دیدم هفته ی کتاب و کتاب خوانی مقارن شده است با تولّدپیامبر(صلى الله عليه وسلم)و هفته ی وحدت: بنابراین با اینکه مطلب دیگری را آماده کرده بودم که آن هم در مورد کتاب بود،دلم افتاد که امروز کمی از بهترین کتاب دنیا یعنی قرآن بنویسم.
این روزها خیلی می شنویم که قرآن کتاب آسمانی نیست و گفته های خود پیامبر(صلى الله عليه وسلم)است و یا اینکه قرآن پر از تناقض و تضاد است.یک جستجوی ساده کافی است تا با خبر شویم که چه غوغایی برای قرآن هراسی به برپاست؟!
لطفاً خودتان وارد گود شوید:
من نمی گویم این حرفها صحیح است یا غلط.چون نه حجه الاسلام هستم و نه آیت الله و علّامه.حتی یک کارشناس علوم قرآنی هم نیستم.ولی می خواهم به عنوان یک آدم بسیار معمولی به شما بگویم که:«گول این حرفها را نخورید،خودتان وارد گود شوید.»
اگر تا الان قرآن را نخوانده اید:
برای یک بار هم که شده قرآن را بدون هیچ قضاوت و پیش داوری و حداقل همانند کتابی که نویسنده خوبی آن را نوشته و به خاطرش جایزه ی نوبل گرفته است،بخوانید.تصور کنید که دوست مورد علاقه تان که درست و حسابی قبولش دارید به شما معرفی اش کرده است.خلاصه این که:به عنوان یک علاقه مند و مشتاق آن را بخوانید نه به عنوان یک ملانُقَطی که از همان ابتدا فقط به دنبال یافتن تناقض و تضاد است.
خودت قرآن می خوانی؟
چند سال پیش یکی از دوستان که حافظ و عامل به قرآن است گفت:«هر بار که قرآن را بخوانی،نکته های جدیدی را یاد می گیری که بار قبل نیاموخته ای.هر بار که قرآن را بخوانی،انس بیشتری با این کتاب پیدا می کنی،جوری که دیگر نمی توانی سراغش نروی.»
اوایل قرآن را بی معرفت و سرسری می خواندم و رد می شدم.به خودم می بالیدم که مثلاً چند صفحه از آن را خوانده ام و از این حرفها.امّا یکبار تصمیم گرفتم قرآن را کم کم و با معنی لغوی آن بخوانم.قرآن با ترجمه شرح واژگان استاد بهرام پور را گرفتم و به آرامی خواندم.هر آیه که می خواندم بیشتر به این نتیجه می رسیدم که تا پیش از آن از قرآن چیزی نمی دانستم.
بعد از آن برگزیده تفسیر نمونه را که پنج جلد است را از نمایشگاه کتاب خریدم و هر روز نیم صفحه یا یکی دو صفحه ای از آن را می خواندم.خیلی نرم و آرام و با طمانینه.با این که این پنج جلد کمی قطور است،ولی پس از چند سال،خواندن آنها هم تمام شد.
تفسیر نمونه که تمام شد،دنبال کتاب جدیدتری می گشتم.این بار رفتم سراغ کتاب سیصد و شصت و پنج روز در صحبت قرآن نوشته حسین محی الدین الهی قمشه ای.در این کتاب آیاتی از قرآن انتخاب شده اند و به سبک خاص خود آقای قمشه ای و در کنار آثار ادبی ایران و جهان،تشریح شده اند.این کتاب را هم با این که خیلی با آرامش و کم کم خوانده ام به صفحه هفتصد رسیده و دویست صفحه ای از آن بیشتر نمانده است.
حافظِ قرآن شویم یا خیر؟
حفظ قرآن خیلی هم عالی است.ولی نظر مرا بخواهید می گویم:کسی حافظ قرآن است که آن را می خواند و به آن عمل می کند،نه کسی که کلماتِ موجود در آن را از حفظ می گوید،ولی به آن عمل نمی کند.
مخلص کلام:
اگر با قرآن انس بگیرید،مثل یک رفیقِ دوست داشتنی دیگر نمی توانید رهایش کنید.هر روز باید با این رفیق دمخور شوید.تازه به مهمل بودن خیلی از حرفهای ضد و نقیضی که در مورد قرآن گفته می شود پی خواهید برد.مثل دوست خوبی که سالها او را می شناسید و حرفهای دری وری هیچ کس را در موردش قبول نمی کنید.
مطالبی که پیش از این با موضوع قرآن کریم نوشته ام:
از میان این همه نام چرا فقط این سه نام؟«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»
چرا می گوییم«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»؟چرا مثلاً نمی گوییم«بِسْمِ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیز»؟!یکی از اسراری است که در این کتاب عالی به آن پرداخته شده،همین است.
چرا باید با شنیدن صدای قرآن غممون بگیره؟!
خدا نبخشه اونایی که باعث شدن ما این نکته رو فراموش کنیم که:«قرآن کتاب زندگیه،نه مرگ.»و ما رو از قرآن ترسوندن و دورمون کردن از اون.
معرفی یک کتاب برای اُنس بیشتر با قرآن و ادبیات و...
خداوند را زبان بند نیامده است که دیگر سخن نگوید/اگر تو در بیابان سیر کردی و طور سینا را ندیدی/از مسکنت روح توست/وگرنه به هر بیابان که روی کوهِ طور حاضر است/و ندایِ خداوندی با همان طنین به گوش می رسد/برای آن کس که بخواهد و بجوید/امّا آن کس که به سوی زمین خم شده/و تمامی دل در گرو آب و نان و منّ و سلوی نهاده است/آن آتش را نمی بیند/و آن صدا را که چون رعد در بیابان پیچیده است نمی شنود.(جیمز راسل لوول)
مطلب قبلیم:
فضای مجازی در چنبره ی عروسک های روسی!
گاهی ما اینقدر در شبکه های اجتماعی مختلف چهره های متنوع و رنگارنگ از خود نمایش می دهیم که چهره های خودمان را قاطی می کنیم و متحیّر می مانیم که با کدام چهره مان در کدام یک از شبکه های اجتماعی بوده ایم. همین قصّه ی پر غصه مرا به یاد عروسک های روسی می اندازد.
در مورد پست بعدی:
پست بعدی هم به فضل خدا در مورد یک کتاب خواهد بود.از زمان لحاظ شده برای مطالعه در کنار عنوان مطلب بعدی نهراسید.چون آن را در دو بخش می نویسم.یک بخش کوتاه برای کم حوصله ها یا کسانی که وقت کمتری دارند و یک بخش برای صبورترها یا کسانی که فرصت بیشتری برای مطالعه دارند.
جدیدترین پُُست های حال خوب کن(به ترتیب جدیدترین):
به دلیل گلابی های حاصله هم که شده اگر هزاران بار بمیریم و بار دیگر متولد شویم باز هم مذاکره خواهیم کرد!!!
کتاب هایی که دوباره و دوباره با عشق میخونمشون
وقتی دیدمش توی کتاب فروشی با اکراه خریدمش ولی وقتی خوندمش تا یه هفته توی خونه راه میرفتم و یادش که می افتادم هار هار میخندم قسمت باحالش اینجاست که درباره ی مرد های ایرانیه.چقد این خارجیا قشنگ درباره ی ما طنز مینویسن و ما خبر نداشتیم.
کتاب آنقدر زیبا مراحل تغییر شهر دوبلین را از یک جامعه سنتی به یک جامعه ی مدرن شرح می دهد که اگر کمی اهل دقت باشید می توانید شرایط مردم شهر را در طی زمان بدست بیاورید.
جدیدترین پُست حضور یافته در مسابقه دست انداز(بدون ترتیب!):
«لالایی»را اولین بار یک تاجر و کاسب حقّه باز برای فرزندش خواند.وقتی همسرش در کمال تعجب پرسید:«تاجر تو چه تجارت می کنی؟!»نه نه قاطی کردم این را نپرسید.پرسید:«تاجر!به جای اذان و اقامه،این چه جفنگیات است که دم گوش دلبندمان می خوانی؟!»جواب شنید:«رمز تجارت!»
حُسن ختام:شعر طنزی سروده ی مرحوم عمران صلاحی هدیه ی ناقابل دست انداز به مناسبت این روز عزیز:
هشدار که با درفش نازت نکنند
تولیدگر برق سه فازت نکنند
«اوضاع جهان دیمی و هرکی هرکیست
کوتاه بیا،تا که درازت نکنند!
عیدی ما یادت نره!:
یادتون نرود عیدی شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران محترم سه قوه به مناسبت تولد پیامبر(صلى الله عليه وسلم)را که بنزین غیر سهمیه بندی لیتری ۳۰۰۰ تومان و بنزین سهمیه بندی لیتری ۱۵۰۰ تومانی است را دریافت کنید.این عیدی به صورت عادلانه و یکسان به کارت سوخت همه ی شما واریز شده است!