علی‌آقا
علی‌آقا
خواندن ۳ دقیقه·۶ ماه پیش

پلیس داریم تا پلیس

هفده سال پیش چیزکی نوشتم و از پلیس سوئد تعریف کردم، در این نشانی.‏ و اکنون باز باید بنویسم:
پلیس داریم تا پلیس
پلیس داریم تا پلیس

شیوا فرهمند راد | روز اول ژانویه امسال در یخ‌بندانی شدید که به‌زحمت می‌شد در پیاده‌روها راه رفت، روی یخ و برف ‏کوبیده کف پیاده‌رو پاکتی حاوی بیش از ۸ هزار کرون پول نقد پیدا کردم (حدود ۱۰۰۰ دلار) هیچ ‏جانداری در آن اطراف نبود. همه از شدت سرما به لانه‌هایشان پناه برده‌بودند.‏

خب، حالا چکارش کنم؟ بعد از همهٔ انواع فکر و خیال‌ها که خودتان می‌دانید، و سنجیدن همهٔ ‏جوانب، مطابق قانون و به وظیفهٔ شهروندیم عمل کردم: اگر محل پیدا کردن آن چیز، صاحب دارد، مثل ‏مدرسه، بازارچه، سینما، اتوبوس، ایستگاه اتوبوس و... باید آن را به گردانندهٔ محل بدهید، وگرنه باید ‏به پلیس تحویلش بدهید.

پس‌فردایش رفتم به ادارهٔ پلیس محل و ساده‌لوحانه (!) پاکت را دودستی ‏تحویل دادم! دختر جوانی که در باجهٔ پلیس نشسته‌بود، و همچنین همکارش، باورشان نمی‌شد، و با ‏چشمانی گردشده دست کم دو بار پرسیدند:

- یعنی تو، این‌قدر پول روی زمین پیدا کرده‌ای، و ‏آورده‌ای و می‌دهی به پلیس؟!

- خب، آره!‏

اگر محل پیدا کردن پول و غیره صاحب داشته‌باشد، مثل مواردی که برشمردم، شما که آن را پیدا ‏کرده‌اید، هیچ حقی بر آن ندارید و هیچ ادعایی نمی‌توانید بکنید. همهٔ حقوق متعلق به صاحب محل ‏است. اما اگر مثل مورد من، جای بی‌صاحبی باشد، می‌توانید درخواست مژدگانی بکنید، بنا به ‏رسم حدود ۵ درصد، و می‌توانید بخواهید که اگر صاحبش تا سه ماه پیدا نشد، خودتان آن را تصاحب ‏کنید.‏

فکر کردم که این پول بی‌زبان را که می‌دهم و می‌رود، همه چیز مهیاست که پلیس فاسدی آن ‏را به جیب بزند، و من اگر به شکلی پی‌گیری کنم، می‌گویند که صاحبش پیدا شد و تحویلش گرفت. ‏فکر کردم که خب، پس تقاضای مژدگانی می‌کنم تا از یک لحاظ قدری محکم‌کاری شود. اما دختران ‏پلیس گفتند که دادن مژدگانی اجباری نیست، و نمی‌توانند قولی در آن زمینه بدهند! فکر کردم که ‏پس درخواست می‌کنم که اگر صاحبش پیدا نشد، پول را به من بدهند، تا به جیب پلیس نرود! اما ‏هیچ قبض رسیدی به من نمی‌دادند که من روزی بتوانم موضوع را دنبال کنم.

با سماجت توانستم از ‏فرمی که پر کرده‌بودند و در آن فقط مشخصات من بود به اضافهٔ درخواست مژدگانی یا تمامی پول ‏اگر صاحبش پیدا نشد، یک کپی بگیرم. اما در آن هیچ صحبتی از مبلغ پول هم نبود! یعنی کشک! ‏یعنی هیچ معلوم نبود من چه مبلغ و کی و کجا پیدا کرده‌ام و کجا تحویل داده‌ام. بدون مهر و امضا و ‏حتی سربرگ پلیس! حسابی کلاه سرم رفت!‏

به خانه که رسیدم، توی دو گروه فیسبوکی مربوط به محلمان آگهی نوشتم که پول پیدا کرده‌ام و داده‌ام به پلیس.

این‌ها را برای دوستان که تعریف کردم، بعضی‌شان به ریش من خندیدید. خود من هم از اولش تا ‏آخرش هیچ ته دلم قرص نبود و خودم هم به ریش خودم می‌خندیدم! با هم گفتیم: حالا سه ماه ‏صبر می‌کنیم...‏

روز سوم آوریل که درست سه ماه می‌شد، هیچ خبری نشد. فکر کردم که یا پلیسی آن را بالا ‏کشیده و یک لیوان آب خنک هم رویش خورده، یا در بهترین حالت شاید صاحبش پیدا شده، پول را ‏تحویل گرفته، و میل نداشته مژدگانی به من بدهد. پس بی‌خیال... و راستش به‌کلی فراموشش ‏کردم.‏

اما...

امروز یک اس.ام.اس آمد از پلیس: لطفا شماره حساب بدهید برای واریز مبلغ ۸ هزار و ‏خرده‌ای کرون (تا دینار آخر) پول پیدا شده [که صاحبش پیدا نشد]!

جل‌الخالق! چه خوب است که بتوان به دستگاه‌های حیاتی یک جامعه اعتماد کرد! چه حس ‏دلپذیری‌ست! درود بر پلیس سوئد! درود بر اخلاق اجتماعی و سلامت جامعه سوئد!‏

منبع


https://virgool.io/@mrali/ya3xyhhws10w

سایر مطالب:

از قرارداد کرسنت چیزی می‌دانید؟

سنگاپور آفریقا و درس‌های آن برای ایران

آمریکا در آشپزخانه به جنگ شوروی رفت!

آیا غربی‌ها لاشی هستن؟ بیایید برویم یوتیوب

آیا تجاوز جنسی در سوئد از خاورمیانه رایج‌تر است؟

شیوا فرهمند راد، تلخی جاری در زندگی یک نسل

آیا ایران امکان «چین اسلامی» شدن را دارد؟

گرفتن بی‌حجابان واجب‌تر است یا دزدها؟

خاطره‌ای تاثربرانگیز: آذریِ غریب...

فرار مغزها به دانشگاه دلفت

چرنوبیل

پلیسسوئدایرانامنیتجامعه
بیشتر مطالب این صفحه بازنشرند چون به نظرم ارزشش را دارند. علی حسین‌زاده هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید