ترس چیزی غریزی در دیانای ماست. ترس باعث میشود که از خود حفاظت کنیم و انگیزه داشته باشیم. ترس برای بقای ما ضروری است، اما زمانی که کنترل کار را از دست ما خارج میکند، اتفاقات متفاوتی رخ میدهد. اگر از حوادث ناگواری که ممکن است رخ بدهند بترسیم و دست از زندگی کردن به شیوه عادی بکشیم، چه اتفاقی میافتد؟ اضطراب به چه معنی است؟ علم روانشناسی مدرن و فلسفه مکتب بودا مکمل هم هستند و راهحلی که برای این معضل ارائه میکنند، برای همگان قابل استفاده است.
لوئیزا می الکات:
«من به جای اینکه از طوفان بترسم، یاد میگیریم که کشتی خود را در هر هوایی چگونه برانم.»
ترس و اضطراب با هم ارتباط دارند، اما مفاهیم یکسانی نیستند. ترس در لحظه رخ میدهد – در پاسخ به یک تهدید خاص – در حالی که اضطراب ناشی از پیشبینی است. اضطراب به مفهوم ترس از وقوع احتمالی اتفاقات ناگوار در آینده است. ترس و اضطراب بر عملکرد بسیاری از انسانها تاثیر منفی میگذارد. در واقع، اختلالات اضطرابی از شایعترین اختلالات روانی هستند که حدود ۱۸٪ جمعیت افراد بزرگسال کشوری مثل ایالات متحده را تحتتاثیر قرار میدهند. البته باید یادآور شد که خیلی از افراد هم هستند که اگر چه طبق معیارهای روانشناسی در محدوده ابتلا به اختلال اضطراب قرار نمیگیرند، اما در واقع زندگیشان به خاطر تجربه احساس ترس، همراه با محدودیتها و موانع مختلف است. برای مثال ممکن است ما از وقوع دعوا و اختلاف، قرار گرفتن در موقعیت جدید، اشتباه کردن و غیره بترسیم. زمانی که چنین ترسهایی توانایی ما برای برقراری ارتباط با دیگران، دنبال کردن اهداف و استفاده از تمامی پتانسیل زندگی را مختل کنند، دچار رنج و مشکل میشویم.
اجتناب یک واکنش منطقی به هر چیزی است که احساس ترس را در ما برمیانگیزد. اجتناب علامت خوبی برای یادگیری از آن تجربهای است که باعث ترس میشود. به مزیت تکاملی این رفتار فکر کنید: ترس باعث میشد تا اجداد غارنشین ما به شکل منطقی از حضور در آخرین مکانی که یک ببر یا خرس دیده شده است، بپرهیزند. در واقع پشت واکنش ترس، یک عقلانیت و حکمتی نهفته است.
اما وقتی ما خودمان را در شرایطی میبینیم که واقعا تهدیدکننده نیست و بااینحال باعث برانگیخته شدن واکنش اجتناب میشود، چه اتفاقی میافتد؟
...
ادامه این مقاله را در سایت مایندوی مطالعه کنید.
منبع: سایکالیجی تودی