بروکلین قبل از هر چیز در باره تمدن جدید آمریکاست؛ دلایل پویایی و رشدش. همین طور در باره علت سکون و درجا زدن ایرلند. با دختر جوانی به نام آیلیش در ایرلند خلوت، تاریک و بی روح آشنا می شیم که قصد مهاجرت به آمریکا رو داره. با رنج و سختی سفر کنار می آد و خودش رو به آمریکا می رسونه. سرزمینی شلوغ با مردمانی فعال. در پانسیونی ساکن می شه که گروهی از دختران مهاجر با او هم خانه اند و با آنها سر میز شام آشنا می شیم. میزی که پیرزن صاحب پانسیون در صدر، و دختران در دو گروه ، با جایگاه ثابت در طول فیلم، در چپ و راست میز می شینن . آیلیش دچار غم غربت شدیدی می شه ولی به تدریج باهاش کنار می آد و با ثبت نام در کالج و آموزش دیدن و با پاسخ مثبت به عشق جوانی ایتالیایی، کم کم خودش رو پیدا می کنه. خبر مرگ خواهرش دوباره متلاطمش می کنه و با اصرار جوان ایتالیایی قبل از بازگشت به ایرلند با او ازدواج می کنه.
آیلیش در بدو بازگشتش به ایرلند تمایلی به موندن نداره اما به تدریج با پیدا شدن یک موقعیت شغلی خوب و آشنایی با جوانی موقر و متمول، روح و شور تازهای در ایرلند می بینه. او، در حالی که نمی تونه پاسخی به نامه های همسرش بده،آروم آروم تصمیم به موندن می گیره ولی با حرف هایی که پیرزن مغازه دار بهش می زنه به خودش می آد و در می یابه که امکان تغییر در ایرلند وجود نداره.
به زعم فیلم آمریکا به دلیل تنوع نژادی و فرهنگی، جمعیت، آزادی و امکان آموزش دیدن؛ فرصتی برای زایش فرهنگی و ایجاد زندگی بهتر برای کسانی که تلاش می کنن و در عین حال شایسته اند، فراهم می کنه؛ به شرط این که بتونن خودشون رو با شرایط جدید وفق بدن و از گذشته شون جدا بشن. همه آدم ها در فیلم موفق نیستن دخترانِ در جستجوی همسر پانسیون، و مردان آواره و دلتنگ نوانخانه از این دسته اند.
ایرلند سرزمین اصلی همه این آدم هاست ولی در آنجا به دلیل یکنواختی، پای بندی کورکورانه به اصول و تغییر ناپذیر بودن نهادها و مهم تر از همه ذهنیت بسته آدم ها، امکان رشد پویایی و زایش وجود نداره و مرگ خواهر آیلیش و تنهایی مادرش استعاره ای برای این مفهومه.
بروکلین در ستایش آموزش هم هست. آیلیش با آموزش دیدن به آدم موفق تری تبدیل می شه. آموزش حسابداری،آموزش برخورد با آدم ها در فروشگاه، آموزش خوردن اسپاگتی و حتی پوشیدن مایو برای شنا.
آمریکای بروکلین در مقایسه با ایرلند برای من یادآور تهران در مقایسه با بقیه شهرستان هاست. همین طور یاد آور حرف های استادی یهکه می گفت آمریکا به دلیل عدم پیشینه تاریخی به راحتی همه چیزهای جدید رو جذب می کنه.