@rz·۶ سال پیشآن شرلی با یک e و مو های قرمزشبعضی از فیلم ها زندگی کردن رو به انسان می آموزه از هر انگیزه ای قویتره و آدم را وادار به آرزو میکنند، فیلم های ام استند که آدم را غمگین میکنند و چند لحظه ای بخاطر آن فیلم ناراحتیم، بعضی ها هیجانی اند بعضی فکر و یا جنائی اند.
@rz·۶ سال پیششروع یک پایاننه امروز حوصله ندارم در واقع حوصله دارم ولی چیزی برای نوشتن ندارم اما چیزای زیادی برای نوشتن استدر واقع در دنیای از دارم ندارم های غرغمو هیچ غایق کوچکی ازیندریایچه نمیگزرد
@rz·۶ سال پیشتنهایی مافی!هر بار که به خود می آیم میبینم در کناری نشسته ام و در خیالاتم غرق شده ام که ناگهان آب میخشکد و من دوباره در صحرای خشکیده تنهایی سرآب کسی را میبینیم که در حال نزدیک شدن است اما هرچه به طرفش نزدیکتر میشوم او دور تر میشود خوب من که ن...
@rz·۶ سال پیشمسیر خانه ی منخانه ای من البته معنی واقعی خانه را نمیدانم به نظر من مکانی که در آن زندگی میکنم خانه ی من در چند صد متری بیرون از شهر قرار دارد مکانی که اکثراً مردم کوچی در آنجا زندگی میکنند یک روز بعد از ظهر که...
@rz·۶ سال پیشجنگ من با نیروی درونمچیزایورو که خیلی دوست داری وقتی معنا پیدا میکنه که از مرز و بومی که برای خود مجاز تعیین کردی بیرون می شوی البته نه خواسته با حمله ای نیرویی تحریک کننده درونی نیرویی که از تمام گذشته ات خبر دارد از تصمیماتی که گرفتی برای تغییر. و ا...