تولد خانِ بزرگ ویرگول، جناب دست انداز الدوله+بروزرسانی3


یک یک یک. شما را یاد چه می اندازد؟

امروز میخواهیم ماجرای پیدایش موجودی را بررسی کنیم که در تاریخ یک یک یک به هستی گام نهاده. این موجود که از پیوند آتنا -ایزد بانوی خرد و دانایی – و آژو – خدایگان ویرگول و پرانتز و آپستروف- متولد شده است. از خدایان پست های طولانی و دیالوگ های عریض و طویل به همراه رسانه های متنوع و خیره کننده و روشنگری و کل کل و مسدودیت زدایی است. در تواریخ ویرگولی آمده که گویی چون حضرتشان می خواستند به دنیا بیایند و حضرت آتنا ایشان را میخواست بزاید بر سوار اسب سفید تک شاخ خدای ویرگول –پراید-ببوده اند و چون از روی دست اندازی طبیعی و عظیم بگذشتند پا به عرصه ی وجود گذاشتند و در خانه به نام دست انداز خوانده می شدند.

خب برویم نامه های به دست آمده در یک سفر جنگلی را مرور کنیم که هر یک از آن ها را که به زبان های کهن و پارینه سنگی و خط میخی و تورانی نوشته شده بود را به زبان روان برای شما ترجمه کردیم...

آذرخش عزیزی:

و امّا راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شِکرشِکن شیرین‌گفتار و خوشه‌چینان خرمن سخن دانی چنین آورده‌اند که امروز روزی بس بزرگ و با سعادت بوده و تولد یکی از بزرگان و صاحب سخنان و چالش پروران و نکته سنجان و دلسوزان و هدیه دهندگان و حال خوب‌کنان و ناب معرفی کنان و حواسشون به همه چیز باشگان و با معرفتان و ماجراهای شگفت‌انگیز سازان و کتاب و فیلم و موسیقی و پادکست جذاب (نه از اون جذاب‌های بالای 18) معرفی کنان و آثار خلاقانه تولید کنندگان (خرده خلاقیت به قول ایشون) و دست از سر کچل موسسان ویرگول برنداران و امتحان کنندگان و پست خوب توصیه کنندگان و هدرزاده سازانِ کاردرست ویرگوله. منم به نوبه خودم سالروز ولادت این دوست عزیز و گرامی و با معرفت و 6 ساله (امیدوارم 120 سال دیگه ادامه داشته باشه) و همه چیز تمام رو تبریک می گم و امیدوارم که سالیان سال با خوشی و سعادت و سلامت و موفقیت در کنار خانواده محترم زندگی با عزت داشته باشن و ما هم مثل همیشه از حضور ایشون بهره‌مند بشیم و انگیزه نوشتن و بودن توی ویرگول رو داشته باشیم. جا داره که در این روز با شکوه، با احترام ترانه‌ای رو تقدیم ایشون کنم. امید که مورد توجهشون قرار بگیره:

تولد، تولد، تولدت مبارک

مبارک، مبارک، تولدت مبارک

بیا شمع هارو فووووووووت کن

که 1200000000 سال زنده باشی

حیوان ناطق:

سلام جناب دست انداز

حال شما احوال شما؟ خوبین؟ ان شاء الله که سال فوق العاده ای براتون باشه و حالتون خوب باشه.

شما برای من و سایر بچه ها مثل پدر بودین و حامی ما بودین. خیلی خوشحالم از اینکه با شخص با فرهنگی مثل شما و قلم قدرتمندتون آشنا شدم.

از اون جایی که تولدتونه و من از این بابت هم خوشحالم، بهتون تبریک می گم و امیدوارم خدا براتون عمر طولانی در نظر گرفته باشه.

پیشاپیش ماه رمضانتون هم مبارک باشه:)

بعد از غول سبز جناب شرک (حیوان ناطق) با پسر جنگلی و چموشی با کلاهی بر سر که رویش حرف های داغانی به زبان انگلیسی نوشته شده بود مواجه شدیم. آمدیم آدرس خروجی جنگل را ازش بپرسیم به ما محل نداد و پشتش را به ما کرده و گفت اصلا باهاتون قهر قهر تا روز قیامت هستم. تا این را گفت به ما الهام شد نام ایشان اصالت است و اگر بپرسیم آدرس خروجی جنگل کجاست میگوید که در قانون نیامده که من جواب سوال شما را بدهم. پس به راه خود ادامه دادیم تا اینکه به نامه ای افتاده بر روی زمین رسیدیم. نامه را برداشته و بی اجازه باز کردیم که در آن نوشته بود:

اصالت:

سلام جناب دست انداز عزیز

امیدوارم که حالتون در این روز پر برکت احسن الحال باشه، به نوبه خود تولدتون رو تبریک میگم و امید است در زندگیتون همیشه شادی فراوان باشد.

با اینکه آشنایی کمی با شما دارم اما در این وقت کم بسیار علاقمند شدم به تفکرتون و ان‌شاءالله که با همین قدرت رو به جلو حرکت کنید.

پر حرفی نمیکنم و در کلیت کار آرزو میکنم از تمام دست انداز های زندگیتان به خوبی گذر کنید.

دوستدار شما Esalat

چون دیدیم زمین و زمان ، چشمه و رود خروشان که هیچ حتی اصالت هم این روز را عزیز و گرامی می دارد و تبریک همی گوید ما هم دست به قلم شده و نامه ای نوشتیم از برای تبریک تولد حضرتش چه بسا گره ای از زندگیمان باز شده یا شفایی چیزی حاصل شود.

سید مهدار بنی هاشمی:

السلام علیک یا دست انداز من لا دست انداز له. اهلا و سهلا. عربا تو صحنن. و من این کاربر کوچک ویرگولی سالگرد تولد شما را تبریک گفتندی و آرزوی سربلندی و موفقیت شما را همی کردندی و خدا را سپاس گفتندی که بنده را با حضرتشان آشنا کردندی.

تولدتان مبارک .. صد سال به این سال ها !

مجنونِ لیلا:

سلام جناب دست انداز عیدتون مبارک??

در آغازین روز سال، برای شما خیر و سعادت را از آستان جانِ جهان مسالت دارم.

ارمغان روز های سال جدید برای شما،آرامشی باشد از جنس خدا؛آرامشی بینهایت که هیچگاه تمام نشود.

امروز مسن ترین فرد زندگی قبلی تان و

جوان ترین فرد زندگی پیش رویتان هستید،

این نقطه عطف بر شما مبارک ویرگولی محترم!

✍مجنون لیلا

شخص دوم غائب:

میلادتون بر همه‌ی دوستدارانتون مبارک?

الهی کنار عزیزانتون سلامت و سربلند باشین?

فاطمه بخشی:

سالروز تولد برای همه ما نقطه عطفی است تا لحظه ای توقف کنیم و نگاهی به مسیری که پیموده ایم بیندازیم. دستاوردها و ناکامی هایمان را ببینیم و بسنجیم. خود را قیاس کنیم با آنچه که هستیم و آنچه که میتوانستیم باشیم. بنگریم که بر مدار کمال هستیم یا بر مسیر زوال و خوشا به حال آنکس که همچون شما با یافتن گوهر ناب استعداد نویسندگی و بهره وری از آن در بهترین مسیر ممکن که همانا مسیر آگاهی بخشی و روشنگری است به بهترین شکل ممکن در مسیر کمال حرکت کند.

جناب دست انداز عزیز، بدون شک شما در قلب من و بسیاری از دوستان ویرگولی جا دارید. تولد انسان های وارسته ای همچون شما را باید در تمام روزهای سال جشن گرفت.

نهال عمر تو ای دوست همیشه رعنا باد

بهار حسن تو بی آفت از خزان ها باد

هماره شمع وجود تو روشنایی بخش

همیشه روشنیت گرم و محفل آرا باد

تولدتان مبارک?

ارادتمند همیشگی شما

فاطمه بخشی

میراحمدی:

دست انداز بدون هیچ منتی با وجود مهارتشون در نوشتن به اکثر پست ها توجه می کنند و نظر می گذارند. این فروتنی ایشون رو نشون میده.

خدا قوت بهشون.

طاهره:

سلام آقای دست انداز

تولدتون مبارک?

واقعا خیلی خوشحالم که به این دنیا اومدید و من تونستم با شما و ویرگول اشنا بشم?

شما برای ما ویرگولیا حکم پدر رو دارین و پر از خوبی و تجربه هستید

قلمتون هم که پر از جذابیت و زیباییه و واقعا در نویسندگی برای من الگو هستید??

الهی که سایه شما همیشه رو سر خانواده،ویرگول و ویرگولیا باشه?

ارادتمند طاهره کردی?

جوجه تیغی:

جناب محسنی عزیز! همان‌قدر که جاده بدون دست‌انداز می‌تواند برای رانندگانِ در مسیر خطرناک و آسیب‌زا باشد، ویرگول بدون "دست‌انداز" هم برای کاربران و نویسندگان خطراتی را به‌همراه خواهد داشت. به یاد دارم که چگونه با "ضد‌گلوله" ترمزم را کشیدید و یادآور شدید حال خوب را با کلمات بد نمی‌توان تقسیم کرد.

یادم هست روزی که هشتگ "حال خوبتو با من تقسیم کن" را کلید زدید خیلی‌ها نهیب زدند که مرد حسابی! دلت خوش است! کو حال خوب؟! ولی شما به این حال خوب ایمان داشتید و این‌گونه بود که روزبه‌روز احوال زیبا و دلپذیر بین ما رد و بدل شد...:)

دست‌انداز عزیز! قطعاً در هر آغاز حکمتی است و پشت هر حکمت، خداوند باری‌تعالی به ما نظر دارد. زادروز شما که از قضا مصادف با تولد دوباره طبیعت است نیز حکمتی بس دل‌انگیز دارد؛ این هم‌زمانی زیبا به‌گونه‌ای رقم خورده که با بهار طبیعت و سال نو، دست‌اندازی پا به عرصه وجود بگذارد که روزگاری با رقم زدن واژه‌ها بهار اذهان و تجدید احوال را منجر شود.

دست‌انداز عزیز ما! تولدت مبارک!

به نوشته ی بالا توجه کنید. این نوشته به زبان تیغ تیغی و خیلی گنگ و مبهم بر روی درختی نزدیک خانه ی جوجه تیغی نوشته شده بود و تیم تحقیق زحمت فراوان کشید تا بتواند آن نوشته ها را به زبان انسانی ترجمه کند و موجبات شگفتی ما را فراهم آورد چه بسا که دیدیم این روز در میان همه ی موجودات روزی عزیز است و حضرتش بین همگان طرفدار دارد. حسودیمان هم شد ولی حسود هرگز نیاساید و ما تا آخر این سفر نیاساییدیم J)

ارمیا:

هر وقت خواستم لحظه‌ای چیز جدیدی بخوانم پشت دست انداز ویرگول توقف کردم خواندم و لذت بردم، و امروز تولد دست اندازی است که بر خلاف دست انداز های شهری محبوب بسیاری است.

تولد شما مبارک باد.

زهرا:

با سلام?

بنا بر اخبار شنیده شده از رادیو هَدرستان?

امروز مورخ 1/1/1402

تولد اَبَر نویسنده ی ویرگول، جناب دست انداز متخلص به گاد فادر ویرگول میباشد.

ضمن قدردانی از زحمات شبانه روزی ایشان و تشکر از یادداشت های خواندنی، جذاب و به یاد ماندنی دست انداز کبیر، این روز خجسته را به ایشان تبریک و تهنیت عرض میکنیم. آرزو میکنیم در تمامی مراحل زندگی «مراحل زندگی رو از یادداشت های معلم های دوران مدرسه کِش رفتم» موفق و سربلند باشید. و هیچ وقت اجازه ندهید کسی سر حال خوبتان کلاه بگذارد و از ترور توسط کلمات نرنجید و به حجم خرده خلاقیت ها اضافه کنید و در کنار خانواده ی عزیزتان و بچه فیلسوف معروف سالیان طولانی با عشق، خوشی و سلامتی روزگار بگذرانید و « امتحانش کُن» کماکان از گزینه های روی میز ویرگول برای نوشتن باشد. و هنوز و همچنان ایستاده در ویرگول یکه تازی کنید و ان شاءالله به قلم توانمند و معرفی کتاب هایتان، حال خوبتان را با ما تقسیم کنید. فراموش نکنید که تک تک لحظه ها را زندگی کنید و هر هفته با یک ایده ناب و یک چالش جذاب ما را به نوشتن ترغیب کنید.

با آرزوی سالی پر از سلامتی، برکت، موفقیت، حال و اتفاقات خوب، برای شما و خانواده عزیزتان ??

از طرف خودم، آقای هَدَر زاده و سایر بستگان

روان نویس:

تولدِ بعضی انسان ها، چیزی فراتر از اضافه شدن یک نفر به جمعیت جهان است.

برخی می آید و تخریب میکنند، برخی هم می آیند و هیچ نمی کنند، اما برخی، این عده ی خاص و محدود، از همان بدایت چشم گشوده اند برای سازندگی، برای آبادانی، برای کمک رسانی، برای ایجاد تغییر و تحول در گیتی.

گویی که اگر نباشند دنیا چیزی کم دارد.

با آمدنشان نور و نیکی منتشر میکنند و در قلب بزرگشان چیزی جز مهر و الطاف خالص و مخصوص یافت نمی شود.

جناب دست انداز، پدر مهربان ویرگولی ام، جزو همین دسته ی سوم است، جز عشق، مهربانی، راهنمایی و همیاری دلسوزانه از او هیچ ندیدم که ندیدم.

زادروزتان یک بار که نه، صد بار که نه، بلکه میلیون ها بار مبارک و میمون باد!

روزِ مولودِ چنین فردِ فرهیخته و اهل ادب و احترام را خدمت شما صمیمانه تبریک و تهنیت عرض میکنم. و تا ابد برای کمال، افتخار و سعادت این آشنایی به خود می بالم!

علی دادخواه:

چهارمین سالی است که شما را می شناسم. من نیز مانند برخی موافق و گاهی مخالف آنچه می نوشته اید بوده ام اما در کنار این اختلاف سلیقه ها ما دوستان خوبی در کنار هم بوده ایم که البته اگر لایق دوستی شما باشم.

برایتان سالی پر از سلامتی و برکت آرزومندم.

تولدتان مبارک جلال جان

ارادتمند شما علی

حدیث علاقه بند:

اول فروردین سالروز ولادت بهار و شما پیوند می خورد.

سال نو با حال نو در می آمیزود و یک مرد متولد می شود؛مردی از خطه ی مردان مرد،مردی از نسل تفکر و ایمان،مردی که زاده ی صبر است و زاییده ی ایمان.مردی با نامی غریب یعنی دست انداز...

نمی دانم شما را چه بنامم و از توصیف عاجزم.

دوست؟مگر می شود با کسی که ده ها سال از تو بزرگ تر است دوست باشی؟

رهگذر؟اما او بیشتر از رهگذری ساده بر من،دوستان من و بستری که ما را گرد هم آورده تاثیرگذار بوده است.

راهنما؟شاید این بهترین توصیف برای شما باشد،برای شمایی که در لحظاتی که حتی خودتان نفهمیدید مرا راهنمایی کردید،شمایی که به من تلنگر زدید و از سقوط در چاه تاریکی بازم داشتید.شما...

پس ای راهنمای من سالروز ولادت فرخنده تان را بر شما و هر کسی که افتخار آشنایی با شما را داشته است تبریک می گویم.

دانیال محمود زاده:

دست انداز، جلال محسنی عزیز، مردم عادی را نمی‌توان از پشت یادداشت‌های ویرگولی‌شان شناخت. به قول خودت: «کمتر شاعر و نویسنده‎ای پیدا می‎‌شود که زندگی خودش را با قلمش، صادقانه برای مخاطبش تشریح کند.» شاید این یکی از ویژگی‌های قلم شما است که ما را چنین علاقه‌مند به شخصیت دست انداز کرده. عشقی که پشت این قلم نهفته آدم را مشتاق خواندن می‌کند. از شما چه پنهان؟ بعضی اوقات حس می‌کنم کلمات‌تان تا ریشه در وجودم رخنه می‌کند، در زندگی‌ام منعکس می‌شود و روحم را جلا می‌دهد. در آخر اینکه: این حرف‌ها حرف دل بود و برآمده از بُن جان. به قول خودتان: «کلمه کلمه حرف دلم بودند، نه حرف سرم که حرف دل، صادق است و حرف سر، مصلحت‎‌جو.»

تولدت مبارک پدر ویرگول، پایا باشی و ماندگار.

محمد متین:

آقای دست انداز، با متن های دلنشین‌تون مثل یک دست انداز باعث شدید که هر از چند گاهی تلنگری به خودمون بزنیم و بیشتر راجع به مسائل مختلف زندگی فکر کنیم.

تولدتون مبارک☘️

تخس دیوونه:

همیشه میگم باز هم میگم

ما تو داستان قصه ی نفر ادم خوبه ایم

تو داستان قصه ی نفر دیگه ادم بَده

خوشحالم که تو داستان قصه خیلیا ادم خوبه اید و چیزای زیادی از هم یاد گرفتیم،

هر وقت کلمه ویرگول میبینم یاد شما می افتم و همیشه میگم پدر ویرگولید برام اهمیتی هم نداره که کی میخواد از این لقبی که می‌دیم بشینه داستان دراره.

امیدوارم در این مسیر رسیدن به کمال انسانیت( که هرگز ته نداره) صعودی حرکت کنید :)

و در انتها تولدتون مبروک و فرخنده??.

نگینِ اصل:

میان این همه جنگ،

میان این همه درد،

میلادت،

تولد ستاره ای ست که جهان را روشن کرده است.

خوشحالم که دست اندازی در ویرگول داریم که از چالش هایشان، مطالب زیبا و آموزنده شان و حضور دلگرم کننده و پر مهرشان استفاده میکنیم. عمر آشنایی من با شما کوتاه است اما به اندازه شخصی که سال ها او را میشناسم و دوستش دارم در دل من جا باز کرده اید و شخصیت تان بسیار برایم ستودنی ست.

بعضی وقتا که مامانم خیلی محبتش گل میکنه میگه کاش از تو دو تا داشتم... منم میگم کاش از آقای دست انداز نه دو تا که 2000000000 تا داشتیم، اونوقت دنیا جای قابل اعتمادتر و دوست داشتنی تری میشد.

تولدتون مبارک باشه، وجودتون در ویرگول رو به خودم و بچه های ویرگول تبریک میگم:) انشالله به لطف امام زمان و خدای بزرگ 120 سال عمر با عزت داشته باشین، سالم و دل خوش، همراه با خانواده عزیزتون.

علی خالقی:

جناب دست‌انداز، تولدتون مبارک.

ایشالا در کنار آقا پسرا و همسر محترمتون شاد و سلامت باشید.

ممنون که مطالبتون هم مثل اسمتون آدم رو مجبور به توقف و دقت می‌کنه.»

رهام:

سلام بر دست انداز گرامی. برعکس اسمتون نه تنها دست‌اندازی نکردید. بلکه جاده صاف کنه ماها بودید. خدا نگهتون داره برای خانواده‌تون و بچه‌های ویرگول. تولدتون مبارک. ایشالا صد و بیست سالگی

سلام به دست انداز عزیز

زهرا art :

تولدتون مبارک باشه...ایشالله سال خوبی و بدون کلونازپام داشته باشید....همیشه همینقدر مهربان و صبور بمانید...ویرگول به امثال شما خیلی احتیاج داره


نهال دلتون سبز?

بهنام :

دست انداز عزیز، ای دوست نادیده، شما را چهار سالی است که از کلماتتان به خوبی می‌شناسم. این را می‌دانم که آدم‌های کمی هستند که بتوان آنها را از کلماتشان تا این حد شناخت و چه راهی بهتر از «کلمه» برای شناخت یک آدم. خدا نیز خود را از راه کلمه به آدم شناساند. دنیا به طور عام و ایران به طور خاص به آدم‌های بیشتری از جنس شما، یعنی از جنس کلمه و از جنس «دغدغه» نیاز دارند. تولدتان مبارک.

حجت عمومی:

سلام

من دیر فهمیدم که تولد آقا دست انداز بوده،دیر رسیدم،کیک ها را خورده بودند.پس کادو هم نمیدم.کی گفته با یک گل بهار نمیاد؟خب حتمن دلیلی داشته.ربطی به من نداره.دست انداز جان امیدوارم امسال کمتر بنویسی که ما هم بتوتیم به زندگیمون برسیم.و امیدوارم امسال در این محیط (جایی برای نوشتن)به کمک تو سال نزدیکی دلها باشه.پس شعار امسال این شد :مهار دعوا و رشد مهربانی!آقایون و خانوما!من سال نو را با تولد دست انداز قاطی کردم .لطفاً ایراد نگیرید.

دانته:

جناب محسنی را از همان سال‌های اولی که به ویرگول آمدم می‌شناختم. آن زمان که هنوز میزان بازدید ویرگول ۶ رقمی و تعداد کاربران آن ۵ رقمی نشده بود، صفحه دست انداز بود که در جای جای سایت می‌درخشید (البته برای ما کماکان درخشان است و ان‌شاءالله خواهد ماند) درخششی نشأت گرفته از مطالب متنوع، فاخر و سطح بالا. دروغ چرا، سطح مطالب آقای محسنی به قدری بالا بود (و هست) که آن اوایل گمان می‌کردم قراردادی چیزی با ویرگول بسته‌اند! آخر چطور می‌شد آن مسابقات جذاب، آن مطالب ارزنده را بدون هیچ چشم داشتی برگذار و منتشر کرد و جور مدیریت و اهدای جوایز آن را هم یک تنه از جیب شخصی تقبل کرد! این‌ها همه از عشق می‌آید، داشتن چنین کاربران عاشقی، آرزوی هر سایت و رسانه‌ای است... اما افسوس که گاهی انسان موجود فراموش کار و قدرنشناسی می‌شود.


همیشه به دانش بالا و توانایی نویسندگی در موضوعات مختلف و به‌روز بودن ایشان غبطه می‌خوردم، اما وقتی دیدم پس از این فتنه اخیر یک تنه به دل میدان رفته و قید همه چیز را زده‌اند، بیش‌تر شیفته مرام و معرفت ایشان شدم. شاید اگر کس دیگری بود این کار نمی‌کرد، این حجم از فحاشی و ناسزا را به جان نمی‌خرید، این میزان تهمت ناروا را تحمل نمی‌کرد. اما ایشان همه را به جان خریدند، و با صبر و حوصله مثال زدنی توأم با مهربانی با نوجوانان و جوانان عصبانی برخورد کردند و گاهی هم با تلنگری سعی در بیدار کردن روح پاک آنان داشتند. موفقیت بالایی هم داشتند، البته که همیشه هستند افرادی که خودشان را به خواب می‌زنند. طبیعتاً برای آن‌ها نمی‌شود کاری کرد، مگر این‌که خودشان بخواهند.

و چه فرخنده روزی است، روز تولد چنین مرد فرهیخته‌ای که در کمال تواضع خودش را همیشه هیچ دانسته و حرف‌های سرشار از تجربه و پخته خود را به عنوان حرف‌های معمولی یک مرد خسته جا زده. تولدت مبارک مرد، ان‌شاءالله سایه‌ات بر سر خانواده محترم برقرار باشد.

احمد سبحانی:
سلام جناب دست انداز. توی تمام این سالها که با شما آشنا شدم چیزهای زیادی از شما یاد گرفتم. لطف شما هم همیشه شامل حال من بوده. تولدتون مبارک باشه. امیدوارم سال‌های سال همینطور خلاق باشید.

نِوی صاد:

سلام بر ستون "گنگ" ویرگول، دست انداز عظیم?

مثل این که یکم دیر رسیدم اما، فکر می‌کنم هنوز از کیک تولدتون یه تیکه برای من مونده باشه? (اگه سید سهم من رو هم نخورده باشه?)

در دنیای کوچک ویرگولی، از پیشکسوت ترین و بزرگ ترین اشخاص شمایید، البته من باب سن نه، از جهت ویرگولی! نوشته های شما، کامنت های شما و کلا حضور پررنگ شما برای همه ویرگولی ها همیشه آموزنده و دوست داشتنی بوده و هست. کلی ازتون یاد گرفتیم و می‌گیریم.

کوتاه بگم، ممنونم که بودید، ممنونم که هستید، بمونید برای ما و ویرگول.

تولدتون مبارک❤️

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن 1 : ایده انجام این کار با کاربر نگین اصل بود اما اگر لطف و همراهی دوستان نبود هیچ وقت همچین پستی شکل نمیگرفت. گرچه هنوز کم و کاستی هایی داره و اون طور که باید خوب نشد، خب ما که خانم روان نویس نیستیم بخوایم یه پست بی نقص و میخکوب کننده بنویسیم، انشالله که بتونیم یه لبخند کوچیک هم شده روی لب های آقای دست انداز بیاریم، هر چند این کارها جبران یک ذره کوچک هم از زحمات آقای دست انداز در این 6 ساله نیست.

پ.ن 2 : دست زهرا جان درد نکنه که کمک کردن نظرات بچه های ویرگول رو جمع کنیم.

پ.ن 3 : دم آقا سید هم گرم که در این پست ما رو از هنر طنزگویی و داستان نویسی شون بهره مند کردن، قسمت های داستانی ماجرا و ایده ی داستان جنگلی کلا از ایشون بوده و قبول زحمت هم کردن پست رو بذارن و به روزرسانی کنن به مرور.

پ.ن 4 : دست روان نویس جان درد نکنه بابت ایده هایی که دادن و کاور پست.

پ.ن 5 : تشکر ویژه هم باید بکنیم از همه دوستانی که در نوشتن این پست شرکت کردند و همراه ما بودن.

پی نوشت 6: جای خیلی از دوستان دیگه در این پست خالیه، اما متاسفانه وقت کمی داشتیم برای جمع آوری نظرات و به خیلیا هم دسترسی نداشتیم... دوستان دیگه اگر تمایل دارن جای خالی خودشون در پست رو در کامنت ها پر کنن، ممنون.