فائزه عین آبادی·۱۲ روز پیشفضیلت رنجهفتساله بودم، قدم کوتاه بود اما سوالهای بلندبالایی داشتم. خالهام، در اوج تنگدستی و بیپولی، چهارمین فرزندش را به دنیا آورد. خانهشان همی…
فائزه عین آبادی·۱۷ روز پیشاز زبان فرشتهی بیزبانماگر یک نفر در جهان به این فراخی اضافی باشد، آن شخص منم! به هرکجا که پا میگذارم جایی برای من نیست. هر که را که میبینم شبیه به من نیست. من…
فائزه عین آبادیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ ماه پیشواقعیترین خیالدر دام استعارهها گیر افتادهامخیال بودن با تو واقعیترین تصویر ذهنی من از هیچ استای واقعیترین خیال منای ژرفترین نیاز منای هستترین نیست…
فائزه عین آبادیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ ماه پیشراز تو در نگفتن هانمی خواهم دوست داشتنت را به واژهها بیالایم.واژه ها جادوی تو را منتقل نمی کنند. وقتی میگویم دوستت دارم، گویی صدایی ساده از حنجره ام برمی…
فائزه عین آبادیدرهبوط درد·۲ ماه پیشنانی که آب میرودیک روز دیگر هم خدا را سپاس میگوییم برای سقفی که بالای سرمان است. اما برای ما نیست!ماشینی که از پشت شیشهی نمایشگاه در مسیر محل کار برایمان…
فائزه عین آبادی·۳ ماه پیشباید اندازهی تخت من شوی!پروکروستس پسر غول پیکر پوسایدن رسم مهماننوازی عجیبی داشت. او هر مسافری که قصد ورود به آتن را داشت، به تخت خود دعوت میکرد. اما این دعوت، ن…
فائزه عین آبادی·۴ ماه پیشتلاش برای رسیدن به سطح زمین! آااای زمینی هاااایستاده ام بر پستی کوهی می اندیشم که از آن بالا می روم. هرچه از این کوه لعنتی بالا می روم بیشتر و بیشتر فرو می روم... به جای کوچکتر شدن دنی…
فائزه عین آبادی·۵ ماه پیشآی آدم ها!زشتی، زشتی، زشتیچرک و سیاهی از در و دیوار این مملکت می باره. این قاب چرک آلود پنجره و سنگ های نوشته شده و پرده های بدرنگ بدقواره، تنها یک م…
فائزه عین آبادیدرهبوط درد·۵ ماه پیشمرا به او بازگردان!مفاهیمی در این جهانند که بسیار خوشایند تلقی می شوند و حس شادی و تحسین را در دل شنونده و بیننده بر می انگیزند ولی تنها در خلال یک مفهوم منفی…
فائزه عین آبادی·۵ ماه پیشروان نژندی جمعیداشتم یک متن زیبا از میترلینک شاعر امریکایی می خوندم با این مضمون:چه به بالای یک کوه بروید و چه به سوی یک روستا به پایین حرکت کنید، چه به ا…