ویرگول
ورودثبت نام
Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

چرا مستند کردن مهم است؟!

در زیر یادداشت "بنویس: حتی اگر شده در حاشیه‌ی یک کاغذ پاره‎" دوست خوب ویرگولی، BioloMugysic، نوشت:

ثبت کردن خیلی مهمه ...
معلم موسیقیم به من می‌گفت هر آهنگی که به ذهنت اومد، حتی اگه به‌ نظرت ضعیف بود ثبتش کن. چون ممکنه روزی بتونی با علم بیشتر ازش استفاده کنی.
این کار رو افراد بزرگ زیادی انجام دادن، و شاید همون ثبت کردن‌ها باعث بزرگیشون شد. پائولو کوئیلو توی یکی از حکایت‌هاش همچین داستانی بود: دانشمندی همراه با دوستانش از خیابونی رد می‌شدن که این دانشمند می‌گه ایده‌ای به ذهنم رسیده، ولی چون شرایطش نبود ثبتش نکرد. بعداً یکی از دوستان اون دانشمند بهش یادآوری کرد که ایده‌ای داشته. دانشمند اون ایده رو می‌نویسه و نظریه وجود سیاهچاله‌ها که از مهمترین نظریه‌های مطرح شده در دوره اخیر بحساب میاد از فراموشی نجات پیدا می‌کنه.
ثبت کردن خیلی مهمه...

و همچنین دیگر دوست خوب ویرگولی که خودش نیز صاحب ذوقی است، روان نویس، نوشت:

من اگر ایده‌هامو همون موقع ثبت کرده بودم الان نابغه جهانی بودم?
درست فرمودید نوشتن شفای روح است.
ما با نوشتن می‌تونیم حرف‌هایی رو بنویسیم که زبان از گفتنش عاجزه.
بله کمیّت مهمتره اما بعضی‌ها تمرینات نوشتاری و به اصلاح چک‌نویس رو منتشر می‌کنند که به نظرم کار درستی نیست و باید پشت هر نوشته‌ای هدف، احساس، نتیجه‌گیری و فکری باشه.
حتی همون شعر ساده حاشیه از فروغ، شاید قبلاً بارها توی ذهنش بوده که در اون زمان مکتوب شده.
و جالبه می‌گن بهترین ایده‌ها زمانی میاد که بهش فکر نمی‌کنیم و در واقع دنبالش نیستیم.
مثلاً حین انجام کار دیگه‌ای هستیم مثل رانندگی، زیر دوش، کتاب خوندن یا اغلب موقع عبادات برای آرامش ذهنی و وصل شدن به منبع انرژی.

چند ساعت قبل از انتشار یادداشت "بنویس: حتی اگر شده در حاشیه‌ی یک کاغذ پاره" دوست خوش قلم، خوش ذوق و فروتن ویرگولی‌مان که نوشته‌هایش گرمابخشِ این روزهای سرد ویرگول است، حمیدرضا محمدی‌پور، یادداشتی بسیار زیبا تحت عنوان "ای کاش می‌نوشتید، ای کاش" نوشته و در آن آرزو کرده بود که ای کاش مادربزرگ و پدربزرگ عزیزش که در جریان جنگ جهانی دوم و اشغال ایران از سوی بریتانیا و شوروی، زندگی می‌کردند، چیزهایی را از احوالات خودشان و چیزهایی که دیده بودند را به هر روشی ثبت کرده بودند تا برسد به دست او و ما که می‌خواهیم بدانیم آن‌ روزها از نگاه مردمان عادّی و بی‌ادّعا و نه تاریخ‌نویسان سویه‌دار، در شهرهایمان چه خبر بوده است و چه حال و احوالی داشته‎‌اند. بخشی از این یادداشت را بخوانید:

من از این فاصله زمانی دور به آن‌ها می‌گویم: ای کاش می‌نوشتید، ای کاش
گاهی فکر می‌کنیم که برای نوشتن باید آدم نویسنده باشد، یا دوران نویسندگی و طرز صحیح نوشتن را بداند تا بتواند اثری خواندنی را خلق کند، اما به نظرم اصلاً این‌گونه نیست، مثل بازی فوتبال را می‌ماند، کسانی به صورت حرفه‌ای در باشگاه‌های بزرگ فوتبال بازی می‌کنند، و کسانی هم در کوچه و محله خودشان، به همان اندازه که می‌شود گفت در ورزشگاه‌های بزرگ فوتبال بازی می‌کنند به همان اندازه هم این‌هایی که دروازه‌شان سنگ است فوتبال بازی می‌کنند، هر دو فوتبال است.

حالا این‌‎ها را آوردم که چه بگویم؟

ما حداقل مسئولیّتی که در قبال آیندگان که نسل خودمان نیز در بین آن‌ها خواهند بود داریم، ثبت و مستندسازی صحیح و بی‌طرفانه‎‌ی اوضاع و احوال امروزمان است تا به قول برنامه‌ی زیبای "برسد به دست فردا" شبکه چهار سیما، برسد به دست فردا. اگر گذشتگان ما همین را می‌دانستند امروز دانسته‌های ما نسبت و اوضاع و احوال آن‌ها، بسیار بیشتر از این حرف‌ها بود و تا این اندازه دستمانمان خالی نبود. خلاصه این‌‎که خوب است به این نتیجه برسیم که مستندسازی بسیار مهم است. به خصوص زمانی که کار زیادی از دست ما ساخته نیست.

یادم است چند سال پیش به کارگاهی رفته بودم که موضوع آن، اهمیت مستندسازی بود. در آن‌جا تصویر چند آتش‌نشان را به ما نشان دادند که وقتی دیده بودند خاموش کردن آتش دیگر فایده‎‌ای ندارد، جلوی صحنه‎‌ی آتش‌سوزی نشسته و با آرامش عکس انداخته بودند. شاید امثال این تصاویر گواهی باشند بر این که وقتی کار از کار گذشته است و فکر می‌کنیم دیگر هیچ کاری از دستمان ساخته نیست، حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم، مستندسازی است تا آیندگان قبول کنند که واقعاً کاری جز آن‌چه انجام دادیم، از ما ساخته نبود و مراقب باشند که در شرایط مشابهی قرار نگیرند و بدانند که به قول سعدی عزیز:

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سدّ نشاید بست!
تصویری که در آن کارگاه مستندسازی دیدم این نبود ولی یک چیزی در همین مایه‎ها بود!
تصویری که در آن کارگاه مستندسازی دیدم این نبود ولی یک چیزی در همین مایه‎ها بود!
نمی‎دانم دارد با صحنه‎‌ی سوختن خودروی مردم خویش‌‎انداز می‎گیرد یا سوختن خودروی خودش را مستند می‎کند!
نمی‎دانم دارد با صحنه‎‌ی سوختن خودروی مردم خویش‌‎انداز می‎گیرد یا سوختن خودروی خودش را مستند می‎کند!


مستندسازی، روش‌های گوناگونی دارد. نوشتن، یکی از راحت‌ترین و سهل‌ترین این روش‌ها است. پس بیایید از اوضاع و احوالمان بنویسیم تا مستند شود.

سه یادداشت پیشین:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%88-%D8%A7%D9%85%D9%91%D8%A7-%D9%88%D9%82%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D9%86%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-iinjyd4jlgcv
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%D9%88-%D8%B9%D8%A8%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2-%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%8F%D8%B1%D9%91%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF-sbb07fyqoag9
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%A8%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D8%A7%D8%BA%D8%B0-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D9%87-g5qynrd84p7c
برای دستیابی به لینک‎ آخرین و تنها دسته‌‎بندی نوشته‌‎های دست‌‎انداز، می‌توانید به این یادداشت مراجعه کنید.
اگر دوست داری بنویسی ولی نمی‌دونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایان‌نامه‌‌‌ی دست‌انداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
حُسن ختام:
https://www.aparat.com/v/POeba
نوشتنمستندحال خوبتو با من تقسیم کننویسندگیچرا باید اوضاع و احوال خود را مکتوب کنیم
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید