چشم های اشتباهی·۱ سال پیشرمان چشم های اشتباهیپارت_دو #ویلیاماجازه بدین کمکتون کنم.... نونا .... شما فکر کردین همه چیز پوله ... اون موهاش...یهو از خواب پریدم و دیدم توی تختم با دستام چ…
چشم های اشتباهی·۱ سال پیشرمان چشم های اشتباهی👸🏻 پارت_2 #الیزابتبه لطف نور خورشید نتونستم بیشتر بخوابم انگار تا بیدارم نکنه دست بردار نیست هرچقدرم لحافو روی سرو چشمام میکشیدم باز یه…
چشم های اشتباهی·۱ سال پیشچشم های اشتباهیپارت_1 #ویلیام+یک وجب دو وجب نه انگار زیاد شد یه وجب و نیم بهتره برای دور بازو اینطور نیست سرورم دیگه صداش زیادی رو مخ بود - اگه تموم شد می…
چشم های اشتباهی·۱ سال پیشچشم های اشتباهی👸🏻 پارت_1 #الیزابتنسیم ملایمِ صبحگاهی دستی به صورتم کشید و انگار قصد داشت چیزی رو باهام درمیون بزاره ،این بار که نزدیک شد بادقت تر و با گ…