هستیا·۱۷ روز پیشبازی سرخ : اشکم در اومد بخدا 🖤احتمال میدم چیزی نفهمید ولی یه عاشقانه متفاوت تصور کنید
صالح کیان·۱ ماه پیشفراموشی!روزی از کوچه ای گذر کردم یادم رفته بود آن همان کوچه ای بود که خیلی وقت پیش در آن گمش کرده بودم خاطراتی را که هرروز دنبالشون می گشتم ولی بعد…
صالح کیان·۱ ماه پیشفراموشی!روزی از کوچه ای گذر کردم یادم رفته بود آن همان کوچه ای بود که خیلی وقت پیش در آن گمش کرده بودم خاطراتی را که هرروز دنبالشون می گشتم ولی بعد…
پونه·۴ ماه پیشتقدیم به نوای روحبخشهربار که بغض میکرد یا حرفی نگفته داشت، چشمانش اورا لو میداد.موهای لَختی داشت و چشمانش بزرگ و قهوه ی بود.موهایش در نورِخورشید قرمز میشد و…