توی پست ۱۵ یه برنامهای برای منابعم نوشتم ولی خب ازینور و اونور هم چیزهایی خوندم که الان ازشون میگم براتون:
1. کتاب مقدمهای بر تاریخ علم رو که از پست 16 تا پست 30 با هم مرور کردیم.
2. مستند عروج انسان رو هم توی پستهای پست 32 تا پست 45 مفصل معرفی کردم و دیگه کتابشو نمیخونم، دیدمش دیگه!
3. کتاب تاریخ علم کمبریج هم از پست 46 تا پست 61 مهمونم بود و تازه ازش فارغ شدم!
4. در مورد کتابهای اولویت دومِ پست ۱۵ در قسمتهای بعد براتون میگم، (هر کتاب در یک پست معرفی میشه و تمام):
اما یه سری کتاب هم خارج از برنامه خوندم:
5. یه گریز ریزی زدم به تاریخ علم در ایران، کتابش به همین نام بود و خیلی هم چیزی نداشت.
6. یه کتاب دو جلدی هم بود: علم در تاریخ. باحال بود از رنسانس تا قرن بیستم رو ازش خوندم ولی چون مطالب داشت تکراری میشد دیگه فقط برای حال خودم این قسمت رو خوندم و رهاش کردم. ولی به نظرم کتاب خوبی بود.
7. کتاب تاریخ علم مردم هم بود که توی پست 52 ازش گفتم.
8. کتاب کپلر و ستارهشناسی نوین هم خوندم، که واقعاً کتاب قشنگی بود، از خود کپلر با تمام جزییات زندگیش حرف زده بود تااااا مرگش و این وسط هم با علم رودرو شدم، هم با دین، هم با جامعهی اون زمان، هم یه رمان تاریخی-اجتماعی خوندم و هم منسجم و مرتب بود.
جالبه که چون کار کپلر به تیکو براهه ربط زیادی داشت، اصلاً شاگردش بود، کتاب خیلی از تیکو هم حرف زده بود انقدری که اطلاعاتت تکمیل باشه، ولی چون از کپرنیک و گالیله حرف نزده بود به نظرش ناقص اومده برای همین اون قسمت از زندگی این دو نفر رو که به کپلر ربط داشت توی ضمیمههایی مفصل و قشنگ آورده بود.
8. از مجموعهی قدم اول هم که اینجا معرفی کردم سه جلد خوندم:
بعدتر ازینها هم شاید بنویسم، البته از نیوتون اینجا کمی نوشتهام.
چند تا کتاب هم خوندم که خیلی با هم دوست نشدیم:
9. کتاب تاریخچهی اندازهگیری که فصلبندی عالمانهای داشت ولی حجم و فونت و نوع روایتش خیلی اذیتم کرد و کامل نخوندمش. ولی برای مشتاقا فکر کنم اگر هم جذاب نباشه. کامله.
10. کتاب سرگذشت حرکت که ترجمه آقای پرویز شهریاری بود و نثر قشنگی داشت ولی شاید برای نوجوونیم خوب بود و الان همش حس میکرد یه چیزهایی جاشون خالیه.
11. کتاب فلسفه فیزیک که ترجمه خانم رعنا سلیمی بود و متنش خیلی برام سنگین بود و رهاش کردم فعلاً.
بقیهی کتابهای پست ۱۵ فعلا تو برنامهام نیست🤪
در ادامه اینها تو برنامه است:
اگه بتونم شاید!!!:
من هر سال یه تقویم جیبی میخرم که اتفاق خاص، حس مهم یا موردی که برام ارزش ثبت کردن داشته باشه رو توی روز خودش بنویسم، امروز صبح داشتم تقویم پارسالم رو نگاه میکردم دیدم چنددددد بار تصمیم گرفتم این خوانش رو شروع کنم ولی در حد حرف مونده.
خیلی خوشحالم که الان وسط راهم و فکر میکنم خیلی چیزها یاد گرفتم و فهمیدم چقدددددر چیزهای بیشتری بلد نیستم که ذوق دونستنشو دارم
توی این پست از تنوع و تکثر علاقههام گفتم و این موضوع برام تلخ بود چون چندپارهام کرده بود، ولی امروز خوشحالم از این تنوع. در ضمنی که دیدم خیلی چیزها هم هست که جذبش نمیشم مثل زیست، جغرافی، ریاضیِ محض.
خلاصه خیلی خوشحالم.
امیدوارم این پستهای چپاندرقیچی یه ریزه، قد یه کلمه، به دردتون خورده باشه.