مبتلا به اسکیزوفرنی. اینجا از تجربیاتم میگم. به والله، به پیر، به پیغمبر فیلم «یک ذهن زیبا» رو دیدم.
هایکو با کتاب...
این چالش رو تازه پیداش کردم و به نظرم خیلی جالب اومد. و خب... خواستم امتحانش کنم. نمی ئونم شبیه هایکو شده یا نه ولی خودم ازش خوشم اومد :)))))

سکوت بره ها را می شنوم
در همان سال بلوا
که مسخ بودیم...

سایه ی باد را می بینم
در شهر های بی نشان،
در سیرک شبانه.

طاعون،
ورای خیر و شر است
ای دلبند من!

بیچارگان را عطری بس
عطرِ استخوان های دوست داشتنی
در مسیر سبز

و زمانی که مسخ کرد کرد طاعون ما را،
فکندیم کتاب دلواپسی مان را
در اقیانوس انتهای جاده....
مطلبی دیگر از این انتشارات
مامان من بهشته
مطلبی دیگر از این انتشارات
«تنهایی در ساحلِ خیالیِ اتاقِ تاریک»
مطلبی دیگر از این انتشارات
منی که در بودنش نبود
جسارتش هم زیباست
شاد باشید و قوی
عطر استخوان های دوست داشتنی
در مسیر سبز
همه شون یه طرف، این جمله یه طرف خانم بیتای بی همتا ??