می دونی جدیداً چی کشف کردم؟
چی کشف کردی؟
کشف کردم که فحش کلسیم داره!
می خوای ما رو بذاری سر کار؟!
نه والّا، دارم باهات جدّی صحبت میکنم. هیچ شکّی ندارم که فحش کلسیم داره!
واسهی اونی که میده یا اونی که میخوره؟!
تو میری شیر میخری، کلسیمش رو تو جذب میکنی یا اون مغازهداری که بهت شیر میده؟!
هیچ کدوممون، اونی که میخوره!
راست میگی! باید میپرسیدم تو میری از گاو، شیر میدوشی میخوری،کلسیمش رو تو جذب میکنی یا گاوی که بهت شیر میده؟
باید اینجوری میپرسیدی، ولی من خودم تا حالا هیچ گاوی رو ندوشیدم!
یه مثال زدم، تو دیگه به جزئیاتش گیر نده!
باشه. پس اونی که فحش رو میخوره، کلسیمش رو جذب میکنه؟!
آفرین!
حالا چه جوری به این کشف تازت رسیدی؟!
والّا من چند روزه دارم بررسی میکنم میبینم بلااستثتاء هر کسی که توی این دنیا فحش خورش ملستره، استخونبندیش از بقیه محکمتره، چهارستون بدنشم از بقیه سالمتره!
این کشفت به درد عمّت میخوره!
چرا؟!
چون معمولاً اونی که به قول تو، فحش خورش ملستره، وضعش مالیش بهتره، دست به جیبتره، دستش بیشتر به دهنش میرسه، پس بیشتر از بقیه غذای کلسیمدار و مقوّی میخوره؛ ولی اون بندهی خدایی که بیشتر فحش میده معمولاً هزار و یکی مشکل داره، بزرگترین مشکلشم بیپولیه. پس دیگه وُسعش به شیر و لبنیات و غذای خوب نمیرسه!
چهارده نفر از دوستان عزیز با نوزده پُست زیر برای حضور در آخرین مسابقهی ماهنامهی دست انداز، افتخار دادند (به ترتیب انتشار):
چالش یادگیری | روز چهاردهم | مغازه ی زندگی! اثر لام_مث_لیلی ( لیلی عباسی)
مغازه زندگی اثر ستاره
نمایشگاه دست انداز ، سالن زندگی ، غرفه میم را... اثر میم را..(مصطفی بهنام فر)
مغازه زندگی! اثر بهنام
مغازه ی زندگی! اثر سید متین فقهی
مغازهی زندگی؛ سرنوشت مستر! اثر مـ(حـ)مد محسنـ(ی)
مغازه زندگی در بحبوحه خنیدهنامتر گشتن~1 اثر Nazanin Bagheri
مغازه زندگی در بحبوحه خنیدهنامتر گشتن~2 اثر Nazanin Bagheri
مغازه زندگی در بحبوحه خنیدهنامتر گشتن~END اثر Nazanin Bagheri
مغازهی زندگیِ تازه | به دیگر سخن: Newborn اثر NewBorn#1001
مغازه ی زندگی! اثر نرگس
مغازه زندگی اثر کتابدار
مغازهی زندگی اثر Roya
مغازه زندگی! اثر Rabbit
مغازه زندگی | پارت یک | شوک! اثر alimo
مغازه زندگی | پارت دو | نفرت! اثر alimo
مغازه زندگی | پارت سه | کافی نیست! اثر alimo
مغازه زندگی | پارت چهار | انتقام! اثر alimo
از تمام این عزیزان تشکر میکنم که با وجود این که اکثراً درگیر کنکور و مسائل مربوط به آن بودند، افتخار دادند و پُست یا پُستهایی را برای این مسابقه نوشتند. از خانم باقری و آقای معلّمی تشکر ویژه دارم، برای اینکه وقت خیلی بیشتری را صرف و زحمت خیلی بیشتری را متحمّل شدند. از تمام دوستانی که نتوانستم زیر پستهای آنها، نظری بنویسم، عذرخواهی میکنم. این نظر نگذاشتن را خدای نخواسته پای بیادبی و بیعدالتی نگذارید. پای این بگذارید که حالم موقع خواندن پُستهای شما، خوب نبوده یا واقعاً نمیدانستم باید چه نظری بنویسم. همین.
برای تمام همراهان و دوستان عزیزتر از جانم که در چند روز آینده، امتحان کنکور دارند، آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم. امیدوارم به هر هدف خوبی که دارند برسند و همگی عاقبت به خیر شوند. انشاءالله تعالی.
حُسن ختام تقریباً مربوط!: به نقل از کتاب «مکالمات» کنفوسیوس، ترجمهی آقای حسین کاظمزاده.
اگر ماموران عالی رتبه، نظم را در کارهای خود برقرار نگاهدارند، مردم هرگز گستاخی نسبت به آنان روا نمی دارند. اگر بزرگان دولت، دادگری را به حد کمال برسانند، هرگز ملّت به خود اجازه نخواهند داد از فرمانبری بگریزد. و اگر بزرگان دولت درستکاری را محترم بشمارند، ملّت هرگز به خود اجازه نخواهد داد از راه درستکاری بپیچد. اگر شیوهی حکومت این باشد مردم از چهارسوی زمین کودکان را به پُشت گرفته بدین کشور روان خواهند شد.
شما که این همه کالای چینی استفاده میکنید، این کتاب چینی هم روش! کتاب مکالمات کنفوسیوس. کتابی پُر از مباحث اخلاقی برای ارتقای ویژگیهای خوب رفتاری در زمینههای مختلف.
دو مطلب قبلیم:
تا درودی دیگر بدرود.