Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

کارت زرد(۱)

«تو کی هستی که به خودت اجازه می دی به این و اون کارت زرد بدی؟ مگه اینجا زمین فوتباله و تو داور بازی هستی که می خوای کارت زرد بدی؟» و امثال این جمله ها را شاید خطاب به نویسنده ی این مطلب بگویید و حق هم دارید. ولی از همین تریبون اعلام می کنم که شما هم اگر موردی از بنده دیدید، می توانید به بنده کارت زرد و یا حتی کارت قرمز بدهید. با آغوش باز استقبال می کنم.

یک: حاجی خاطره بگو ولی نه از این خاطره ها!

حاجی مون دو روزه اومده ویرگول و بیش از چهل مطلب منتشر کرده که چهل و دو موردش خاطرات کروناییه. از اینکه حاجی مثل دوستاش نرفته کاغذ حیف و میل کنه و به سبک رئالیسم جادویی(!)، کتاب خاطرات منتشر کنه ممنونم ولی آخه کی حاضره خاطرات کرونایی یکی دیگه رو بخونه. همه خودشون تا خرخره خاطره کرونایی دارند! می خواستم بگم حاجی اگه می شه لااقل از خاطرات اون روزات برامون بنویس! کی رو می گی؟ دوست اصلاح طلبمون: m.abtahi سید محمدعلی ابطحی

دو: داداش اگر می شه یکی دو تا عکس از خودت بذار ببینیمت!

داداشمون پنج روز پیش اومد اینجا و یهویی بیست و شش پست منتشر کرد که توی بیست و سه مورد از اونها تصویر بزرگی از خودش رو در حالت های مختلف منتشر کرد و یهویی ام رفت! داداش اگر می خواستی قشنگی هات رو بکنی تو چشم خواننده، خداوکیلی یکی دو تا عکسم کافی بود. کی رو می گی؟ دوست بنیانگذارمون: علی خلیلی فر

سه: داداش به کجا چنین شتابان!

داداشمون سبکش اینجوریه که نوشته هاش رو جمع می کنه و هر هشت ماه یکبار همه شون رو منتشر می کنه. هشت ماه پیش اومد پنجاه و هفت تا از مطلباش رو توی یه روز منتشر کرد و رفت و دو هفته پیش هم اومد و پنجاه و یکی دیگش رو منتشر کرد و در آخرین پستش تحت عنوان«یه استراحت کوچیک» نوشت: «بالاخره تونستم همه نوشتارهایی که طی این دو سه سال نگاشته بودم رو وارد ویرگول کنم!» و یک معذرت خواهی هم کرد و دوباره رفت تا چند ماه دیگه! البته گفت از این به بعد یکی یکی مطلب منتشر می کنم. کی رو می گی؟ دوستمون محسن کامیاب نژاد

چهار: الهی اگر افسردگی می گیری، قِردارش رو نگیری!

داداشمون پنج شیش ماهی بود که پیداش نبود تا اینکه این ماه دچار افسردگی قِردار(!) شده بود و با خودش گفته بود کجا برم کجا نرم و یهویی یادش افتاده بود که یه ویرگولی هست که هر وقت بخوای می تونی بری و هر چی دلت می خواد توش بنویسی. برای همین اومد ویرگول تا یه پست تحت عنوان«۹۹- فروردین، افسردگیِ قر-دار!» منتشر کنه ولی بعدش که دید ویرگول محدودیت سیصد کلمه ای داره، فحش داد و رفت. و جالبه که هنوزم پستش سرجاشه. بازم برید بگید ویرگول نقد پذیر نیست و سانسورچیه و از اینجور حرفها! کی رو می گی؟ شروعِ تمامِ اشتباه‌هایِ زندگی. حامد!

پنج: چگونه با شکستن یک تخم مرغ، می شه از شرّ هر نوع بیماریی خلاص شد؟!

سه هفته پیش آبجی مون وقتی دید که انواع و اقسام بیماریها کشورمون رو درنوردیده، احساس مسئولیتش گرفت و اومد یه حساب کاربری توی ویرگول ایجاد کرد و یه مطلب تحت عنوان«تخم مرغ شکستن ( داروی ضد چشم شوری )» منتشر کرد و رفت. در ابتدای نوشته شون آوردند که «این روز ها دارو گران است و کم یاب، و رفتن نزد پزشک هزینه دارد» و در ادامه هم نوشته که«شاید باور نکنید ولی این راهکار در بعضی از موارد تنها راه چاره است!» و بعد هم روش شکستن تخم مرغ ها ناکام(!) برای دفع بیماری ها را شرح دادند. هشتگ های مطلبشون هم جالب بود:«بوم گردی لواسان»، «خود درمانی سنّتی لواسان». بنده اگر اهل لواسان بودم ازشون شکایت می کردم.! کی رو می گی؟ خانم زهرا فتاحی ای کاش ایشون بیان و به این چند تا سوال جواب بدن: اگر تخم مرغ تاریخش گذشته باشه، بیمارمون خوب نمی شه؟! اگر تخم مرغ رسمی باشه، بیمارمون بهتر درمان می شه؟! برای درمان فوری بیماری های وخیم می شه از تخم شترمرغ استفاده کنیم؟

مطلب قبلیم:
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88-%D8%AE%D8%B1-o8wkqvh7xjv7
یادش به خیر: مطلب زیر را در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۹۶ منتشر کردم.
https://virgool.io/@Jalal-Mohseni-Sh/%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D8%B2%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%84-%D9%85%D9%84%D8%AE-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-h4piub3ouaux
حُسن ختام:چنگیز آیتماتوف:
«من در زندگی خود با آدم‌های بیسوادی روبرو شده‌ام که به اصول انسانی در بالاترین شکل خود پایبند بودند و در واقع این مهم است.»





حال خوبتو با من تقسیم کنویرگولخاطره نویسیدفع چشم زخم
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید