شیردشتزاده(فاطمه شکیبا)·۲ سال پیشداستان کوتاه بادام تلخ، قسمت سوم-چه بویی میداد؟بهار صورتش را جمع کرد: نمیدونم، بوش خیلی بد بود. مثل یه چیز گندیده بود.حیاط خلوت را یک بار دیگر با دقت بیشتری نگاه کردم: ت…
سهند نقی زاده·۳ سال پیشگم راهگاه فاصله همچون لبه ی تيز و تلخ پنهان شده در جان بادامی جوان خنجری در کام می شودگاه همچون مرهمی بر زخمی ناسور و ملتهب از رد دشنه ای آلوده…
hassantarhsaz·۶ سال پیشبادام تلخدنیا مثل یک کیسه بزرگ بادام می ماند. و زندگی خوردن این بادام هارا می ماند. نمی دانی کدام تلخ است کدام شیرین. منطقی و عاقلانه اش این است که ما در تمام مدت خوردن این بادام ها دوست داشته باشیم بادام شیرین را بخوریم. اما گاهی هم می شود بادام تلخ به قرعه ما می افتد. هر وقت که اینطور می شود، با خوردن بادام های شیرین، تلخی آن را فراموش می کنیم. اما در دنیا آدم هایی هستند که ا...