بحثی فیالبداهه بین معاون رئیس جمهوری ایالات متحده ریچارد نیکسون و دبیر اول اتحاد جماهیر شوروی نیکیتا خروشچف در افتتاحیه نمایشگاه ملی آمریکا در پارک سوکولنیکی در مسکو در ۲۴ ژوئیه ۱۹۵۹ اتفاق افتاد که به «مناظره آشپزخانه» شهرت یافت.
تابستان ۱۹۵۹، ششسال پس از مرگ استالین، مردی که خواسته بود به جبر و زور و اعدام و تبعید همه مردم شوروی را شبیه به هم کند، ایالات متحده، دشمن اصلی استالیندوستان، در مسکو «نمایشگاه ملی آمریکا» را برگزار کرد. هدف، نمایش زندگی مردم آمریکا بود؛ خانههایشان، پوشش و سر و وضع آدمها، تجهیزات پیشرفته در آشپزخانه، نحوه خریدکردن، رفتار فروشنده، سازنده و کارفرما با مشتریها و اساسا نشاندادن آنچه رنگ و تنوع و انتخابهای شخصی با زندگی و روان آدمها میکند.
هزاران شهروند روس از این نمایشگاه دیدن کردند، با نگاههایی مات و مبهوت در حالیکه ششسال از استالینزدایی در شوروی میگذشت؛ مردی که خواسته بود خواستهها، گفتهها، ایدهها، فکرها و حتی خوردن و پوشیدن و حرفزدن انسانها را عین هم کند.
نیکسون خطاب به خروشچف:
تفاوت آمریکا با شوروی این است که مردم خودشان نوع خانه، غذا و پوشش خود را انتخاب میکنند.
خروشچف خطاب به نیکسون:
ما همین حالا این چیزها را در خانههایمان داریم و تا هفتسال دیگر از سطح تکنولوژی شما جلو میزنیم و منتظرتان میمانیم و برایتان دست تکان میدهیم تا به ما برسید.
ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا برای افتتاح این نمایشگاه، نیکیتا خروشچف، دبیر اول حزب کمونیست را دعوت کرد و با او در میان فراوانی کالاها و تنوع رنگها چرخید و گفت: «در کشور ما هیچکس در بالاترین مقام دولتی تصمیم نمیگیرد مردم چه بپوشند، چه بخورند و در چه نوع خانههایی زندگی کنند. ما برای مردم حق انتخاب قائل هستیم. این تفاوت ما با شماست.»
خروشچف که هاج و واجی بازدیدکنندگان را میدید و اختراعهای جدید در قالب وسایل خانه و آشپزخانه گیجاش کرده بود، با تمسخر جواب داد: «ما همین حالا این چیزها را در خانههایمان داریم و تا هفتسال دیگر از سطح تکنولوژی شما جلو میزنیم و منتظرتان میمانیم و برایتان دست تکان میدهیم تا به ما برسید.»
معاشرت و مکالمه این دو مقام سیاسی در آن روز به «مناظره آشپزخانه» شهرت یافت؛ در مکانی که روسها اجازه نداشتند غذاها و خوراکیها را مزه کنند، شگفتزده ماشینهای لباسشویی و اجاقگازهای چند شعله را تماشا میکردند در حالی که بیشترشان هنوز در خرابههای اتاقهای شراکتیِ نمور ساختمانهای کهنه زندگی بیآب و بیبرق را میگذراندند و در صفهای طولانی کوپنی وقت میگذراندند تا فقط یک کالا از میان همان یک کالا را به دست آورند.
خروشچف به جای عملیکردن وعده ۷سالهاش، چهارسال بعد از این مناظره دیگر روی کار نبود و گرچه صنعت موشکسازی و فضا در شوروی رو به پیشرفت بود ولی مردم حتی در داشتن ظروف معمولی آشپزخانه و پنیر و سوسیس و آرد انتخابی نداشتند.
با این حال، فقر دیگر نمیتوانست مثل دوران استالین زیباسازی شود و بیشتر مردم دیگر فهمیده بودند این رنگارنگی و تنوع و حق انتخاب است که جهان را نگه میدارد، نه یکدست کردن آدمها، پوششها، رفتارها و ایدهها.
بر اساس قراردادی که پس از پایان دوره استالین در سال ۱۹۵۸ بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا امضا شد، مجموعهای از برنامههای نمایشگاهی بین دو کشور اجرا شد؛ طبق این قرارداد «نمایشگاه ملی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» در سال ۱۹۵۹ در مرکز همایشهای نیویورک برپا شد و پس از آن «نمایشگاه ملی آمریکا» در مسکو برگزار شد.
این دوران، دوران عبور از خط قرمزهای استالین، اشتباهخواندن تصمیمهای رهبر سابق شوروی، استالینزدایی و تلاش برای معاشرت و گفتوگو با آمریکا بود؛ دشمن شماره یک استالین که حالا اجازه داشت شادی و فراوانی و تنوع و تکنولوژی و حق و حقوق عادی یک شهروند را در کشوری غمزده و فقیر و گرسنه و عقب نگهداشتهشده به نمایش بگذارد. کشوری که سالها برخلاف روش و منش و سبک زندگی پر ریختوپاش رهبران و مسئولان و اعضای بلندمرتبه حزب کمونیست و فرزندانشان با این ایده رهبری و هدایت شده بود؛ همه باید در فقر و نداری و بیانتخابی و کمبود و گرسنگی شبیه هم باشند و کسی نباید از کسی بیشتر و بهتر و متنوعتر داشته باشد یا متفاوتتر زندگی کند.
منبع: گوشه
۱- سه شبکه تلویزیونی بزرگ آمریکایی مناظره آشپزخانه را در ۲۵ ژوئیه ۱۹۵۹ پخش کردند. شوروی بعدا اعتراض کرد، زیرا نیکسون و خروشچف توافق کرده بودند که این بحث باید همزمان در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی پخش شود و شوروی گفته بودند که تا زمان آماده شدن برای پخش این نوار را پیش خود نگه میدارند (احتمالا برای سانسور). این مناظره در تلویزیون مسکو در تاریخ ۲۷ ژوئیه پخش شد، البته در اواخر شب و فقط با ترجمه سخنان نیکسون.
۲- به نظرتان شوروی در نمایشگاه متقابل خود در آمریکا (نمایشگاه ملی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در مرکز همایشهای نیویورک) چه ارمغانی، چه سورپرایزی برای مردم آمریکا داشت؟!
۳- شوروی با آن وضع اسفناک مردمش، ابرقدرت هستهای، نظامی و فضایی بود. اکنون در قرن ۲۱م در خاورمیانه کشوری داریم که پا جای پای شوروی گذاشته و البته ابرقدرت هم نیست. اسم نمیبرم تا آبرویش حفظ شود.
۴- همان کشور که اسمش برده نشد، الان در قرن ۲۱م افسارش را داده به دست جنازه شوروی!
۵- در همان کشور که اسمش برده نشد برای ارضای مغزی عرزشیهایش کتابی منتشر شده با عنوان «صعود ۴۰ ساله» که یعنی ۴۰ سال است مداوم و پیاپی دارد صعود میکند!!!
۶- همان کشور که نام نبردم طبق سند چشمانداز بیست سالهاش باید در سال ۱۴۰۴ رتبه یک منطقه باشد. اکنون نیمه سال ۱۴۰۲ است و اما مهمترین بحث آنجا این است که آیا زنان «باید» یک تکه پارچه روی سرشان باشد یا نباید باشد! موضوع درجه دوم اهمیت هم تلاش عزتمندانه (!) برای آزاد کردن ۶ میلیارد دلار پول خودش در کرهجنوبی برای خرید غذا و داروست.
۷- برای فهم بهتر شباهتهای شوروی و کشور نام برده نشده به این نوشتهی دستانداز هم سر بزنید: بررسی اقتدار نظامی ***
سیل دارد همه چیز را میبرد، دانشگاه را هم.
از سند چشمانداز بیست ساله ایران چه خبر؟
هر چیزی به این خبر اضافه کنیم به آن لطمه زدیم
از رابطه با غرب به رشد و توسعه میرسیم یا از گرایش به شرق؟
ایران و سرمایهداری مافیایی: نمونهی خاوری