ویرگول
ورودثبت نام
Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۱۲ دقیقه·۴ سال پیش

ماهنامه ی دست انداز(شماره ی ۱۴)

تغییر:

این ماهنامه شبیه ماهنامه های قبلی نیست. برای جلوگیری از تکرار و خستگی خوانندگان عزیز، بخش های بی فایده ای که از طریق خواننده قابل ردیابی و دستیابی بود، حذف گردیدند. فقط به اسم مطالب نوشته شده و آمار مربوط به هر یک در قالب تصاویری در لابلای متن، بسنده گردید. بخش های جدید دیگری نیز اضافه شد که امیدوارم مورد پسند شما واقع شود.

در این تصویر: میزان اختلال در بخش آمار را با چشم های غیرمسلح، تماشا کنید!
در این تصویر: میزان اختلال در بخش آمار را با چشم های غیرمسلح، تماشا کنید!
اردیبهشت ماه ۹۹:

۱۳ مطلب منتشر کردم. هر۵۷ ساعت، یک مطلب. در این ماه، تعداد مطالبم از ابتدای حضور در ویرگول - تیرماه سال۹۶ - تاکنون به ۶۱۶ مطلب، رسید. این مطالب، از ابتدای ماه تا پایان اردیبهشت ۹۹، در مجموع ۳۷۲۵۷ و به طور میانگین روزی ۱۲۰۲ بازدید داشتند. در ابتدای ماه حدود ۱۳۴۵ عزیز، مطالبم را دنبال می کردند که در انتهای ماه به بیش از ۱۴۷۰ نفر رسیدند.

ناگفته نماند که بخش آماری ویرگول از اواخر روز جمعه، نوزده اردیبهشت، دچار اشکال فنی گردید. اشکالی که به گفته ی موسسین ویرگول قرار بود موقتی باشد، ولی گویا مثل سایر اشکال های موقت دیگر، دائمی گردید!

عنوان و وضعیت چهار مطلب انتشار یافته
عنوان و وضعیت چهار مطلب انتشار یافته
گفت و گو:

گفت: از کجا مطمئن شوم که عاشق شده ام؟

گفتم: به صدای قلبت گوش کن و به ندای دلت.

گفت: چگونه؟

گفتم: از کسی که فکر می کنی عاشقش شده ای، فاصله بگیر. یک قدم، دو قدم، سه قدم،... با هر قدم که دور می شدی، بایستی ضربان قلبت و حال دلت، تغییر کند. اگر این تغییر را احساس کردی، مطمئن باش که عاشق شده ای!

عنوان و وضعیت چهار مطلب انتشار یافته
عنوان و وضعیت چهار مطلب انتشار یافته
گزیده فیلم:

بخشی(دقیقه نود و شش تا پایان فیلم) از فیلم رمانتیک ماجراجویی آمریکایی «کوهِ میان ما» به کارگردانی هانی ابواسعد و بازی ادریس البا و کیت وینسلت را داخل آپارات گذاشتم، ولی لینک رو برداشتند و این پیام را فرستادند:«ویدیوی شما با عنوان 'The Mountain Between Us' بدلیل مغایرت داشتن با قوانین سایت از سایت حذف شد.» قبول دارم گروه سنّی خود فیلم در یک جاهایی،«محسن بزن جلو!» است ولی در بخشی که بنده بارگذاری کرده بودم، فقط یکی دو تا بغل، وجود داشت! علّت بارگذاری این بخش از فیلم هم فقط و فقط مطابقت کامل آن با گفت و گوی بالا بود. همین! خوشحالم که آپارات اجازه نداد، اشاعه ی فحشا کنم. شما هم این کار را نکنید! جالب است که کلیپ های تبلیغاتی اینستاگرامی جلف و حال به هم زن، مثل کلیپ های زیر، مطابق با قوانین سایت آپارات هستند ولی فیلمی که بنده گذاشته بودم، خیر. خدایا یکی به ما بگوید در این مملکت چه خبر است؟!

https://www.aparat.com/v/LThRy


عنوان و وضعیت پنج مطلب انتشار یافته
عنوان و وضعیت پنج مطلب انتشار یافته
گزیده کتاب:

به نقل از کتاب«کتاب آمریکایی که من کشف کردم» اثر ولادیمیر مایاکوفسکی. کتابی که نویسنده ی آن، خاطرات سفر خود به آمریکای جنوبی - مکزیک - و ایالات متحده ی آمریکا را بازگو می کند.

یک: طنز.

«باید به دانش طنز مسلح شد. من یقین دارم که در آینده، طنز را نیز چون حساب و هندسه، به طور یکسان خواهند آموخت. روزی خواهد رسید که بی تردید«مدرسه عالی خنده» تاسیس شود.»

دو: آمریکایی جماعت!

بعدها فهمیدم که آمریکایی جماعت اگر فقط نوک سوزن تیز می کند، در تمام دنیا در کارش همتا ندارد، اما ممکن است چیزی درباره ی سوراخ سوزن نشنیده باشد، سوراخ سوزن در حیطه ی تخصص او نیست و اجبار ندارد چیزی درباره ی آن بداند!

سه: مهمان نوازی مکزیکی!

پرچم مکزیک را«هندوانه» می خوانند. بنا به افسانه ای، گروه شورشیان، ضمن خوردن هندوانه، به مسائل می اندیشیدند. لزوم انتقال سریع، مجال نداد زیاد بیندیشند. گروه پیشتاز هم تصمیم خود را گرفت؛ هندوانه را پرچم کنیم. و چنین هم شد: سبز و سفید و سرخ- پوست و لایه و مغز. من با بی میلی مکزیک را ترک می کردم. هر آنچه تعریف کردم، توسط مردمی بی نهایت مهمان نواز و بی نهایت دوست داشتنی و با محبت عملی می شود.

حتی فلان«خسوس» هفت ساله ای که به خریدن یک بسته سیگار می فرستادم، وقتی ازش می پرسیدم که اسمت چیست، بی بروبرگرد جواب می داد: نوکر شما خسوس پوپیتو. هنگامی که یک مکزیکی نشانی خانه اش را می دهد، هرگز نمی گوید: این هم نشانی من. مکزیکی جماعت می گویند: این هم نشانی خانه ی شما! و هنگامی که تعارف به نشستن در اتومبیلش می کند، می گوید: تمنا می کنم سوار اتومبیل تان بشوید. و نامه هایش را، حتی خطاب به زنی نه چندان نزدیک، چنین امضاء می کند: رد پای مبارکتان را می بوسم. در خانه دیگری نمی توان از چیزی تعریف کرد... هر چه که باشد لای کاغذ می پیچند و زیر بغل تان جای می دهند. روحیه غیرعادی و دست و دل بازی آنان مرا شیفته ی مکزیک کرد.

چهار: در آمریکا شما به میزان دلاری که کسب می کنید، می ارزید!

رفتار آمریکایی جماعت نسبت به دلار، شاعرانه است. او می داند که دلار در کشور بورژوایی صد و ده میلیونی اش- و همین طور در سایر کشورها- تنها قدرت قاهر است، و من عقیده دارم که به جز ویژگیهای آشکار و مشهور پول، آمریکایی جماعت از نظر زیبایی شناسی هم شیفته ی رنگ سبز دلار است و آن را با فصل بهار، یکسان می پندارد، با آن عکس وزرا در قاب بیضی، که به نظرش تصویر هیکلی ورزشکارانه ی او، سمبل رفاه و وفور نعمت است. اما عمو لینکلن، که عکسش روی دلار چاپ شده است، و اینکه هر دموکراتی می تواند به چنین مردی تبدیل شود، دلار را به بهترین و اصیلترین ورق پاره ی مناسب برای مطالعه نوجوانان تبدیل می کند.

آمریکایی جماعت به هنگام دیدار با دوستان، با بی تفاوتی نمی گوید: صبح به خیر... آمریکایی جماعت با تردید و دودلی نمی گوید: قیافه ی شما امروز خوب(یا بد)است. بلکه به دقت می فرماید: ظاهر سرکار امروز دو سنتی است. و یا: امروز وجنات مبارک، یک میلیون دلار می ارزد. در مورد شغل تان با لحن رویایی نمی گویند: شاعر، نقاش یا فیلسوف. چرا باید شنونده را بیهوده گیج و سردرگم کرد؟

آمریکایی جماعت بادقت و ظرافت تمام می فرماید: یارو 230000 دلار می ارزد. و این یعنی همه چیز، یعنی آشنایان شما چه کسانی اند، کجاها می روید، تابستان را کجا می گذرانید و غیره. در آمریکا اهمیت ندارد که میلیونهایتان را از چه راهی گردآورده اید. هر آنچه که سبب انباش دلار شود،«بیزنس» است، کار است. اگر از شعر پرفروشتان درصدی دریافت کرده اید، بیزنس است، و اگر دزدی کرده و گیر نیفتاده اید، باز هم بیزنس است. بیزنس را از بچگی یاد می دهند، هنگامی که پدر و مادرهای پولدار می بینند که پسرک ده ساله شان کتاب و دفترش را کناری انداخته و نخستین دلار خود را که از فروش روزنامه به دست آورده، کشان کشان به خانه می آورد، نشئه می شوند: این بچه حتماً یک پا آمریکایی اصیل خواهد شد!

  • بخش چهارم را وقتی خواندید، یاد امروز کشور خودمان نیفتادید؟ نگاه امروز ما ایرانی ها به یکدیگر، چقدر شبیه نگاه آمریکایی ها، به هم شده است. چه آمریکایی های وصف شده از سوی مایاکوفسکی، در یک قرن پیش، چه آمریکایی های امروز؟ سبک زندگی آمریکایی به تمام دنیا و حتی ایران، رخنه کرده است. چه به سرعت و به صورت علنی و شفاف، چه به کندی و به صورت یواشکی و از زیر قبا! یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ. اَللّهُمَّ نَجِّنا وَ جَمیعَ الْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسلِمینَ وَ الْمُسلِماتِ مِنْ جَمیعِ الْمُفسِدینَ.
نوستالژی:
https://www.aparat.com/v/JleL1/%26quot%3B_%DB%8C%D8%A7%D8%B1_%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C_%26quot%3B_%D8%A8%D8%A7_%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C_%26quot%3B_%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C_%26quot%3B
نام پانزده عزیز همراه و دلاوری که افتخار دادند و با انتشار بیست مطلب عالی و خواندنی، تنور مسابقه اردیبهشت ۹۹ دست انداز را گرم نگه داشتند:

بهنام عزیز با انتشار سه مطلب، Man عزیز با انتشار یک مطلب، علی دادخواه عزیز با انتشار دو مطلب، eshghghadimihame عزیز با انتشار دو مطلب، ممد محسن عزیز با انتشار یک مطلب، احمد سبحانی عزیز با انتشار یک مطلب، Pouya عزیز با انتشار یک مطلب، Baharr عزیز با انتشار یک مطلب، مریم شیدا عزیز با انتشار یک مطلب، ستاره عزیز با انتشار یک مطلب، نورالدین عزیز با انتشار دو مطلب، Nazanin Bagheri عزیز با انتشار یک مطلب، unite عزیز با انتشار یک مطلب، alimo عزیز با انتشار یک مطلب، ?????_????? عزیز با انتشار یک مطلب.

نام برنده:

یکی از سخت ترین کارهای دنیا انتخاب نام یک برنده از بین پانزده برنده است. با توجه به عالی بودن مطالبی که دوستان نوشتند، و به مناسبت فرا رسیدن عیدفطر، در این دوره نام سه نفر از عزیزان را به عنوان برنده ی مسابقه اعلام می کنم. امیدوارم دوستانی که نامشان به عنوان برنده برده نمی شود، بنده را حلال کنند و این انتخاب نشدن را از سر کم لطفی و یا کم ارادتی بنده نگذارند.

ضمن عرض تبریک صمیمانه، از ممد محسن، alimo و Nazanin Bagheri عزیز می خواهم که هر یک نام «کتاب یا کتابهای مورد علاقه ی خود-تا سقف مبلغ پنجاه هزار تومان-را با یک آدرس برایم ایمیل کند.»

موضوع مسابقه خرداد ۹۹:

«قانون غیر اساسی!»

برای حضور در مسابقه کافی است مطلب طنزی تحت عنوان «قانون غیر اساسی!» بنویسی و در آن به شیوه ی خودت، قانون وضع کنی! قانونی که برای نوشتن آن حتماً نباید حقوقدان یا فقیه جامع الشرایط، باشی. شما با هر میزان آگاهی و با هر نوع طرز فکر، می توانی این قانون را وضع کنی. اصول این قانون را هر جور که خواستی بنویس. عاشقانه یا عارفانه، طنز یا تراژدی، واقعی یا خیالی، شدنی یا نشدنی.

می شه مثال بزنی: بله این هم مثال!

اصل اول: خیانت به نام و نام خانوادگی، از سوی صاحب آن ممنوع است. هر کس بایستی به عنوان نام و نام ‌خانوادگی‌اش، متعهد باشد. به عنوان نمونه: اگر نام کسی حسن است بایستی، اموری که به او محوّل می شود و یا اموری که انجام آنها را به عهده می گیرد، به نحو احسن انجام دهد. در غیر اینصورت بایستی نام او، از وی سلب و به نامی دیگر درآید. در مورد نام خانودگی نیز چنانچه نام خانوادگی کسی، صداقت است، بایستی همیشه صادق باشد. در غیر اینصورت نام خانوادگی او بایستی از وی سلب و به نام خانودگی دیگری درآید.

اصل دوم: هر کس عاشق می شود و عشق خود را به معشوقش ابراز دارد، بایستی تا روزی که زنده است، بر عاشقی خود پایبند بماند. در غیر اینصورت و در صورت خیانت، او را بایستی در جلوی چشمان معشوقش، آنقدر تازیانه زد که عشق ثانویه از سرش بیفتد و به عشق اولیه اش برگردد!

اصل سوم: هیچ کس حق ندارد حرف بزند، مگر اینکه حرفش دو زار ارزش داشته باشد. چنانچه احدی، حرف مفت بزند و مفتی حرفش اثبات گردد، مجرم و بایستی در ملاء عام، دو قطره سرب داغ در دهان او ریخته شود.

اصل چهارم: هیچ سواره ای حق عبور از کنار هیچ پیاده ای ندارد، ولو اینکه ابتدا ایستاده و پس از ادای احترام به فرد پیاده، از وی برای سوار شدن، دعوت کند. چنانچه فرد پیاده، دعوتش را رد کرد، می تواند به راه خود ادامه دهد تا رسیدن به نفر پیاده ی بعدی. ولی چنانچه پیاده ای دعوت وی را لبیک گفت، بایستی بدون هیچگونه اکراه و یا حرکتی ناشایستی، او را به هر مقصدی که امر کرد، برساند. چنانچه سواره ای این قانون را زیر پا گذاشت، مجرم شناخته شده و بایستی وسیله ای که با آن مرتکب جرم گریده است را به مدت یکسال، به صورت رایگان در اختیار فرد پیاده ی بدون سواره ای که تعهدش به سایر قوانین ثابت شده است، قرار گیرد.

اصل پنجم: هر کس به هر نحوی بر روی درختان و یا بر در و دیوار شهر و بناهای تاریخی، یادگاری بنویسید، مجرم شناخته شده و بایستی در ملاء عام و برای عبرت دیگران، هر آنچه به عنوان یادگاری نوشته است را با سرب داغ بر روی پیشانی اش، خالکوبی کنند.

چه هشتگ هایی بگذاریم؟

خواهش می کنم، برای حضور در مسابقه، تا جایی که میسر است به موارد زیر پایبند باشید:

  • قراردادن هر سه هشتگ«قانون غیر اساسی»، «مسابقه دست انداز» و«حال خوبتو با من تقسیم کن».
  • قرار دادن جمله ی «قانون غیر اساسی!» برای عنوان نوشته.
  • سه تا پنج دقیقه ای بودن نوشته.
  • استفاده از تصویر در نوشته.
  • دوستانی که موارد بالا را رعایت نکنند، از مسابقه حذف نخواهند شد!
ببینیم نتیجه چی می شه!
ببینیم نتیجه چی می شه!

حُسن ختام: اگر قبلاً ندیدی، ببینش.

https://www.aparat.com/v/MIZBK/%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D9%87_%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%DB%8C_%D9%BE%D8%B3%D8%B1_%D8%B3%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%85_%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86_%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7_%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%26zwnj%3B%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%26zwnj%3B%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%A8%D8%B1%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87










حال خوبتو با من تقسیم کنکتابفیلمآپاراتکامیار 696
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
این گاهنامه، هر چند ماه، یک‌بار، منتشر می‌شود. در هر شماره، موضوع یا موضوعاتی برای ترغیب دوستان به نوشتن و برقراری رقابت سالم در بین آن‎ها، طرح و به برگزیدگان، جایزه داده می‌شود. جایزه چیه؟ می‌خواهم شگفتانه‌تان کنم. برای همین نمی‌گویم جایزه چیست! پس بنویسید و به فکر جایزه نباشید!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید