mohammad soleimani·۲ سال پیششعر: اندر احوالات مربای تمشک در روز جزازمین به انتهای عمر، زمان به آخر کار خودش رسیده بود و دادگاه الهی در صحراییکه به آن صحرای محشر میگفتند کم کم داشت برپا میشد.سر به سر بنده…
فاطمه محمدبیگی·۷ سال پیشآن نقطه ی روشنچنگیز یک تنهبه شهر من حمله کردو تو را به یغما بردو من دیدمآن تکه ی روشن خمیدگی گردن بر شانه ات راکه از کناره ی چنگ او بر پیراهنت،بیرون مانده بود