درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
درخت آسوریگ یادگاری به پهلوی ولی پس از اسلام
در نوشته پارسیگویانِ باستان زبانِ خویش را چه مینامیدند؟ که از بزرگمهر لقمان بازگو کردم، از نَسکی به نام درخت آسوریگ نام برده شده است، پس بَر آن شدم تا در مورد آن نیز بنویسم. در نوشته های پیشین نام چندین نَسک دوران ساسانی و نوشته شده به زبانی پارسی میانه را گفته بودم.
کارنامه اردشیر بابکان یادگار دوران ساسانی
کهن ترین پویا نمایی جهان
پیش از آنکه به درخت آسوریگ بپردازم، بهتر است، یکی دیگر از شاهکاری ایران، نخستین پویا نمایی که تا به امروز شناخته شده است را به شما یادآوری کنم یا بشناسانم. در میان یافته های پیدا شده در شهر سوخته در سیستان و بلوچستان، یک سفالینه یافت شده که نقش بُز و درخت خرمایی است که با چرخاندن آن، بُز با پنج جهش به درخت خرما رسیده و از آن می خورد.
درخت آسوریگ
درخت آسوری یا درخت آسوریگ ( draxt āsūrik) پس از اسلام به دبیره پهلوی (هام دبیره) و به شعر گونه نوشته شده است ولی آمیخته به زبان پارتی و فارسی میانه (پارسیگ) است. این داستان که پیشنه ای داراز و کهن در داستان ها دارد، با این که به زبان پارسی میانه است، ولی پس از اسلام نوشته شده است. در این داستان گفتمان میان درخت آسوری (درخت خرما) و بُز هستیم که در فرجام به برتری بز می انجامد.
به یاد داشته باشید زبان پارسیک یا زبان پارسی میانه، زبانی است که در دوران ساسانیان تا سده سوم هجری قمری و پس از اسلام بدان سخن گفته می شُد و با هام دبیره نوشته می شد و ایرانیان یکباره زبان و دبیره پیش از اسلام خود را از دست نداند.
در زمان ساسانیان ۷ دبیره (خط) بوده است که یکی از آنها هام دبیره (یا آم دبیره) که ویژه همگان بوده است.
درخت خرما از سرزمین آسوری (āsūrik) یا آشوری (عراق کنونی) و بُز از سرزمین ایران (ایرانشهر) است. احسان طبری در برگردان آن گفته است که درخت خرما نشانه فرهنگ بیابانی و بُز فرهنگ کشاورزی و شبانی (چوپانی) ایران است. همچنین ایده دیگری نیز است، این که شاید بتوان بُز را نماینده دین زرتشت و درخت آسوریک را نماینده دین چند گونه پرستی آسور دانست.
آسورستان (āsūristān) یکی از استانهای ایران بود که اکنون عراق مرکزی را تشکیل میدهد ولی پیش از کوروش و در زمان مادها، آسور کشوری جدا بود که با مادها بسیار جنگ و ستیز داشتند. پس از به فرمانروایی کوروش، آسور بخشی از ایران شد و تا پایان ساسانیان، بخشی از ایران ماند.
درختی رُسته اَندَر کشور آسور زِشت آیین
بُنَش خشکُ و سرش تَر، برگ آن ماننده ی زوبین
بَر آن چون بَر انگور، در کام کسان شیرین
شنیدستم که شد با بُز، درخت اَندَر سخن بازی
که: ((از تو بَرترم و والاترم در چاره پردازی))
به ((خونیرَس)) که از مرز چارم گیتی ست، همسان نیست.
شاید مصطفی رحمان دوست در شعر کلاغ و زاغ از این نَسک بهه برده باشد، شاید، نمی دانم. درخت آسوریک کهن ترین نوشته ادبی کودکان ایران پنداشته می شود. امیدوارم نَسک درخت آسوری (آسوریک) را گرفته و بخوانید. برای این نوشته از پیوندهای زیر کمک گرفته شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سنگ نگاره های فیروز آباد
مطلبی دیگر از این انتشارات
زبان های ایرانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آتشکده جاویدان، الگوی پارسه