سانیا علی نژاد·۸ ماه پیشچند شعر دوبیتی بداههشماره اولهمچو بهار در کفش ادیبان پای کردم با این بادهء ناب، بسی یاد یار کردمندانم که چرا نمیگیرد تورا این صهبامن که با بوی این نبیذ بسی حا…
محمدرضا اسدی·۳ سال پیشمقدمه مجموعه سه جلدی سپنجاگرچه حقیر عضو هیأت علمی آموزشی دانشگاه تبریز بودم و بیشتر وقتم برای تدریس و مطالعه برای آن، صرف میشد ولی گهگاه بهضرورت و یا احساس نیاز،…
بیآند·۴ سال پیشپشت دیوار چوبی۴ ماه از مصاحبه فنی ام میگذره و ۴ روز از مصاحبه منابع انسانی.همون موقع هم تصمیمی قطعی برای جابجایی نداشتم ولی همیشه علاقمند بودم که خودم رو…
میم پایمزد·۵ سال پیشفیلم "انگل" و سبک زندگی/میم پایمزدفیلم پارازیت(انگل) مرا به یاد یک نظریه ی فلسفی انداخت؛ برای خوشحال شدن باید متعجب شد.من امسال دوبار برای پارازیت، متعجب و خوشحال شدم؛اول وق…
etratihaدرامیرمحسن سلطان احمدی·۷ سال پیشزیر گنبد فیروزه ای با ملکوتیان معتکف امیرمحسن سلطان احمدی، فعال رسانه ای، در یاداشتی با عنوان « رایحه معنویت در اولین اعتکاف » به ذکر خاطره اش از اولین اعتکاف پرداخت. این روزهای فضای خاص و معنویی بر شهرمان حاکم شده است که هر عاشق و عابدی آرزوی حضور در آن را دارد. میزبانی مهربان با میهمانی بزرگی به نام اعتکاف پذیرای ملکوتیان است. امیرمح...
hajar.razmpa·۷ سال پیشباشگاه مشت زنی نوبت خواهران یک- بارها شده که وقتی ازم پرسیدهاند چه خواندهای و گفتهام ادبیات فارسی، پاسخ شنیدهام: "بهت میآد. از چهرهات مشخصه". چطور میشود ادبیات و حقوق و مهندسی و دندانپزشکی و هوافضا خواندن به قیافهی یک نفر بیاید؟ اینطور وقتها فکر میکنم آدمها از روی چشم و ابرو و دماغ و دهنم من را در حال مشاعره کردن و تصحیح نسخ خطی تصور می...