ع.ساکن·۳ سال پیشیک شبه شعر بی عنواندیگر به آسمان نگاه نمی کنم.آسمان دیگر با من از مرگ سخن نمی گوید.بیزارم از هر چه مرا می بلعدراحت الحلقوممرگ را قورت می دهم و صدایم تغییر می…
ع.ساکن·۴ سال پیشگره های نابینااین شعر دیگر واقعاً شروع شده استمیلرزم و میلرزانمخودم را بیشتر،تا بیشتر بلرزماجتماع مصیبت هابه ناگاه نشت می کندبه ناگاه نشت می کنداشک اول…
ع.ساکن·۴ سال پیشاین شعر حکم ناخن گیر دارداول باید ناخن هایم را بگیرمو بعد این شعر را شروع کنمیعنی... ادامه دهم....خُب، حالا بهتر شد.به این فکر می کنم که شاید اگر ناخن هایم رانگرفته…
ع.ساکن·۴ سال پیششلوار جینروز ها می گذرندو من آرام آرام به سوی سمتی می خیزمکه مطمئن نیستم همان جلویی باشدکه همه می خواهند به آن رسانیده شوندخزانیده شوند یا رهانیده ش…
ع.ساکن·۵ سال پیشموج رادیو تنظیم نیستصدای رودخانه می آیدو صدای خش خش رادیوروی فرکانس های غصب نشده.صدای رودخانهبا هندوانه ای غلتاندرونش.صدای شعرصدای دوری و نزدیکیصدای سرخ و آبیو…
ع.ساکن·۵ سال پیشاین دریچه برای کولر است در این گرمای تابستاناز دریچه ی کولر مابوی ماهی مردهساطع می شودو در پشت باممانهیچ اقیانوسی نیستو هیچ عروسِ دریاییآنجا به خانه بخت نمی رودو…
ع.ساکن·۵ سال پیشقهوه و سیگارتو را دیدمآنچنان که می بایست، آرام بودی.زیبا بودیبه زیباییِ آرزوهایِ تازه از دل دمیده.تو را دیدمای حدِ واسطِ فرشته و شیطانبه تقاصِ خواستنتم…
ع.ساکن·۵ سال پیشاسم این شعر دانته استکلاغ ها که نامجو گوش نمی دهند،چگونه در این ارتفاع پرواز می کنند؟خوابی هست در جایی از مغزمکه هرگز آن را ندیده امشاید هم هرگز نبینمو این پتان…
ع.ساکن·۵ سال پیشاین شعر و شاعرش مضحک اندروی برگه سوال های امتحاناین ها را می نویسم و نمی دانمکه در پایان امتحان برگه سوال ها را هماز من خواهند گرفت یا نه؟چه بگیرند و چه نگیرنداین…