زهره محمد غفوری·۱۹ ساعت پیششب خستگیشب به ستوه میآیم از زندگی ولی صبح که برخیزم هیچ خبری از آن حس و حال نیست میدانم.صبح که چشم بگشایم فضای خالی آگاهی، هوشیاریِ رخوتناک و کاه…
زهره محمد غفوری·۸ روز پیشبهانهای نیست...حالا از دنیا برگشتهام، از تمام دنیا استعفا دادهام و به همان یک وجب رختخواب و یک کف دست بالشم برگشتم که میتوانم میانشان گم شوم و کسی هم پ…
زهره محمد غفوری·۱ ماه پیشبی حاصلیامروز تمام شد. اما از آن روزهایی بود که حوصلهی هیچ چیز را به معنی اخص کلمه نداشتم و مدام بغض پشت بغض. من از آن آدمهایی هستم که باختن نمی…
زهره محمد غفوری·۲ ماه پیشزندگی یا پوچیزندگی با احساس پوچی؛میان آبی ولی تر نمیشوی. یا سبوهای زیادی هست و تشنهای ولی یارای نوشیدنت نیست. یا بیانگردی شدهای بیزار از گرما و خورشی…
زهره محمد غفوری·۳ ماه پیشاز شایستگیهای خانه داریبه اعتقاد من از بهترین کارهای یک زن خانه دار این است که همیشه سینک ظرفشوییرا تمیز و براق نگهدارد و برق تمیزی به هیچ لک یا زنگار آلودگی ک…
زهره محمد غفوری·۴ ماه پیشباز هم شب...آیا شده که گاهی از سر تفنن یا از سر یک پیگیری مرضی پرواز پری را در هوا دنبال کنی؟ به آن بی قیدی و سبکی و آزادی نگاه کردهای یا در خلال تماش…
زهره محمد غفوری·۴ ماه پیشتصویر تونور افتاده بود روی چشمهایت. روی مژهها. و زیر نور رنگ عوض کرده بودند. و حفرهای درون چشمهات بود که تنگ میشد انگار که زندگی در آن جمع می…
زهره محمد غفوری·۵ ماه پیشیک شب گرم تابستانحالم خوب نیست و برای خوب نبودن اسید معدهام هم همکاری کرده و انگار میخواهد با فوارههای آتش از دهانم بیرون بزند، بگذریم در هوای گرم پتو را…
زهره محمد غفوری·۱ سال پیشواگویههای شبانهجای خالیات شبیه کرختی بعد از خواب در سرم مور مور میشود. و درست همین حس ناخوش است که میتواند وادارم کند تو را در تک تک فرمولهایی که به…
زهره محمد غفوری·۱ سال پیشطلسماین هم سهمی است از روزگار که گهگاه اتفاق، خاطره یا شئ ای که تا سالها خوب تلقیاش کردهایم ناگاه جایش را تغییر دهد و به آزاردهندهترین تبدی…