نیره سادات هاشمیان·۲ سال پیشبانوی مهرمریم پس از بیدارشدن از یک خواب طولانی موهای بلند خرمایی و لختش را به دو طرف بافت. در آیینه به خود لبخند زد. پنجره اتاقش را باز کرد. تشعشعات…
F_baghrean·۴ سال پیشعشق بی ثمرنیم ساعت از رفتنش گذشته ومن هنوز لبه ی تختم نشسته ام و عقربه ی احساسم روی چند کلمه اش گیر کرده. اول صبح که پیدایش شد از روی ایوان حیاط به…