حتماً مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام که در دههی اول محرم و به خصوص تاسوعا و عاشورا در تفتِ یزد برگزار میشود را از شبکههای تلویزیونی دیدهاید. نزدیک به بیست سال از آخرینباری که این مراسم را از نزدیک دیدهام، میگذرد. اکنون وضع خیلی فرق کرده است. رودخانهی دست و دلبازی که قبلاً پارکینگ خودروی عزادارها بود، حالا به محلّی برای عزاداری تبدیل شده است. این یعنی اینکه بر وسعت جمعیت عزادارها افزوده شده و مکانهای قبلی کشش جمعیت را نداشتهاند. این تنها یک سوی ماجرا است و این ماجرا سوهای دیگری نیز دارد.
از کنار رودخانهی فصلی و احتیاطی شهر تفت عبور میکردم که دیدم بیست سی درخت نخل بریده شدهی بیجان، همچون پیکر یاران بیمثال و وفادار امام حسین علیهالسلام در ظهر عاشورا، روی زمین افتادهاند. درختان نخل برومند و سرحالی که برخیشان به خوشههای خرمای نرسیده مزیّن شده بودند. خوشههای زیبایی که رویای رسیدن را در آخرین لحظات زندگی، در سرهای بریدهشان میپروراندند. ساعاتی بعد در دو سمت رودخانه، چالههایی کنده و آن نخلهای بریده شده را در آنها فرو کردند و پای آنها را خاک و نخاله ریختند تا درختها حداکثر برای چند روزی سر پا بمانند. برگ نخلهای مقتول در گرمای شدید هوا به سرعت نیمهخشک شدند. فکر نکنم هیچکدام از برگها تا ظهر روز عاشور تر و تازه بماند. چند روز بعد که در ابتدا و انتهای درختها، داربست فلزی زدند و گنبد و بارگاهی درست کردند، متوجه شدم که دارند حرم امام حسین علیهالسلام و حضرت عباس علیهالسلام را شبیهسازی میکنند و این نخلها هم بریده شدهاند تا این بینالحرمین تقلّبی هر چه بیشتر شبیه به بینالحرمین واقعی شود.
بررسی کردم و دیدم بهترین دوران ثمردهی درختان نخل از پنج تا چهل سالگی است و آنها را وقتی عمری بین شصت تا هشتاد سال دارند میبرند و با نهالهای جوان جابهجا میکنند. در اینکار نیز عبرتی نهفته است که چون به یادداشت مذکور مربوط نیست، از آن عبور میکنم. نخلهای بالغ و پُرخوشه، قامت بلندتر و قطر بیشتری دارند، پس به احتمال زیاد این نخلهایی که بریده شدهاند، جوان بودهاند و هنوز میتوانستند سالها سرپا بمانند و میوه بدهند ولی عشاق سینهچاک امام علیهالسلام که به عزاداری پرشور بیشتر از عزاداری پُرشعور اهمیت میدهند، صلاح دانستهاند که آنها را برای مراسم عزاداری ایشان قربانی کنند.
هزار افسوس! هر چه پهنهی رنگ مشکی در ماه محرم و صفر بیشتر میشود، عمق عزاداریهای امام حسین علیهالسلام و اثر انسانسازی آن کمتر میشود. هر چه در بازسازی صحنهی ظهر عاشورا موفقتر عمل میکنیم و صحنه را به صحنهی واقعی نزدیکتر میکنیم، از درک آن دورتر میشویم. شاید از علائم آخرالزمان همین باشد: هرچه بیشتر، کمتر؛ هرچه نزدیکتر، دورتر!
تصاویر زیبایی از دو درخت نخل بالغ و مثمر:
تصاویری از درختان نخل جوانمرگشدهای که دربارهشان نوشتم:
این یادداشت را با خواندن یادداشتهای زیر بهتر درک خواهید کرد:
کتاب«عزاداریهای نامشروع»: علّامهای که این کتاب را نوشت، چرا خانهنشین شد؟!
آیا آن شیطانی که صورتک خدا بر چهره دارد را در مراسمهای عزاداری دیدهاید؟!
بهترین لحظهی زندگی سرور و سر خیل مخموران جهان!
لباسای مشکی، چشمای اشکی و عزاداریهای کشکی!
اگر حسین فرزند مسیح و یا از نوادگان موسی بود... !
طوفان که بیاید، تو کجا و کنار که ایستادهای؟!
تُفو بر این عشق! اُف بر این عاشقی!
یادداشت پیشین:
حُسن ختام: