چند روز پیش این خبر نقل محافل خبری شد:«گرانی سیگار در مجلس تصویب نشد.»
حالا مگه قرار بود چقدر گرون بشه؟:«به ازای هر نخ سیگار،مبلغ پنجاه (50) ریال،پاکتی صد تومن!»
یعنی کسی که روزی یه پاکت سیگار می کشید،در صورت تصویب گرونی سیگار از سوی مجلس،باید ماهی سه هزار تومن بیشتر از جیبش مایه می گذاشت.(دیدید چه مبلغ وحشتناک و کمرشکنی می شد؟!)
اگر گرونی هر پاکت(100 تومن)رو بر قیمت هر پاکت سیگار(5000 تا 10000 تومنی)تقسیم کنیم چیزی حدود یکی دو درصد(!)می شد.
طبق آماری که به نظر می رسه خیلی بیشتر از این حرفها باشه،14 درصد جمعیت کشورمون یا هشت میلیون نفر در ایران سیگار می کشند.یعنی هشت میلیون سیگاری دسته یک و از اونجایی که به کسانی که با آدمهای سیگاری حشر و نشر دارند،سیگاری دسته دوم می گن،خیلی بیشتر از این عدد،سیگاری دست دوم داریم که از مضرّات دود دسته دوم برخوردارند.
سوال اینجاست همین مجلس و نمایندگان دلسوزش که در برابر گرونی یکی دو درصدی سیگار که یک کالای غیر اساسی است،واکنش نشون داد چرا در برابر گرونی های بیش از صد درصدی کالاهای اساسی مردم،مثل گوشت مرغ و گوسفند و میوه و خیلی چیزهای دیگه،اون واکنشی که باید نشون می داد رو نشون نداد و اون کاری باید می کرد رو نکرد؟چرا الان و در بحبوحه خیل عظیم مشکلات کشور،مجلس باید برای تصویب نکردن گرونی سیگار وقت بذاره؟
خیلی ساده است:
هر سال 600 هزار نفر از دریافت یارانه باز می مانند که این یعنی جبران بخشی از کسری بودجه کشور!
هر سال 600 هزار نفر باید نگران وضعیت زندگی شان باشند که وقتی نباشند نمی توانند نگران باشند و این یعنی جامعه با سلامت روانی بیشتر!
هر سال 600 هزار نفر باید توی صف مرغ و گوشت یخی می ایستادند که دیگه نیستند که بایستند و این یعنی صف کمتر و سر و صدا و قیل و قال کمتر!
از این 600 هزار نفر اونایی که بیکار هستند دیگر نباید به دنبال کار بگردند و اونایی هم که سر کار می روند، موقعیت کاریشون واسه یکی دیگه خالی می شه و این یعنی کاهش نرخ بیکاری!
هر سال 600 هزار نفر می توانند به شرایط موجود اعتراض کنند که وقتی بمیرند دیگه کسی صدای اعتراضشون رو نمی شنوه و اینا دیگه چاره ای ندارن به جز اینکه اعترضشون رو پیش خدا ببرن!
فکرشو می کردید ارزون نگه داشتن سیگار اینقدر فایده توی دلش داشته باشه؟!!
خُب به نظر شما ما نباید از مجلس و نمایندگان دلسوزش قدردانی کنیم که در شرایط واقعاً حسّاس کنونی،چون رستم در برابر دیو سپید،با گرونی سیگار جنگید؟!
داستان نبرد رستم با دیو سپید،خوان هفتم از هفتخوان رستم است.دیوِ سپید،نام فرمانروای دیوان در کشور مازندران بود.او کیکاووس شاه ایران و سپاهش را در غاری به بند کشید که رستم برای آزادی ایرانیان به نبردِ دیو سفید رفت.رستم به یاریِ اولاد غارِ دیوسفید را یافت و دیو سپید را در غار خفته دید. برای به جا آوردنِ آیینِ جوانمردی، او را از خواب بیدار کرد و با وی جنگید. یک دست و یک پای دیو را برید و جگرش را از سینه بیرون کشیده و از کاسهٔ سر او، کلاهخودی برای خویش ساخت. کیکاووس و یارانش را نیز آزاد کرد.
قبلاً از اینکه«ورزش برای سلامتی خیلی ضرر دارد و...!» و «ما ایرانی ها تا چهارصد سال دیگه منقرض میشیم!»نوشته بودم.گفتم امروزم براتون بنویسم که کشیدن سیگار چقدر می تونه برای سرنوشت کشورمون مفید باشه!
بهتون پیشنهاد می کنم فیلم«ممنون که سیگار میکشید»رو اگر ندیدید،ببینید:
مطلب قبلیم:
چنانچه تمایل داشتید:پست هایی که همین امروز با هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن»منتشر شدند رو بخونید:
حُسن ختام:موزیک بیکلام: