، پهلوان نامدار ايرانی که در گرماگرم نبردی جانکاه است، هنگامی که درفش کاويان را بر زمين افتاده می بيند، بی درنگ از اسب پياده شده، درفش از زمين برداشته، گرد و خاک از آن زدوده، بر سرِ يک دست بلند کرده، دوباره به اهتزاز در می آورد.

گرامى بديد آن درفش چو نيل
كه افگنده بودند از پشت پيل
فرود آمد و برگرفت آن زِ خاک
بيفشاند از خاک و بِستُـرد پاک

سپاهيان ارجاسب که درفش را دوباره برافراشته می بينند، به سوی گرامی، پهلوانِ به اهتزاز درآورنده درفش کاويانی، يورش می برند. گرامی با دلاوری هرچه تمامتر، درفشِ پُر از زر و گوهر، زيبا، بزرگ و سنگين کاويانی را بر يک دست می گيرد و با دست ديگر به نبرد با پهلوانان توران می پردازد. ولی پهلوانان پرشمار پس از کوشش بسيار و نبردی سهمگين، دست پهلوان گرامی را با شمشير می اندازند.

به يک دست شمشير و ديگر درفش بگيرد
بدان جا درفش بنفش
ازين سان همی افگند دشمنان
همی بركند، جان اَهرِمنان
ز هر سو به گردش همى تاختند
به شمشير 《دستش》 بينداختند

پهلوان گرامیِ دلير، با آنکه يک دستش را با شمشير انداخته اند و خون از بازويش فَوَران می زند، برای آنکه درفـش کاويـان، این نماد (سمبل) سربلندی (افتخار) ایرانیان را پاسداری کند، اختر کاویان را به دندان می گيرد و با گُرزِ گرانی در دست ، به دریای دشمن میزند.

درفش #فريدون به دندان گرفت
همى زد به يک دست گُرز، اى شگفت!

ولی به فرمان ارجاسب، آن پهلوان دلیر را تیرباران کرده و تیری بر دِلَش می‌نشیند و او را همانگونه که درفش را در آغوش دارد از پای در می‌آورد.

يکی تير تيزی زدند بر برش
به خاک اندر آورد ، سر و اَفسرش

پس از آن، واژه گرامی در ميان ايرانيان، برای ارجگزاری به کار برده شد.

نام و ياد پهلوان گرامی و گرامی‌ها ماندگار و 《گرامی》 باد!

این نوشتار از تلگرام کهن دیار برگرفته شده است.

پارسی‌گویانِ باستان زبانِ خویش را چه می‌نامیدند؟

آرایش و پیرایش

زبان های ایرانی

چهار سوی جغرافیایی در فارسی

نخستین نوشته به نام یزدان