نغمه رستگار·۷ سال پیشنگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد . ... •من آدم روزشمارم گاهی .. آدم یادآوری و مرور و فکر ..اینروزها در ادامهی حساب کتاب آخر سال و بهار و سال جدید خودم، هنوز قدری از زمان مرورم باقی مونده ..•از صبح این بیت میچرخه تو سرم که :"گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سرِ رشته، تا نگه دارد . "•
نغمه رستگار·۷ سال پیششب انگار از هرچیزی قویتر بود و نمیدانستیم ... دیشب ، صبح نشد . کابوس بود .. مثل چند شب گذشته . اما آنچند شب کابوس، تمام شد و صبح شد .... دیشب اما صبح نشد . دروغ برای من تعریف نشده .. دروغ ، خط قرمز من است .. من آدم بازی و حاشیه نیستم .. افرادی که حتی کم مرا بشناسند این را از بر هستند . من از بازی گریزانم ... من واقعیام ! اگر باشم واقعیام !
نغمه رستگار·۷ سال پیشکولهپشتی 9796 هم بالاخره گذشت با تمام داستانهای بیامانش ..امسال برای من در بعضی زمینهها سال رو به جلویی بود و در بعضی زمینهها مثل ماشین کوکی بودم ! بذارید شفافتر بگم ! من...
نغمه رستگار·۷ سال پیشو شاید بازگشت به نوشتنبعد از مدتها تصمیم گرفتم که دوباره برگردم به نوشتن بعد از سالها وبلاگنویسی و ازبین بردن تکتک اونها و شاید حتی اوندوره و روزهای خودم، انگار که دوباره تمنای همیشگی نوشتن برام زنده شده و جون گرفته .الان که فکر میکنم خیلی فرق کردم با اون روزگارم .