مقدمه:
درست است که برخی از هموطنان در یافتن و تبادل لینک بهروزترین و قویترین فیلترشکنهای دنیا، تبحّر خاصی پیدا کردهاند ولی به هر حال از روزی که برخی از شبکههای اجتماعی فیلتر شدند، پدیدهی انتشار عکس با فیگورهای مختلف که بیشتر در جاهایی مانند اینستاگرام مد بود در ویرگول شدّت پیدا کرد و الان کار به جایی رسیده است که تحمل آن اصلاً آسان نیست. متاسفانه ویرگول هم گویا تمرکزش را گذاشته است روی تبلیغ و کسب درآمد و اصلاً حواسش به اتّفاقات ناجوری که دارد توی ویرگول میافتد و برخی از کاربران خوب را فراری میدهد، نیست.
حالا هنوز کسی که عکس خودش را میگذارد ولی چند کلمهای نیز در زیر آن مینویسد یک حرفی ولی آن کسی که عکس خودش را منتشر میکند و آنقدر اسم خودش را تکرار میکند که سیصد کاراکتر تکمیل شود، واقعاً جای تامل و تفکر دارد که این همه اصرار بر درشتنمایی و خودنمایی برای چیست؟ ریشهی این پدیده را به جز فرهنگ، باید در کجاها جستجو کرد؟
طرف تبلیغ کرده که نربازه (همون همجنسبازه!):
نربازی_مسکن_پسر_ها_را_خیلی_دوست_میدارد_نرباز_نر_های_دوست_داشتنی_نرباز_حامی_پسران_نربازی_مسکن_پسر_ها_را_خیلی_دوست_میدارد_نرباز_نر_های_دوست_داشتنی_نرباز_حامی_پسران_نربازی_مسکن_پسر_ها_را_خیلی_دوست_میدارد_نرباز_نر_های_دوست_داشتنی_نرباز_حامی_پسران_
این یکی هم با کمی ملاحت از افتخارات عجیبش گفته است:
به گفته خبر نگاران ویرگول یو جوابی ۱۹ ساله ۲۷آذر۱۴۰۱ یکی از بیمارستانهای اراک را به هم ریخت و تمامی شیشهها را شکست که بد از دستگیری و شناسایی و دیدن پرونده نیز فهمیدن شخص مورد نظر امیر اراکی نام دارد و مشکل اعصاب و روان دارد خبر نگاران میگویند وی بعد از دستگیری چیزی به پلیس نگفته و تمامی عملکرد خود را به حساب دیوانگی پرونده نموده نیز این شخص چندین پرونده دعوا مرافعه نیز دارد.
این یکی هم با شیرینی خاصی ادعا کرده اولین بمب هستهای و جت هوایی (البته زیر عکس یک پهپاد نوشته بود جت هوایی ساخته شده توسط...!) ایران را ساخته، به مریخ سفر کرده و ... !
یک آدم مجهولی عکس یک بلاگر خانم را منتشر کرده و ماشاءالله ماشاءالله کرده که طرف چقدر خوشگل است و خدا را شکر کرده که طرف با اینکه پیجش دیسیبل شده بوده دوباره برگشته تا با قدرت ادامه بدهد! و چقدر با شال قرمز و یک آرایش ساده خوشگل شده!
اثری دیگر از همان مجهول:
این عزیز هم عکس دو تا بچه را آورده و اسمهای آنها را نوشته است:
یکی هم عکس خواننده مورد علاقهاش را آورده است:
باز همین که کل یادداشت را با اسمش پر نکرده بود به شرفش درود فرستادم!
پُستهای عکسمحور با تکرار اسم و گاهی یکی دو کلمه دربارهی آپشنهای فردی و یا علاقهمندیها!
این عزیز خلاقیت به خرج داده و به زبان انگلیسی که بین این نسل کلاس بیشتری دارد، از آپشنهایش نوشته است:
این دختر خانم هم عکسش را منتشر کرده و اسم پدر و مادرش را آورده و گفته که درسخوان است و میخواهد دندانپزشک شود. البته این تنها پست ایشان نیست و پست با عکس دیگری هم دارد:
ایشان هم خیلی مفصل از آپشنهایش نوشته است:
البته بنده تمام پستهای عکسمحور این چند روز را نیاوردم. به این دلیل که برخی از آنها، بعد از گذاشتن لینک، عکسشان نمیآمد. مثل این چند مورد:
باز هم محمدطاها و مهدی، عکس خودشان را آوردند ولی یک چند کلمهای هم برای مخاطب نوشتند:
حامد خان معمولاً یا چیزی نمینویسد یا اگر بنویسد با عکس خودش منتشر میکند. توی این چند روز هم چند تا یادداشت با عکس خودش منتشر کرده که بنده فقط همین دو تا را در اینجا میآورم:
این یکی عکسی منتشر نکرده بود ولی به عنوان الگویی اساسی برای چگونگی تزریق امید در بین مردم آوردم!
یادداشت پیشین:
حُسن ختام: به نقل از کتاب «داغ ننگ» نوشتهی «ناتانیل هاثورن»
هیچ انسانی نمیتواند برای مدتی طولانی، در تنهایی یک ماسک داشته باشد و در اجتماع، ماسکی دیگر؛ و سرانجام از این موضوع که کدام یک واقعی است، آشفته و حیران نشود.
عنوان یادداشت کاملاً احتمالی بعدی:
دههی هشتادیها بخوانند، بقیه بدانند!