گفت:چهره شناسی رو قبول داری؟
گفتم:تا اندازه ای که بر اساس چهره کسی،در موردش قضاوت قطعی نکنیم!
گفت:یه بار نشد چیزی ازت بپرسم با بله و خیر جواب بدی.همیشه باید اگر و امّا بیاری!
گفتم:کمتر سوالیه که بشه با بله و خیر جواب داد.مخصوصا سوالایی مثل این.
گفت:منظورت از این که می گی«تا اندازه ای که بر اساس چهره کسی،در موردش قضاوت قطعی نکنیم!»چیه؟
گفتم:برای توضیح این حرفم اجازه بده از دنیای آدما بیام بیرون و برم سراغ جونورا تا سوءتفاهمی پیش نیاد.تا حالا به کوسه و دلفین،خوب نگاه کردی؟
گفت:آره!
گفتم:چه تفاوتی تو چهره این دو تا دیدی؟
گفت:دندوناشون!
گفتم:به جز دندوناشون،خیلی چیزای دیگه هم است که اگه یه کم بیشتر دقت کنی متوجه می شی.مثل تفاوت این دو تا توی محل قرار گرفتن دهان و شکل پوزه هاشون است.
گفت:درسته!
گفتم:تفاوت اساسی توی رفتار این دو تا چیه که تا حالا کلّی در موردش شنیدی؟
گفت:کوسه وحشیه با آدما شوخی نداره،ولی دلفین اجتماعیه و با آدما خیلی زود رفیق می شه!
گفتم:خُب این همون اشکالیه که بهت گفتم.
گفت:چه اشکالی؟
گفتم:این که ما ذهنمون رو با پیش فرضایی که در مورد این دو تا جونور شنیدیم،محدود کردیم و دیگه همه کوسه ها رو وحشی و همه دلفین ها رو اهلی می دونیم!
گفت:مگه اینجوری نیست؟
گفتم:نه!این جوری نیست.خیلی از کوسه ها اینجوری که من و تو خیال می کنیم،وحشی نیستند و کاری با آدما ندارن،ولی نوعی از دلفین به نام ولفین(Wholphin)،وجود داره که خیلی شبیه دلفین هاست ولی اصلاً رفتارش مثل اونا نیست و خطرناکه!
گفت:حالا چه نتیجه ای می خوای بگیری؟
گفتم:با همه ی حرفایی که در مورد کوسه ها و دلفین ها بهمون گفتن،بازم نمی شه هر جانوری که شکل کوسه بود رو به طور قطعی وحشی بدونیم و ازش بترسیم و به هر جانوری که ظاهر دلفین داشت،اطمینان کنیم و بخوایم باهاش طرح رفاقت بریزیم!
تا قبل از این یادداشت،چهل و پنج نوشته دیگر بر پایه گفت و گو نوشتم که اگر خواستید می توانید از اینجا بخوانید.
نوشته قبلیم:مطلبی که با گذشت ۶ روز از انتشارش،هنوز ویرگول حتی به اندازه دو جمله در موردش نظر نداده!
فهرست نوشته هایی که توی روزهای گذشته خواندم و به نظرم حیفه که کم خوانده شوند یا چه بهتر که بیشتر خوانده شوند(بدون ترتیب!):
دوستان عزیزی که جای مطلب خوبشون اینجا خالیه به بزرگی خودشون ببخشند.
حُسن ختام: