Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

به خدا شرمنده‌ام عمو!

ای کاش می‌توانستم همه‌ی شما را به یک پاکت چیپس یا پفک مهمان کنم. ضرر ندارد؟ عمو جان، ضررش بیشتر از بمب‌هایی که بر سر شما ریخته می‌شود که نیست!ای کاش می‌توانستم همه‌ی شما را یک‌جا جمع کنم و برایتان دلقک‌بازی دربیاورم تا پس از این همه گریه، کمی از ته دل بخندید. بلدی؟ بلد نیستم ولی هر جوری که بتوانم این کار را می کنم. حتی اگر مهره های کمرم جابجا شوند!

ای کاش می‌توانستم همه‌ی شما را به میوه‌های خوشمزه‌ی تابستانی مهمان کنم. مخصوصاً شاه‌توت و گیلاس و آلبالو. چرا این سه؟ تا بعد از خوردن آنها، رنگ‌های پریده‌ی صورتتان و لب‌های خشکیده‌تان، رنگ دوباره پیدا کند! ای کاش می‌توانستم برای همه‌ی شما یک دفتر نقاشی و یک جعبه مداد رنگی بخرم. چی بکشیم؟ چیزهایی که آرزوی داشتنش بر دلتان مانده!

ای کاش می‌توانستم یک شب جای خواب مناسبی برای شما درست کنم؟ چه جور جایی؟ جایی که سرد و گرم نباشد. صدای هواپیماهای جنگنده و ریزش بمب نیاید! برای چه؟ برای این که خوب بخوابید! قصه هم می‌گویی؟ یک قصه‌ای که با شنیدنش از خنده روده بر شوید. از آن قصه‌هایی که برای فرزند کوچکم تعریف می‌کنم.

ای کاش می‌توانستم در این دنیای بی‌رحم جنگ پرور، به شما کمی وعده‌ی صلح بدهم. نمی‌توانی؟ نمی‌توانم! چرا؟ تکلیف این همه سلاح ساخته شده‌ی به فروش نرفته چه می‌شود! ای کاش بسیاری از مردمان دنیا می‌دانستند که بدترین حالی که تاکنون داشته‌اند، بهترین حالی بوده است که شما در آرزوی آن بوده‌اید و تاکنون نداشته‌اید. نمی‌دانند؟گمان نمی‌کنم!

ای کاش می‌توانستم کاری کنم که همه‌ی شما لااقل یکبار با حسین بازی کنید. حسین کیه؟ پسر کوچک شیرین زبان و خوش مشربم را می‌گویم. نمی‌توانی؟ عمو، شما محاصره هستید. آب و غذا را از شما دریغ می‌کنند. ای کاش می‌توانستم یک وعده غذای خوب برای شما فراهم کنم و بعد همه‌ی شما را به یک پارک سرسبز ببرم تا کمی سرسره‌بازی و تاب‌بازی کنید. نمی‌توانی؟ به خدا شرمنده‌ام عمو! ای کاش...!

دو حاشیه:

  • ناراحتم از این که عادل محمدزاده-دوست نوجوان ویرگولی ام-که رفته بود تو کار فلسفه و کم نویس شده بود هم مثل یاس سفید همه ی پُست هایش را پاک کرد:
  • جالب بود نظرهای رد و بدل شده بین دوستان خوبم آذرخش عزیزی و احمد سبحانی در مورد اولین پست های ویرگول و...در زیر این پُست قدیمی بنده:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AA%D9%88%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%B5%D9%81-%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%85%D8%9F-r2ohqzjao9di

مطلب قبلیم:

https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B3-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86-zdskzvvocoyc
فهرست نوشته هایی که توی روزهای گذشته خواندم و به نظرم حیفه که کم خوانده شوند یا چه بهتر که بیشتر خوانده شوند(بدون ترتیب!):
https://virgool.io/@Virgooll/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%86-cskwpidefdn0
https://virgool.io/@1991smamin/%D9%85%D9%86-%D9%88-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D9%88%D9%86%D9%85-kxrikog6jmt4
https://virgool.io/@peyman.alishahi/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AA-%D8%A8%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%D9%86-hi6onfmul7my
https://virgool.io/@eyvan.magazine/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%DB%8C-fs8bvpgoepg6
https://virgool.io/@hajiagha/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%A7%DB%8C-m9tnlxcvvnd1
https://virgool.io/p/aa0jk7rkecqu/%D8%B9https://virgool.io/@ana.137588/%DB%8C%DA%A9-%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AD%D9%85-%D9%88-%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9-cd18actqerpg
https://virgool.io/@rasoulvalli/%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%DB%8C-%D9%85%D9%87%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-lmzwcznxryum
دوستان عزیزی که جای مطلب خوبشون اینجا خالیه به بزرگی خودشون ببخشند.

حُسن ختام:شعر زیبایی از علیرضا قزوه به نام«خون طفلان یمن»:

لب اگر باز کنم سرّ مگو می‌ریزد
می‌روم گریه کنم،چشم فرو می‌ریزد
چند وقت است می و ساقی و ساغر همه اوست
دست من باده نمی‌ریزد، او می‌ریزد
چند ماه است که در راه گلویم خار است
چشم من بغض دلش را به گلو می‌ریزد
جوی‌ها در همه جا روی به دریا دارند
این چه دریاست که یک‌باره به جو می‌ریزد
بی خبر از نفس سوخته‌حالان مگذر
خاصه صبحی که سبو پشت سبو می‌ریزد
این قدر پشت سر سوختگان حرف مزن
من اگر ها کنم از آینه هو می‌ریزد
هر طرف می‌نگری داغ اویس قرن است
خون طفلان یمن از همه سو می‌ریزد

جنگیمندلنوشتهکودکان جنگزمانه گرگ
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید