Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

آیا شما هم خرگوشتان را روی تشک می‌خوابانید؟!

مهره‌های پایین کمرم و استخوان دنبالچه‌ام که گویا داروین معتقد است از دُم اجداد میمون‌مان(!) به جا مانده است، درد می‌کند. تازه چند وقتی است که دو زاریِ کجم افتاده و فهمیدم این که گاهی ما را دم‌بُریده (!) خطاب می‌کردند، همچون الکی هم نبوده است!

گفتم شاید یکی از علّت‌های کمر درد، تخته‌‎ی نئوپانی(!) باشد که شب‌ها روی آن می‌خوابم. بله! شما هم اگر ده پانزده سال تمام را بر روی یک تشک واحد بخوابید، آن تشک تبدیل به یک تخته‌‎ی نئوپان سفت و محکم با قابلیت مصرف در صنعت کابینت‌سازی می‎‌شود! این شد که بالاخره تصمیم گرفتم به خودم حال بدهم و یک تشک گرم و نرم برای خودم تهیه کنم.

امّا ترسیدم اگر از آن تخته‎‌ی سفت به بستر خیلی نرمتری نقل مکان کنم، سلول‎‌های بینابینی(!) و الگوریتم‌‎های کوانتومی(!) بدنم به هم بریزد و دچار مشکلاتی جدیدتر و ناشناخته‌‎تری شوم. برای همین رفتم سراغ تشک‌های نازکی که به تشک مسافرتی و یا همان تشک مهمان معروف هستند.

در این‎جور مواقع مثل خیلی‌‎ها دیجی‌کالا که البته دیگر از فرط مشتری، کاملاً به گیجی‎‌کالا (برای این که در مشخصات تشک نوشته بود قابل شست‎وشو در ماشین ظرفشویی! اجازه بدهید به موارد منشوری اشاره‎ای نکنم!) تبدیل شده است را باز کردم و به جستجوی خواب‌های از دست رفته(!) و یا همان تشک خوبِ نداشته‌ام پرداختم. هنوز جست‌وجویی نکرده بودم که تشک مطلوبم را یافتم. رفتم قسمت نظرهای تشک را بخوانم تا با خیال راحت بخرمش که رسیدم به نظر کسی که نوشته بود: «من برای خرگوشم تهیه کردم، بستری مناسب برای محل زندگی‎‌اش، بسیار نرم و راحت و منعطف!» دو برگ سند شش دانگش را هم می‌‎توانید ببینید تا نگویید این دست‎‌انداز زده به سرش:

اگر دستم به صاحب این خرگوش می‎‌رسید و توانایی‌‎اش را داشتم (شاید چون توانایی‎‌اش ندارم، دارم رجز می‎‌خوانم و لات کوچه خلوت شده‌‎ام!)، او را از گوش می‌گرفتم و تک و تنها می‎‌انداختمش داخل یک قفس به اندازه‌ی خانه‌ی خودش، و بعد هم بستری از خاک برایش فراهم می‎‌کردم و منّت‎وار، آب و غذایی جلویش می‎‌گذاشتم و می‌‎گفتم: «بفرما! حالا زندگی کن!» چرا؟! برای این که این صاحبِ نامحترم و نادانِ این خرگوش بینوا هنوز نمی‌داند که خرگوش برای زندگی خرگوشی‌‎اش، نیاز به بستری از جنس خاک دارد تا بتواند لانه بسازد. خرگوش برای زندگی خرگوشی‌‎اش، نیاز به جفت دارد تا بتواند جفت‌گیری و تولید مثل کند. اگر تشک که بستر آدمیزاد است، برای خرگوش مناسب و نرم و لطیف است، خاک هم که بستر خرگوش است، برای صاحبش، بستر مناسبی است! بگذار برای جذب کلسیم، فسفر و بهبود وضعیت مغزی‌ این صاحب هم که شده است، چند فحش لطیف و مناسبِ این فضا، به او بدهم: مرفهِ بی دردِ بی شعورِ الدنگ حیوان‌‎آزارِ نفهمِ سادیسمی!

با خودم گفتم: قرار است هر غلتی که روی این تشک بزنی، آن خرگوشی که در افسوس زندگی به‎‌فنا‎رفته‌‎اش بر روی تشک و کنج قفس، کز کرده است به ذهنت بیاید و در حسرت رسیدن به یک خوابِ ناز، دست به دامن کلونازپام شوی! از آن بدتر، بعید نیست روح فرزالله خونگرم(!) که پس از عمری مجاهدت در مسیر تولید مثل و بر اثر کهولت سنّ جان به جان آفرین تسلیم گفت، به خوابت بیاید و کاری کند که خواب به خواب شوی! هیچی دیگر، ترسیدم و این شد که آن تشک را نخریدم و همچنان، بر روی همان تخته‎‌ی نئوپان خودم می‎‌خوابم تا... تا صبح قضا سهل و سهیلش به که باشد! تا شام قدر رجعت و میلش به که باشد! در بزم وصالش همه کس طالب دیدار، تا یار کرا خواهد و میلش به که باشد!

یادداشت مرتبط:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D9%87%D9%85-%D8%B3%DA%AF%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%B1%D9%88-%D9%BE%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-nbjke5puncov
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D9%81%D8%A7%D8%B5%D9%84%D9%87-o5olq34vu
سه یادداشت پیشین:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%86-seq1a6llu3su
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87-%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-b9v1ipt2saxl
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AF%D9%84%DA%AF%D9%88%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%DB%8C%D8%B1%DA%AF%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%B4-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-byk84zd848hl
حُسن ختام: به نقل از کتاب «تا از سخن دور نیفتیم» نوشته‎‌ی «داوود غفارزادگان»

روزی پیر کوزه‌گری - وقتی فهمید قصّه می‎‌نویسم - بم گفت وقتی خاک را ورز میدی باش حرف نزنی دلتو پیش‎ش صاف نکنی بت تمکین نخواهد کرد و چیزی را که می‎‌خواهی درست کنی - مثلا اگر کوزه درست می‎کنی یا گلدان و هر چیز دیگه - اون کوزه یا گلدان، کوزه و گلدان تو نخواهد بود؛ یکی از هزارانی خواهد بود که هر دست و رو نشسته‎‌ای با یه کم شاگردی می‎‌تواند پشت این چرخ بشیند و درستش کند.

محیط زیستزندگیدیجیتال مارکتینگایرانداستان
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید