>حیران<·۱ روز پیشدو سنگ(۱)آن و او همچنان جرقهوار به یکدیگر نزدیک میشوند و از هم دور میافتند.آن و او، دو سنگِ خاموش بودندکه هر برخوردشان جرقهای کوتاه در دل تاریکی…
بداهه آمیز·۳ روز پیشقتل بدون تاریخ(قسمت۱)بدون اجازه،روح درونم خورده میشود.اصلا از قبل اطلاع نداشتم که قرار است همچین اتفاقی رخ دهد.همه چیز از یک شوخی بی مزه شروع شد.واقعا تصورش هم…
سارا حیدریان·۲ ماه پیشداستان (شب نوزدهم دی، شب عهد)شب نوزدهم دی، زمانی که صداها بهجای خون قربانی میشوند و برف، از دل زمین میروید نه از آسمان.»
ضد|Zed·۳ ماه پیشداستان کوتاه زمزمه درون(خیالی)رابرت موریسکی،استاد هاروارد، در دیداری با رزالی اسکمندرِ ناامید از تحصیل،گفتوگویی آغاز میکند که به پایان عجیبی میانجامد...
ضد|Zed·۳ ماه پیشداستان کوتاه تئاتر کلیسا(Euphoria)رو بنت به کلیسا پناه میبرد و با مردی مرموز روبهرو میشود؛ گفتوگویی میانشان آغاز میشود که مرز تنهایی و ایمان را به چالش میکشد
EHA·۸ ماه پیشسی رازآقای نقطهراز شماره ۴: "اگه نیمهشب اسمشو صدا بزنی، میفهمه بیداری... و دیگه نمیره."آراد گفت: "به نظرت اون اسم، اسم کیه؟" گفتم: "نمیدونم..…
EHA·۸ ماه پیشسی راز آقای نقطهراز شماره ۲: "اون هنوز تو اتاق زیرشیروونی زندست. کسی باور نکرد. درو قفل کردن، ولی نفس میکشه. صداشو شبها میشنوم."اینیکی بدجور…
EHA·۸ ماه پیشسی رازآقای نقطهعنوان: سی رازنویسنده: EHA(آقای نقطه) پارت اول|`مقدمه: به نظرِ من رازها تا زمانی زندهن که فاش نشدن و زمانی میمیرن که فاش بشن و ای…