به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
راههایی برای بهتر زیستن: ما همه با هم هستیم!
ماجرا از آن جایی شروع میشود که بدانید هرکجای عالم هم که بروید، با هر قشری نشست و برخواست کنید، باز ایرانی هستید و مهمتر از آن ویژگیهای خوب و بد همراه شماست. شما میتوانید به اعتبار ایران و ایرانی بیافزائید، مثل دارا خسروشاهی و انوشه انصاری یا آن که از آن اعتبار خرج کرد. پس باید جایی شجاعانه با جنبههای تاریکیمان روبرو و دست به کار شد. ما نیاز به بهبود داریم. خوشبختانه حرکتهای ارزشمندی در شناخت روح جمعی و بهبود زندگی فردی ما ایرانیها انجام شده است و این مسیر با ما ادامه خواهد یافت.
جنبههای تاریک ما ریشه در آموزش و پرورش دارد. آموزش و پروش دلسوزانه، جدی و هدفمند شخصیت و روح ما را هدف قرار داده است. کنار آمدن با اثرات منفی آموزش رسمی آسان نیست و هرچقدر سن بیشتر شود، دردش بیشتر به چشم میآید. خانواده و جامعه هم گاه پیامهای نادرست به ما میدهند. پرهیز از ارتباط هدفمند و سالم با جنس مخالف، ترویج خشونت، تائید نابرابری نهادینه شده، تشویق به تقلید و همراهی، از جمله این موضوعات هستند (۱). بیان این مشکلات، تحقیر نیست چرا که هر کشوری با مشکلات خودش دست و پنجه نرم میکنند. به عنوان مثال، هند، کشورهای آمریکای مرکزی و بسیاری از کشورها مشکلات جدی خشونت زنان دارند. در هر حال عیبهای دیگران نباید قبح و زشتی عیب را در نظر ما بریزد.
به جای نادیده گرفتن یا ماستمالی کردن که رویکردهای معمول حل مساله است، من بهتر زیستن را از خودم شروع کردم. نتایجم را در انتشارات مهارتهای زندگی مینویسم تا هم خودم آگاه شوم و هم به باهمبودنمان کمک کند. برای بهتر زیستن از مهارتهای ارتباطی، مهارت حل مساله، مهارت تصمیم گیری، مهارت کنترل خشم، مهارت ابراز وجود و مهارت نه گفتن خواهم نوشت.
تا حالا چند اختلال روانی رو در قالب داستان شرح دادم مثل اختلال استرس پس از حادثه، اختلال وسواس فکری عملی (به زودی)، افسردگی (به قلم فرین)، و کمالگرایی منفی. همین طور گفتم خودکشی عجیب و غیرمنتظره نیست؛ افرادی که به ظاهر شاد و سرخوشاند و در باطن غمگین. شاید بعضی از زندگی قطع امید کرده باشند. من با نوشتنم گفتهام «شمائی که با زندگی راحت نیستید، مشکلی پیش اومده، شما تنها نیستید. ما همه یک جورهایی مثل هم هستیم.»
یک چیز بامزه و ناراحتکنندهای که در مورد بیماریهای روان وجود داره اینه که آدمهایی که این بیماریها رو تجربه نکردند، در موردش نخوندن و نمیدونن چطوریه، به راحتی قبولش نمیکنند و دست به توجیه میزنند. شما اگه سرما خورده باشی، بی حال میشی، صدات میگیره، سرفه داری و خیلی برای اطرافیان شما قابل قبول و مشخصه که شما سرماخوردی و میدونن که شما میری پیش پزشک، درمان میگیری و از این مرحله گذر میکنی، تجربه شخصی من میگه نشانه های بیماری روانی گاهی انچنان آرام آرام تو زندگیت پیشرفت میکنند که خودت به عنوان بیمار هم نمیدونی چی شد که اینطوری شد.
من فک میکنم ماهایی که توی ایران زندگی میکنیم به واسطه شرایط اجتماعی موجود خیلی زیاد زمینه های افسردگی رو داریم و خیلی خوبه که حداقل به این یه مورد توجه داشته باشیم.
هدفم این بوده که هرچه بیشتر موضوعات روانی، ملموس و عادی بنظر بیاند و ما ببینیم که چقدر این مشکلات عادی و روزمره هست. ما نیاز داریم در موردشون حرف بزنیم. خودمان را ابزار کنیم. پیوندهایمان را تقویت کنیم و از دوستانمون کمک بگیریم. نترسید، سکوتتان را بشکنید. ما همه با هم هستیم!
(۱) تأملی بر عقبماندگی ما و در پیرامون خودمداری ایرانیان دو کتاب از حسن قاضی مرادی است در باب ویژگیهای ناروای جامعه ما و دلایل شکلگیریاش.
مطلبی دیگر از این انتشارات
زمینههای سرمایهگذاری و کسب و کارهای کوچک در بازار ایران
مطلبی دیگر از این انتشارات
تظاهر به زندگی عادی، پرهیز از هزینه اضافی
مطلبی دیگر از این انتشارات
زیر و بم زندگی با مامانبزرگ بابابزرگ