زهره محمد غفوری·۱۱ روز پیشزندگی یا پوچیزندگی با احساس پوچی؛میان آبی ولی تر نمیشوی. یا سبوهای زیادی هست و تشنهای ولی یارای نوشیدنت نیست. یا بیانگردی شدهای بیزار از گرما و خورشی…
زهره محمد غفوری·۲ ماه پیشاز شایستگیهای خانه داریبه اعتقاد من از بهترین کارهای یک زن خانه دار این است که همیشه سینک ظرفشوییرا تمیز و براق نگهدارد و برق تمیزی به هیچ لک یا زنگار آلودگی ک…
زهره محمد غفوری·۲ ماه پیشباز هم شب...آیا شده که گاهی از سر تفنن یا از سر یک پیگیری مرضی پرواز پری را در هوا دنبال کنی؟ به آن بی قیدی و سبکی و آزادی نگاه کردهای یا در خلال تماش…
زهره محمد غفوری·۳ ماه پیشتصویر تونور افتاده بود روی چشمهایت. روی مژهها. و زیر نور رنگ عوض کرده بودند. و حفرهای درون چشمهات بود که تنگ میشد انگار که زندگی در آن جمع می…
زهره محمد غفوری·۴ ماه پیشیک شب گرم تابستانحالم خوب نیست و برای خوب نبودن اسید معدهام هم همکاری کرده و انگار میخواهد با فوارههای آتش از دهانم بیرون بزند، بگذریم در هوای گرم پتو را…
زهره محمد غفوری·۱۰ ماه پیشواگویههای شبانهجای خالیات شبیه کرختی بعد از خواب در سرم مور مور میشود. و درست همین حس ناخوش است که میتواند وادارم کند تو را در تک تک فرمولهایی که به…
زهره محمد غفوری·۱ سال پیشطلسماین هم سهمی است از روزگار که گهگاه اتفاق، خاطره یا شئ ای که تا سالها خوب تلقیاش کردهایم ناگاه جایش را تغییر دهد و به آزاردهندهترین تبدی…
زهره محمد غفوری·۱ سال پیشزیست شبانه بهترین قسمت زندگی منمیخواهم بخوابم. باید کارهای خانه را انجام دهم. دوست دارم کمی بیرون از خانه وقت بگذرانم، دلم نمیآید بچهها را تنها بگذارم. میخواهم بنویسم…
زهره محمد غفوری·۱ سال پیشنور زندگیروبهروی دیوار نشستهام و نگاهم به تکههای ریز آشغال و لایهی نازک غبار و پرز و مو است که موذیانه و با هوشیاری غریبی حد فاصل فرش و دیوار را…
زهره محمد غفوری·۱ سال پیشاندوه پاییزدر این روزهای پاییزی انگار اندوه را سر بریدهاند و خون بیرنگ و کممایهاش که چون غباری تیره در ذرات هوا ایستاده ملالی در جانم میریزد؛ انگ…