گراما·۴ سال پیشنامه های زمستان - ۲۸تیر ۱۳۹۹امشب ۵۷ دقیقه از ۲۸ تیر ۱۳۹۹ گذشته و من، حبیب، کارآفرینی که سال ۱۴۰۶ فراموشی میگیره تونستم با تنسورفلو دوتا جمله رو توکنایز کنم.امشب ۵۷ دق…
گراما·۶ سال پیشنامه های زمستان - دوشنبه ۱۷ دیشارژرم خراب بود دیگه، منم خاموشش کردم و گذاشتم تو کیفم و خوابیدم و صبح هم وقتی پاشدم دیگه نبود که ساعتش رو نگاه کنم و خاموش کنم و دوباره بخ…
گراما·۶ سال پیشنامه های زمستان - یکشنبه ۱۶ دییاحقالبته الان ۱۷ دی و ساعت ۵۳ دقیقه بامداده. یادته ۱۷ بامداد چه کادویی دادی بهم؟ هنوزم دارمشون. مرسی، کادوهات بهترین یادگاریای دنیاست.خب ا…
گراما·۶ سال پیشنامه های زمستان - شنبه ۱۵ دییاحقاسمش رو نامه های زمستان گذاشتم. اینجا یه گوشه ی غریب و جدید و گرمه که میتونم جدا از هیاهوی دنیای شلوغ بنویسم. گرمه، سکوت گرمه. سکوت زمس…