ویرگول
ورودثبت نام
رایزن
رایزن
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

آیا کشف «حجاب حداکثری» حرام سیاسی است؟

مقدمه: این متن در ادامه این برنامه اعلامی به رشته تحریر درآمده است (من خیلی دوست دارم با کلام بازی کنم. فکر میکنم یکی از دلایلی که از دانشگاه انصراف دادم، همین بوده. نتونستم خودم رو با سبک خشک آکادمیک وفق بدم).

جواب من به این سوال هم بله است و هم خیر. توضیح میدم.

اول بگم چرا حرام سیاسیه.

سه تا مقدمه داره و یه نتیجه:

مقدمه اول) صحنه سیاسی ایران، حداقل از زمان مشروطه به بعد، عرصه جدل و شورا بین گروه‌های مختلف بوده. گروه‌های سیاسی ایران معمولا حول یه ایدئولوژی دور هم جمع می‌شدن. طبقات اقتصادی در عرصه سیاست ایران حضور فعالی نداشتند. بیشترین اثرگذاری متعلق به گروه‌های ایدئولوژیکه.

کاری به این ندارم در هر نقطه تاریخی کدوم ایدئولوژی‌ها در صحنه جنگ حضور داشتند، اما الان دو تا ایدئولوژی قدرتمند داریم. یکی هویتش رو در ضدیت با دین و نظام تعریف می‌کنه، اون یکی در یه برداشت ظاهربینانه از دین و حمایت متعصبانه از نظام. اینها با هم‌اند، اون‌ها با هم. دنیای این دو گروه عملا داره به سمت جدایی میره. دو دنیای متمایز شده. تو یکیش همه چیز آرومه، تو اون یکی هر روز انقلابه.

مقدمه دوم) در تاریخ ایران هیچوقت یه اعتراض سالم شکل نگرفته. از بعد مشروطه سابقه نداره یه چیز بدون اعمال زور و خشونت توسط یکی از گروه‌های ایدئولوژیک اصلاح بشه. همیشه جنگ و جدل بوده. و البته صد البته که نقشه‌های دشمن خارجی هم همیشه بوده. همه اینها باعث شده نه معترضان بدونن چطور اعتراض کنند و نه حکومت‌ها بلد باشند اعتراضات رو به سمت درستش هدایت کنند، یعنی در جهت ساخت و اصلاح. حکومت‌ها همیشه طوری برخورد کردند که اعتراضات به سمت تفرقه و نفاق داخلی رفته.

مقدمه سوم) کسی که در نقش ولی فقیه بازی می‌کنه، باید در هر حکمش اصول رو در نظر داشته باشه و وحدت ملّی از مهم‌ترین اصوله.

نتیجه: اون آقا باید بگه حرام سیاسیه. چون اگه نگه اتفاقی که میفته اینه: قشر متعصب حمایتش رو قطع میکنه (خوارج‌بازی) و اون یکی قشرِ متعصبِ ضد دین، جری‌تر میشه و میره تا سرنگونی. اگه نگه، اختلاف و نفاق شدیدتر خواهد شد.

اگه کسی در این سِیر اتفاقات شکی داره، حتما بگه تا جوابش رو بدم.
پس اگه میگه حرام سیاسیه، از سر استبداد نیست، مصلحت کلّ رو در نظر گرفته. حرام شرعی هم به این دلیل گفته که مشاوران و معلمان فقهی‌اش به علم کلامی که من با حفظ و رفع حکمت مطلق هگل به دست آوردم و در آینده به دست میارم، مجهز نبودند و نیستند.

اما حرام سیاسی نیست، چون یه قشر از زنان کشور به یه سری تبعیضات فرهنگی و قانونی اعتراض دارند و این اعتراض کاملاً برحقّه. اول در مورد قانون میگم، بعد در مورد فرهنگ.

من قبول دارم در قانون ایران زن برده نیست. از اصلی‌ترین آزادی‌ها (یعنی، حق کار، حق مالکیت خصوصی، حق تحصیل، حق رأی و ...) برخورداره. اما شکی نیست تبعیضاتی قانونی علیه‌اش وجود داره و این تبعیض‌ها داره به اصل اسلام ضربه می‌زنه، یعنی باعث رویگردانی یه قشر از مردم کشور از دین شده.

دو دسته تبعیض قانونی علیه زن هست.

اول اینکه زن در فضای عمومی مجبوره بیشتر از مرد لباس بپوسه. قانون مرد رو راحت‌تر گذاشته. به زن یه سختی اضافی تحمیل می‌کنه. این در حالیه که محمد بار اضافی نذاشت. اگه میگه خمار، خمار پوشش عرفی اون زنان بوده. حتی مرد عرب هم در فضای عمومی سرپوش داشته. تبعیضی در کار نیست. محمد انصاف رو نگه می‌داشت. محمد مظهر عدل خدا بود.
اما مشکل این قانون (بهتره بگم این فقهای نگهبان) اینه که ظاهر حکم قرآن رو می‌بینه و به زور سعی میکنه یه چیز رو به زن تحمیل می‌کنه، چیزی که دیگه حتی مظهر عفت هم نیست (به مثال میرزاخانی ارجاع میدم). پس، این قانون مظهر عدالت نیست و
زن‌ها حقّ اعتراض به قانون اجبار حجاب حداکثری دارند.

دوم، تبعیضاتی هم در نهاد خانواده علیه زن هست. قبلا گفتم، مثلا سرپرستی مرد بر زن یا انحصار حق طلاق در دست مردان. در مورد اونها هم نشون دادم عدالت حکم می‌کرده محمد اون‌طوری حکم کنه. مرد بر زن سرپرستی داشته، چون زن به لحاظ معیشتی وابسته به مرد بوده. اما امروز این طور نیست. امروز زن می‌تونه برای بقا وابسته به مرد نباشه. زن می‌تونه از حقوق قانونی خودش استفاده کنه و مستقلا در فضای عمومی برای بقای خودش تلاش کنه. این زن دیوونه است برای خودش آقا بالا سر بگیره؟ چون قانون ایران مرد رو آقای بالای سر زن در نظر می‌گیره و بهش حقوقی میده که مرد لیاقتش رو نداره (بخصوص یه سری از مردان بی‌شعور ایرانی که اصلا ظرفیت ندارند). به نظر نمی‌رسه این چندان با عدالت جور در بیاد. پس، عدالت حکم می‌کنه:
زن‌ها حقّ دارند به این دسته از قوانین خانوادگی تبعیض‌آلود هم اعتراض کنند.

این از بحث قانونی. حالا بریم سراغ فرهنگ.

در فرهنگ ایرانی هم تبعیض علیه زن هست. زن در چشم مرد یه ضعیفه است. شاهد این حرفم محبوبیت فیلم‌فارسی‌های زمان شاه در بین عوامه.

البته کاربر زهرا درست میگه. در ایران همچین مردهایی هم پیدا میشن. اما همه مردها اینجوری نیستند. دختر ایران هم درست میگه. این و این هم واقعیت ماست و فراوانی زیادی داره. من خودم مردهای بیست ساله‌ای دیدم که در نظرشون زن فقط برای کردن بود. با زن‌ها فقط بخاطر مسائل جنسی در ارتباط بودند. اصل زندگی‌شون با مردها می‌گذشت.

این فرهنگ واقعیت ما است و این واقعیت باید بهبود پیدا کنه. مردها باید اصلاح بشن و این وظیفه زن‌ها است که اصلاح‌شون کنند، چون فقط زن‌ها می‌تونن اصلاحشون کنند (برای فهم چرایی این مسأله باید به درباره ظلم نگاه کنید). زن‌ها باید از حکومت بخوان از طریق نظام تربیتی‌اش این واقعیت سمی رو اصلاح کنه و هر مردی که خواهان آزادیه باید همراهی‌شون کنه. پس،
زن‌ها حقّ دارند به این فرهنگ سمی و بیمار مردان اعتراض کنند.

هر جور حساب کنیم، زن‌ها حقّ اعتراض دارند و این اعتراض یه وظیفه برای زن امروزه. پس من میگم،
اعتراض زن به وضعیت تبعیض‌آلود امروز کشور، واجب شرعی و سیاسی است.

کشف «حجاب حداکثری» یکی از راه‌های نشون دادن این اعتراضه. یه قشر مهمی از زنان برای نشون دادن این اعتراض، روسری‌شون رو بر‌می‌دارند. به مدنی‌ترین شکل ممکن دارن اعتراض می‌کنند.

خلاصه اینکه

کشف حجاب حداکثری حرام سیاسیه، چون واقعیت امروز ایران این‌طوریه که این عمل به تفرقه و نفاق هر چه بیشتر کمک می‌کنه. اما کشف حجاب حداکثری حرام سیاسی نیست، چون حقیقت امر اینه که امروز، زن از حقّ اعتراض برخورداره و کسی هم نباید مانعش بشه. پس،
زن حق داره و باید اعتراض بکنه، اما این هم یه وظیفه دیگه است که نحوه اعتراضش نباید به تفرقه و نفاق داخلی دامن بزنه.

تو این شرایط اگه قرار باشه اعتراض سازنده‌ای شکل بگیره، هر دو طرف حکومت و معترضان باید بازی‌شون رو عوض کنند:

معترضان باید به قانون احترام بذارن و حکومت هم باید یه راه قانونی برای اعتراض باز بذاره.

اینها وظیفه است. چون اصل وحدت ملیه.

اگه قرار باشه وحدت ملی حاصل بشه، از طرفی به یه جنبش اعتراضی نیاز داریم که متوجه باشه اعتراض سالم و سازنده چه شکلیه و از طرف دیگه، حکومت مانعی خلاف قانون بر سر فعالیت این جنبش ایجاد نکنه.

پ.ن: واضحه دارم چی میگم؟ اگه نیست یه سر به اتمام حجت من هم بزنید.


ببینیم چی میشه
در کار کلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید