ماد·۴ سال پیشبیا و خدا نباش، نبخش...کاش بشه بشینم رو به روت، نگات کنم و بخندم، سیر نشم. جدا شم از پوست، برقصم از خوشی انگار "دنبالهدار"م. ولی همین الآنم نشستی کنارم مگه نه؟ ش…
ماد·۴ سال پیشعالمزادهی سیاهبخت، آدم!کسی چه میداند...!شاید مردگان هم برای زنده ماندنِ ما آه کشیده، اشکها پاک میکنند.یا به وقتِ دلتنگیدعایی از عمقِ وجود نثارمان میکنند که از…
ماد·۴ سال پیشآدما تحتِ فرمانِ جونِوَرا !نزدیک میشن...نزدیکتر از همیشه به من، آدمایِ روحمردهیِ قدرت به دست از نوعِ خاصِ بشریت. هُلَم میدن تویِ خودشون، تویِ جماعتی که بینشون بویِ…