وحيد احسانی
وحيد احسانی
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

قلّۀ ولایت (۷)

در ادامۀ بخش پیش، در این قسمت نیز به کارهایی اشاره می‌شود که علی (ع) از طریق آنها می‌توانست از بروز شکست (کُشته‌شدن، از دست‌رفتن خلافت، قرارگرفتن جایگاه تفسیر رسمی دین در دستان بنی‌امیّه و خطرات زیادی که خانواده و بازماندگانش را تهدید می‌کرد) جلوگیری کند امّا چون به اصول اخلاقی، انسانی و شرعی پایبند بود، چنین نکرد.

برای شروع، نیاز نبود مخالفانی را که آشکارا در حال توطئه‌چینی بر علیه او و نظام سیاسی‌اش بودند دستگیر کند؛ کافی بود «عدم جواز دستگیری قبل از ارتکاب به جرم» را با صراحت و برای عموم اعلام نکند و یا لااقل تأکید نکند که این مسئله در مورد مخالفان نظام سیاسی نیز صادق است [۱].

برای شروع، ضرورت نداشت به یارانش بگوید «فحّاشی به دشمنان جایز است و ثواب دارد» بلکه کافی بود عکس آن را با صراحت اعلام نکند [۲].

برای شروع، لازم نبود از خاطیان و دشمنانی که دستگیر می‌کند تحت فشار و شکنجه اعتراف بگیرد، یا حتّی رویش را بچرخاند که زندان‌بانان بدون اینکه او بداند، چنین کارهایی بکنند، کافی بود به‌صورت عمومی اعلام نکند که «اعترافی که در خفا و تحت فشار گرفته شده باشد، معتبر نیست» [۳].

پانویس‌ها

[۱] علی (ع) تمام رانت‌ها و سهمیه‌هایی را که پیش‌ازاو با عناوین دینی (زودتر اسلام‌آوردن، شرکت در جنگ‌ها و ...) برقرار شده بود قطع کرد. طلحه و زبیر از کسانی بودند که نمی‌توانستند با این مسئله کنار بیایند؛ از هر دری وارد شدند نتیجه نگرفتند تا اینکه گفتند به قصد زیارت خانۀ خدا می‌خواهیم سفر کنیم. برخی اصحاب حضرت به او گفتند که اینها دروغ می‌گویند؛ می‌خواهند بر علیه تو عِدّه و عُدّه جمع کنند و بشورند؛ همین الان دستگیرشان و از بروز فتنه جلوگیری کن. امیرالمومنین (ع) فرمود: «ای فرزند عباس! آیا به من دستور می‌دهی قبل از نیکی و احسان، به ظلم و گناه اقدام کنم و بر اساس گمان و اتهام قبل از ارتکاب جرم مؤاخذه کنم؟!» (شیخ مفید، الجمل، مکتبهْ الاعلام الاسلامی، ص ۱۶۶- ۱۶۷).

مشابه همین واقعه در زمان دیگری در برخورد با خریت‌بن راشد پیش آمد. او که از اصحاب علی (ع) بود، پس از ماجرای حکمیت به امام گفت: «به خدا سوگند! از این پس دستوراتت را اطاعت نخواهم کرد، پشت سرت نماز نخواهم خواند و از تو جدا خواهم شد». عبدالله بن قعین دربارۀ او با امام صحبت کرد. علی (ع) فرمود: « «او را رها کن! اگر حق را پذیرفت و بازگشت، از او می پذیریم و اگر خودداری کرد، او را تعقیب می کنیم.» عبدالله گفت: «چرا اکنون او را نمی گیری و در بند نمی کنی؟» امام(ع) پاسخ داد: «اگر این کار را با هر کس که به او گمان بد داریم، انجام دهیم، زندان‌ها را از آنها پر می‌کنیم و من برای خود جایز نمی‌دانم که بر مردم یورش برم و آنان را زندان و مجازات کنم تا اینکه مخالفت خود را با ما اظهار کنند [به مبارزۀ مسلّحانه بپردازند]» (ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، ج۱، ص ۳۳۲-۳۳۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج۴، ص۸۸)

[۲] امیر مؤمنان(ع) هنگامی که در جنگ صفین مشاهده کرد یارانش در مقابل فحاشی لشکر معاویه، اقدام به فحاشی می‌کنند، فرمود: «من برای شما نمی‌پسندم که دشنام‌دهنده باشید، ولی اگر شما کارهای آنها را توصیف کنید و حالشان را باز گویید در گفتار راست‌تر و در برکناری خودتان از گناه و سرزنش آنها رساتر خواهد بود. به جای دشنام دادن به آنها، بگویید: بارخدایا! خون‌های ما و آنها را حفظ کن و میان ما و آنها صلح و آشتی برقرار فرما و آنان را از گمراهی به هدایتشان رسان تا هر کس حق را تشخیص نداده است، بشناسد و هر کس حریص در کجروی و دشمنی است از آن بازگردد» (نهج البلاغه خطبه ۱۹۸).

[۳] امام علی (ع): «مَنْ أَقَرَّ عِندَ تَجرِیدٍ أَو حَبسٍ أَو تَخوِیفٍ، أَو تَهدِیدٍ فَلا حَدَّ عَلَیهِ» (کسی که در حال فقدان ارتباط با مردم [برخی «برهنه‌کردن یا شکنجه» ترجمه کرده‌اند] یا زندان یا ترساندن یا تهدید، اقرار کند، بر او حد جاری نمی‌شود [و چنین اعترافی اعتبار ندارد]). قرب الاسناد، ص. ۵۴.

ادامه دارد ... (به امید خدا)


بخش‌های پیشین: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶


سایر یادداشت‌هایم را می‌توانید از طریق پیوند‌های زیر ببینید:

کانال تلگرام

صفحه‌ام در اینستاگرام (فعّال نیست)

صفحه‌ام در ریسرچ‌گیت (مقاله‌های علمی)



امامتولایتامام علیحکومتعدالت
دکتری توسعه کشاورزی، فعّال فرهنگی اجتماعی، یادداشت‌نویس! کانال تلگرام: https://t.me/notesofvahidehsani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید