dark astronautدرکنج داستان نویسی·۳ سال پیشمن راپانزل نیستم...(2)و آروم از پله ها اومد پایین.راه پله انگار خاکی بود. بر عکس دو تا راه پله دیگه که خیلی سخت بودن، این یکی انگار فوتش می کردی می ریخت پایین.یک…
dark astronautدرکنج داستان نویسی·۳ سال پیشمن راپانزل نیستم...همه داستان راپانزل رو شنیدیم. دختری که سالها توی یه برج زندگی می کرد بدون اینکه بدونه دنیای بیرون چه جوریه. تو یه برج خیلی بلند که کلا دو ت…