رایزن
رایزن
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

زنگ جامعه‌شناسی: اصلِ خانوادهِ آزاد و چگونگی تحقّقِ آن (2)

قبل شروع: این متن هم در راستای برنامه اعلامی و در ادامه این متن نوشته شده. به این نتیجه رسیدم که یه بخش چهارم هم باید اضافه کنم. در این متن بخش سوم رو میگم که در مورد بیماری فرهنگ و عرف ایرانیه. در متن بعد، میگم حالا باید چه کرد.
خطاب به ارمیا و بهنام: تا الان کامنت‌هاتون رو پاک نکردید. ممنون. لطفا دیگه پاکشون نکنید.

بخش سوم:

یک فرهنگ بیمار

قبل از اینکه به بحث فرهنگی برسم، بهتره در مورد چیزی که تا اینجا گذشته، توضیح بدم.

در این متن ادعا کردم اگه ما عفت نداریم، به دلیل عدم عقلانیت و ظاهربینی مردم این کشوره و نظام هیچوقت با یه تیکه پارچه نمی‌تونه عفت عمومی رو حفظ کنه.

در ادامه در این متن ادعا کردم: «آزادی و عدالت در خانواده ضرورتاً منجر به حفظ و بقاء خانواده میشه. بقاء خانواده ضرورتاً عفت باطنی رو نگه می‌داره و عفت باطنی، حجاب ظاهر رو». یعنی عفت، فرعِ آزادیِ خانواده است.

و در این متن ادعا کردم، به دلیل فرهنگ و عرف بیمار ایرانی، در خانواده عدالت برقرار نیست و به هم ظلم میشه.

حالا ببینیم بیماری فرهنگ ما چیه؟

بیماری فرهنگ ما اینه که مردمش آزاد نیستند. این مردم تسلیم حقیقت نیستند. اسیر جزئیت خودشون‌اند.

البته باید تذکر بدم که من دارم از فرهنگ غالب حرف میزنم. یعنی تمام مردم ایران این نیستند. اکثریت این شکلی‌اند.

این اسارت ایرانی‌ها خودش رو به این صورت نشون میده که در وقت اختلاف، همیشه به جای اینکه در کلام با هم شورا کنند، وارد یه جدل پوچ میشن و در نهایت کسی برنده میشه که یا زور بیشتری داشته باشه و یا بهتر بتونه اکثریت رو فریب بده. پس بیماری فرهنگ و عرف ما اینه که

در این سرزمین، قهر و مکر حاکم‌اند.

وقتی میگم حاکم‌اند، به این معنی نیست که بین این مردم یه ذره عشق و علاقه وجود نداره. علاقه هست، اما این مردم به وقت اختلاف، عشق و علاقه رو فراموش می‌کنند و با غیر خودشون قهر و مکر می‌ورزند. در نهایت، قهر و مکر مشخص می‌کنه اختلافات چطور حل بشن.

ایرن فرهنگ در تمام سطوح سیاسی، اجتماعی و خانوادگی خودش رو بروز میده. در مورد همه‌شون مثال میزنم.

سطح سیاسی:

اگه ایران بین دو انقلاب رو خونده باشید، متوجه میشید حکام قاجار از طریق ایجاد تفرقه و اختلاف بر مردم این سرزمین حکم می‌راندند. نمونه‌اش درگیری‌هاییه که بین دو خاندان هفت‌لنگ و چهارلنگ عشایر بختیاری ایجاد کردند. قاجار با قهر و مکر حکم می‌رانده. یه نمونه خوب دیگه مکر زنان دربار ناصریه که باعث میشه سر امیرکبیر به باد بره.

بیاییم جلوتر، می‌رسیم به رضا قزاق که با در ابتدا با ظاهرسازی (یعنی مکر) دو قشر روشنفکر و مذهبی رو همراه خودش کرد و وقتی پایه‌های قدرتش مستحکم شد هر دو قشر مذهبی و روشنفکر رو حذف کرد (یعنی قهر ورزید).

اگه مثال بیشتری لازمه بگید تا بگم.

سطح اجتماعی:

از همین ویرگول مثال میزنم. چون ویرگول هم یه فضای اجتماعیه.

یکی از خواص ویرگول تا قبل از ماجرای مهسا با همه گل می‌گفت و گل می‌شنفت. یعنی نشون می‌داد که به هر عقیده‌ای احترام می‌ذاره. اما پس از ماجرای مهسا و بروز اختلافات میان دو جبهه موافق و مخالف نظام، یهو شروع کرد به تحقیر و تمسخر و تهدید. حتی تهدید به بستن ویرگول کرد. این آدم در وقت اختلاف به جای اینکه با غیر خودش وارد شورا بشه (یعنی، تسلیم حقیقت باشه) قهر ورزید.

یه نمونه دیگه هم میگم. کاربر ارمیا تا قبل از اینکه با من در زمینه مسائل خانواده و زنان به اختلاف بخوره، رابطه خوبی با من داشت. اما از وقتی من با اعلام فقاهت نظر سایر فقها رو رد کردم، این کاربر با من بد شد. سعی کرد من رو خراب کنه. چطور؟

ارمیا 15 روز پیش زیر تفسیر من بر آیه 59 احزاب، یه مساله در زمینه حد حجاب مطرح کرد. شرح گفتگو اینجاست. خودتون نگاه کنید.

اما مکرش چیه؟

ارمیا سوال می‌پرسه، من جواب میدم.

ارمیا میگه جوابت غلطه. محترمانه ازش می‌پرسم جواب درست چیه.

ارمیا به جای اینکه جواب درست رو بگه، میگه

سوال خوبی پرسیدی ولی چون فقیه شدن خیلی کار ساده ای نیست باید خودت بهش برسی ، یعنی اصلا اجتهاد همین معنی رو میده...

من با لحن خشن ازش میخوام جواب رو به من بده. ارمیا جواب درست رو میگه.

دقت کنید ارمیا در ابتدا میگه جواب رو نمیگم چون خودت باید بهش برسی. اما وقتی خشونت می‌ورزم، جواب رو میگه. پس دلیل اینکه در ابتدا جواب رو نداد، این نبود که میخواسته خودم بهش برسم. چون اگه دلیلش اون بود، وقتی خشونت ورزیدم، جواب نمیداد.

اما جوابی که ارمیا میده، همون جواب منه. یعنی، به دروغ گفته جوابت غلطه و به دروغ گفته جواب درست رو بهت نمیگم چون میخوام خودت بفهمی.

ارمیا از وقتی با من به اختلاف خورده، با من از در مکر وارد میشه.

ارمیا نمیاد با من گفتگو کنه. درست مثل بهنام، فقط می‌خواد خرابم کنه.

من ارمیا رو بلاک کردم. به خودش هم گفتم، بلاکش کردم چون نمی‌خوام بیشتر از این به من و خودش توهین کنه.

کاربر مرتضوی هم با من قهر کرده و اصلا با من حرف نمیزنه.

سطح خانوادگی:

مثال زیاده. از کجاش براتون بگم.

مثلا به خانواده علیرضا نگاه کنید. اینجا در موردشون توضیح داده. بخونید می‌بینید والدین این خانواده از وابستگی مالی علیرضا سوءاستفاده می‌کنند و تلاش می‌کنند با در مضیغه قراردادن علیرضا، این پسر رو سر به راه کنند. علیه علیرضا قهر می‌ورزند چون می‌خوان از علیرضا «یه پسر گل درس خون و سر به زیر» بسازند «که هویت مستقل نداشته باشه و در جواب هر درخواستی بگه «چشم»، کاملا پیرو و مطیع باشه، سرکشی نکنه و در ضمن با جنس مخالف و حتما جامعه هم ارتباط نداشته باشه».

جملات داخل گیومه نقل قول از خود علیرضا است.

مامان خودم به زور می‌خواست از من یه مهندس بسازه. اما من نشدم. برای اینکه نشم، باهاش جنگیدم و نگاهش رو به زندگی عوض کردم.

اگه مثال بیشتری لازمه، در خصوصی بهتون میگم.

اینجا باز هم تأکید میکنم. این در مورد تمام خانواده‌ها صادق نیست. برای مثال چیزی که از خانواده کاربر زهرا دیدم، در این خانواده رابطه خوب و عادلانه‌ای برقراره.

امیدوارم تا الان مشخص شده باشه دارم از چی حرف میزنم.

این فرهنگ و عرف خانواده رو بیمار کرده. باعث شده در خانواده ظلم صورت بگیره. اگه نسل جدید از خانواده گریزانه، به دلیل این قهر و مکره.

پ.ن 1: البته گفتم که مهر و علاقه در عرف و فرهنگ این سرزمین جای داره. اما فقط بین افرادی پیدا میشه که شبیه هم‌اند. مثلا اعضای یه قبیله با هم در برابر غیر خودشون متحداند. روی قبیله خودی تعصب وجود داره.
اون خاص‌ترین خواص ویرگول با اون‌هایی که شبیه خودش فکر می‌کنند، هنوز هم گل میگه و گل می‌شنوه؛ فقط با اون‌هایی قهر کرده که مخالف ظلم به زن‌اند.
پ.ن 2: در متن بعد میگم باید چه کار کرد تا خانواده آزاد بشه.


خانوادهجامعه‌شناسی
در کار کلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید