«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
چالش هفته: (چالش پنجم: ? اعتراض ? )
مقدمه:
حالا اصلاً چرا رفتم سراغ موضوع "اعتراض" و آن را عنوان چالش این هفته قرار دادم. همانطور که میدانید در آستانهی ماه محرم هستیم. ماهی که ارتباط پیدا میکند به حرکت اعتراضی امام حسین (علیهالسلام) علیه حکومت یزید بن معاویه. حرکتی که در ابتدا به شهادت امام (علیهالسلام) و اسارت خانوادهی عزیزش و در انتها و پس از شکلگیری قیامهای بعدی، به سرنگونی حکومت بنیامیه، ختم گردید.
بیایید یک حساب و کتاب سر انگشتی انجام بدهیم و ببینیم که ابتدا به خودمان چقدر اعتراض وارد است؟ بعد از این، فکر کنیم به این که آیا در جاهایی که باید اعتراض کنیم، اعتراض کردهایم یا ترجیح دادهایم سکوت کنیم؟ حالا گیریم باید اعتراض کنیم. چگونه باید اعتراض کنیم که شرایط قبل از اعتراض را خرابتر نکنیم؟ آیا جاهایی بوده است که اعتراض کردهایم ولی نباید اعتراض میکردیم؟ آیا اعتراض کردن مانند هر کار دیگری به آموزش نیاز ندارد؟ آیا هیچ تغییری، به جز از مسیر اعتراض، اتّفاق میافتد؟ آیا حجم و روش اعتراض نباید با موضوعی که میخواهیم به آن اعتراض کنیم، تناسب داشته باشد؟ اهمیت پذیرش اعتراض صحیح از سوی افراد و جامعه، در بالندگی، تحوّل و اصلاح فردی و اجتماعی تا چه میزان است؟
به نظرم آموزش اعتراض از داخل خانواده رقم میخورد. اگر بنده در مقام پدر خانواده، بتوانم بستری فراهم کنم که اعضای خانوادهام چنانچه اعتراضی دارند، بدون هیچ اضطرابی مطرح کنند و اعتراضهایی که به اعمال و یا رفتارم وارد است را با آغوش باز بپذیرم و به دنبال آن تغییر مثبتی در خودم ایجاد کنم، بدون تردید فرزندانم نیز به اهمیت موضوع "اعتراض" پی خواهند بُرد و فردا در برابر کوچکترنی اعتراضی، گارد نمیگیرند.
امّا در حال حاضر چند درصد از ما میتوانیم به اعضای خانوادهمان، اعتراضی را وارد کنیم؟ در اکثر خانوادهها، کوچکترین اعتراض صحیحی، به پدر یا مادر، به معنای بیادبی و یا نمک به حرامی است! در اداره هم وضع خیلی بهتر از این نیست. کمتر اعتراض صحیحی، مورد پذیرش قرار میگیرد و کمتر اتّفاق میافتاد که فرد معترض، مورد خشم و غضب علنی و یا غیرعلنی، واقع نشود!
حالا بیاید پا را کمی فراتر بگذاریم و برویم سراغ مسئولین. آیا ممکن است به این آقایان بگوییم که بالای چشمان شما ابرو است یا خیر؟ به نظر شخصی بنده که امکان دارد اشتباه یا صحیح باشد، نمرهی مسئولان نظام در پذیرش اعتراضات مستقیم افراد، در دیدارهای رو در رو با مردم و جلوی دوربین، کم و بیش بهتر از نمرهی نحوهی برخورد آنها با اعتراضات غیر مستقیم و تجمعات مردمی در قالب راهپیماییهای شهری است. امّا در مقام اهمیت دادن به اعتراضات (اعم از مستقیم یا غیر مستقیم و فردی یا جمعی)، به کمتر مسئولی میتوان نمرهی قبولی داد.
طبق قانون اساسی تجمع و راهپیمایی حق شهروندان و آزاد است و فقط دو شرط دارد؛ افراد اسلحه نداشته باشند و خلاف مبانی اسلام رفتار نکنند.
امّا ما در کنار قانون اساسی، چیزی به نام قانون عادی هم داریم. و قانون عادی وضع شده، همان اندک گستره و آزادی قوانین اساسی را هم محدود کردهاند. قانون عادی میگوید که وزارت کشور باید مجوز صادر کند تا ما تازه بتوانیم طبق متن قانون اساسی، اعتراض کنیم. و جوک ماجرا اینجا است که "وزارت کشور" تاکنون حتی یک مجوز هم برای اعتراضات مردمی، صادر نکرده است و اینجوری میشود که باید این بند از قانون اساسی را مانند خیلی از بندهای دیگر قانون اساسیمان، باید ببریم در پارکینگ پارک کنیم و یک کاور هم روی آن بکشیم تا یک خط روی آن نیفتند! لطفاً اگر چنین مجوزی صادر شده است و شما خبر دارید، در بخش نظرها با ذکر سند متذکر شوید.
امّا وقتی اجازه نمیدهیم مردم به راحتی اعتراض کنند و عیوب ما را روبروی خودمان بگویند. خودمان با دست خودمان، مقدمات خرابکاری و جاسوسی را فراهم میکنیم. به قول "ملاعلی احمد نشانی دهلوی (م: ۱۰۱۹ هـ)":
دوست آن است کو معایب دوست
همچو آیینه روبرو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان
پس رفته مو به مو گشوید
سکانسی از فیلم «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری ۲۰۱۷»:
و ای کاش همهی ما، از فرد فرد افراد جامعه گرفته تا مسئولین محترم کشور، به این کمال فکری برسیم که عیبگوی خود را از تحسینگران خود بیشتر دوست بداریم. به قول "غزالی مشهدی (م: ۹۸۰ هـ)":
ای غزالی! گریزم از یاری
که اگر بد کنم نکو گوید
من آن سادهدل که عیب مرا
همچو آیینه روبرو گوید
چند کلیپ با موضوع اعتراض و یا در ارتباط با اعتراض که امروز خودم تماشا کردم را برای شما میآورم. اعتراضهایی از سوی بزرگ و کوچک، زن و مرد، ایرانی و خارجی، سیاسی و ورزشی که برخی طنز و برخی جدّی بودند:
کلام آخر:
حالا شما هم اگر مایل بودید و عشقتان کشید، هر حرف، تجربه، نقد، نظر و یا دلنوشتهای درباره "اعتراض" داشتید را با عنوان «? اعتراض ?» و با هشتگ "چالش هفته" بنویسید.
شب همگی خوش. ???
هفت یادداشت هفتهی پیش:
شاه خدابیامرز شاید شاه خوبی نبود، ولی برای شوهرش واقعاً همسر خوبی بود!
چالش هفته: (چالش چهارم: ? گیاهان اطرافم! ?)
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، در صورت صلاحدید آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش بیو « BABA YAGA»
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش دهم: ?عشق?
مطلبی دیگر از این انتشارات
انتشار بخشی از دفترچه خاطراتم