Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

حکایت عجیب خارپشتی که دچار ریزشِ شدید خار شد! (شاید طنز)

مقدمه:

بنده برای حیوانات احترام زیادی قائل هستم و در کمال احترام به کلام الهی مبنی بر اشرف مخلوقات بودن آدمی، حداقل خودم را از آن‎‌ها برتر نمی‌‎دانم. این هم که برخی از شخصیّت‌‎های داستا‎ن‌ها یا ناداستان‌‎هایم، حیوانات هستند از سر ناچاری است. برای این است ‎که این، به خیال ما آدمیان زبان‌‎بسته‎‌ها، هیچ‎‌وقت این‌ها را نخواهند خواند و گله‌ای نخواهند کرد. در میان حیوانات، خر را بیشتر دوست دارم. چون برعکس خودم، هم زحمتکش است و هم بسیار کم توقّع.

https://virgool.io/nasle-emrooz/%D8%B9%D8%A7%D9%82%D9%90%D9%84-%DA%86%D9%88%D9%86-%D8%AE%D8%B1%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%90%D9%85-%DA%86%D9%88%D9%86-%D8%AE%D8%B1-rxr6qq1xvsvd
حکایت:

خارپشت تمام اعضای خانواده‌اش را در یک طوفان شدید از دست داده بود و بسیار تنها بود. او دوست داشت با تمام حیوانات جنگل دوست باشد ولی هیچ‎ کدام از حیوانات جنگل حاضر با دوستی با او نبودند. علّت هم ترس از خارهای او بود.

خارپشت هر روز خارهای خودش را لعنت می‌‎کرد که باعث شده بودند هیچ دوستی نداشته باشد.

خارپشت تنهای تنها، روزهایش همین جوری می‌گذشتند و می‎‌گذشتند تا این‎‌که بالاخره یک خر با او طرح دوستی ریخت. خارپشت ابتدا خیلی طالب دوستی با خر نبود ولی با خودش گفت که وقتی تنهای تنها هستی، دوستی با یک خر هم غنیمت است.

خارپشت برای این‌که تنها دوستش را از دست ندهد مراقب بود که فاصله‌اش را با خر حفظ کند تا یک‌وقت ناخواسته خارهایش به تن او فرو نروند.

خر با خارپشت خیلی دوست بود. به طوری که همیشه بعد از علف خوردن، با زبان خودمانی به خارپشت می‌‎گفت: «خار خاری جونم یه خار می‌‎دی؟!» اولین بار که این درخواست را کرد، خارپشت تعجّب کرد ولی بعدش متوجه شد که خر خار او را برای خلال کردن دندان‌هایش می‌خواهد. خارپشت همیشه با دقّت، یکی از بهترین خارهایش را جدا می‎‌کرد و به خر می‌‎داد تا نظر مساعد خر را جلب کند.

دوستی خر و خارپشت ادامه داشت تا این‎‌که روزی خرگوش از خارپشت پرسید که اگر گفتی خر چرا با تو دوست شده است؟ خارپشت گفت معلوم است برای این‎‌که مرا دوست دارد. خرگوش آن‌قدر خندید که روده‌‎هایش از لای دو تا دندان بلند جلوی دهانش پیدا شد. خارپشت با تعجّب پرسید برای چه‌ می‎‌خندی؟ خرگوش گفت حیوانات جنگل دیروز خر را دست انداخته بودند که تو اگر خر نبودی، با خار‎پشت دوست نمی‌شدی. خر هم گفت خر خودتان هستید. من فقط به خاطر خلال دندان‎‌های خوبی که بر پُشت خارپشت هستند با او دوست شده‌ام!

خارپشت دلش شکست و با گریه خرگوش را ترک کرد. خارپشت داشت گریه می‎‌کرد که خر پس از یک دل سیر علف خوردن به سمتش آمد و گفت: «خار خاری جون یه خار می‌‎دی؟» خارپشت اشک‎‌هایش را پاک کرد و به خر گفت تو برای چه با من دوست شدی؟ خر گفت راستش را بخواهی به خاطر خلال دندان‎‌های خوبی است که همراه داری. خارپشت گفت مگر خارهای من یا همان خلال دندان‌های محبوب تو، دورتادور جنگل نریخته است، می‎‌توانستی از آن‌‎ها استفاده کنی. خر جواب داد دلم می‌خواست خلال دندان‎‌هایی که استفاده می‎‌کنم هم تمیز باشند و هم دم دست. خلال دندان‎‌هایی که داخل جنگل انداخته‌ای هم کثیف هستند، هم برای پیدا کردن آن‌ها باید کلّی وقت بگذارم. خودت که می‌‎دانی ما خرها روی بهداشت دندان‎‌هایمان و بیهوده هدر ندادن وقتمان، خیلی حسّاس هستیم.

خارپشت آخرین خلال دندان را به خر تقدیم کرد و به او گفت که دوستی من و تو در همین‎‌جا و در همین لحظه، برای همیشه تمام است.

بعد از این ماجرا خارپشت دچار ریزش شدید خار شد. جوری که مجبور شد برای درمان خودش سراغ پروفسور بز دانا برود. پروفسور بز دانا حاذق‌‎ترین طبیب جنگل بود و چون توانسته بود سرطان حنجره‌ی شیر و سرطان خرطوم فیل را درمان کند‌، پُرآوازه‌ترین طبیب جنگل شده بود. پروفسور بز دانا پس از معاینه‎‌ی خارپشت، چند سرم تقویت خار برایش نوشت و به او گفت که ریزش شدید خارهایش عامل عصبی دارد و باید برای درمان قطعی‌، نزد پروفسور جغد حکیم که فوق تخصص اعصاب است برود چرا که او به دلیل درمان افسردگی گورکن، شیزوفرنی گراز و اختلال پانیک کرگدن، از شهرت خوبی برخوردار بود. البته پرفسور بز دانا به خارپشت گفت که مطّب پرفسور جغد حکیم فقط شب‎‌ها باز است.

خارپشت شبانه به مطّب پروفسور جغد حکیم رفت و از ریزش خارهایش برای او گفت. پروفسور جغد حکیم چند دقیقه‌‎ای با او صحبت کرد و پس از بررسی تمام احتمالات ممکن، تنها علّت ریز خارهای خارپشت را دوستی او با خر دانست. پروفسور جغد حکیم چند قرص اعصاب قوی برای خارپشت نوشت و به او گفت از این پس، یا با کسی دوست شو که تو را به خاطر خودت دوست داشته باشد یا از تنهایی بمیر!

یادداشت شاید مرتبط:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%8B-%D8%B9%D8%A7%D8%AF%DB%8C-lngzag3qde0x
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%B1-%D9%88-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-gwqnkdeykpu2
دو یادداشت پیشین:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D9%8F%D9%84%D8%B4-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DB%8C-s0nzgt0cxqig
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AC%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%90-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D8%A7%D8%B2-%DA%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AF%DA%AF%DB%8C-ie0g54byuisl
برای دستیابی به لینک‎ آخرین و تنها دسته‌‎بندی نوشته‌‎های دست‌‎انداز، می‌توانید به این یادداشت مراجعه کنید.
اگر دوست داری بنویسی ولی نمی‌دونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایان‌نامه‌‌‌ی دست‌انداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشته‌های هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسم‌ِ‌الله.
حُسن ختام:
https://soundcloud.com/owrsi/jd9ywo5hix0e
حال خوبتو با من تقسیم کنداستاندوست خوبدوست‌یابیدرمان افسردگی
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید